۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وضعیت کتاب== ' به '==وضعیت کتاب== ') |
جز (جایگزینی متن - 'شهرهاي' به 'شهرهای') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
كشور چهارم كه نگاه داشتن خاطرهها عنوان دارد و منظور نويسنده بيان استمالت مردم است، براى آن نام شهرهاى حلب، تبريز، همدان، مازندران، نيشابور، طوس، هرات و بدخشان را مىآورد و در مسافت چهارم، موضوع صحبت بين آنها فراست زنان است، زيرا شنيدهاند كه پادشاه كشور پنجم زنى است به نام زهره. در اين بخش به قصر دختر ملك ضيزن قضاعى پادشاه مملكت حضر مىپردازد كه دل به شاپور ساسانى داده و ذكر اين واقعه در متون تاريخى؛ مانند مجمل التواريخ و القصص و جز آن مندرج است و ابن تراب از نقل آن واقعه به اين نتيجه مىرسد كه زنان ناقص عقلاند و سرير سلطنت را كه باز بسته به عقل و خرد است، نشايند. ولى عقيلالدين مىگويد همه زنان به يك طريق نيستند و نيك و بد در ميان همه طايفهاى مىباشند. | كشور چهارم كه نگاه داشتن خاطرهها عنوان دارد و منظور نويسنده بيان استمالت مردم است، براى آن نام شهرهاى حلب، تبريز، همدان، مازندران، نيشابور، طوس، هرات و بدخشان را مىآورد و در مسافت چهارم، موضوع صحبت بين آنها فراست زنان است، زيرا شنيدهاند كه پادشاه كشور پنجم زنى است به نام زهره. در اين بخش به قصر دختر ملك ضيزن قضاعى پادشاه مملكت حضر مىپردازد كه دل به شاپور ساسانى داده و ذكر اين واقعه در متون تاريخى؛ مانند مجمل التواريخ و القصص و جز آن مندرج است و ابن تراب از نقل آن واقعه به اين نتيجه مىرسد كه زنان ناقص عقلاند و سرير سلطنت را كه باز بسته به عقل و خرد است، نشايند. ولى عقيلالدين مىگويد همه زنان به يك طريق نيستند و نيك و بد در ميان همه طايفهاى مىباشند. | ||
كشور پنجم كه در باب قضا و قدر عنوان دارد، نام | كشور پنجم كه در باب قضا و قدر عنوان دارد، نام شهرهایش اخلاط، دربند، شيروان، باكو، خوارزم، بخارا، سمرقند، و خجند است. مسافت پنجم، به آوردن صفت منشيان و مباشران عمال و حكايات مرتبط به آن موضوع تخصيص يافته است. | ||
كشور ششم، در صفت وزرا و حكما و قلمزنان و نقاشان و شعرا عنوان دارد و نام شهرهاى آن قسطنطنيه، سراى، صبران، كاشغر، الماليغ است و جاى نشست پادشاه آن جا پروين آباد نام گذاشته شده است. در اين كشور، ابن تراب از پادشاهش دليل آن كه چرا هر يك از اصناف را بر سر كار خويش گذارده است، مىپرسد آن پادشاه يك به يك پاسخ مىدهد. | كشور ششم، در صفت وزرا و حكما و قلمزنان و نقاشان و شعرا عنوان دارد و نام شهرهاى آن قسطنطنيه، سراى، صبران، كاشغر، الماليغ است و جاى نشست پادشاه آن جا پروين آباد نام گذاشته شده است. در اين كشور، ابن تراب از پادشاهش دليل آن كه چرا هر يك از اصناف را بر سر كار خويش گذارده است، مىپرسد آن پادشاه يك به يك پاسخ مىدهد. |
ویرایش