۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =') |
جز (جایگزینی متن - 'دعاي' به 'دعای') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
#انسان كامل، مظهر اسماء و صفات الهى است... مجموع اسماء اللّه و صفات اللّه، مركز و مقام ظهور آنها وجود انسان كامل است، همچنانكه روح تا در وجود خود به بدن تعلّق نگيرد، هيچ اعمال از او در وجود و ظهور نيايد و بعد از تعلّق، همه خواص از او در وجود و ظهور آيد، پس همچنين جمله اسماء و صفات الهى چون در عالم غيب الغيوب بالقوّهاند، هيچ اثرى از آنها به وجود نيايد، پس چون تعلّق به وجود انسانى يابند، هر صفت، بهقدر توجه خاطر، خواص او به وجود آيد... هرچند كه همه ذرات موجودات به قبضه قدرت اللّه تعالى است، اما هر ظهورى را مركزى مىبايد و مركز جمله ظهورات، دل انسان كامل است كه جمله صفات حضرت [الهى] را ظهور، بهواسطه دل انسان كامل است و لذا ورد في الحديث: «قلب المؤمن مرآة اللّه» و: «المؤمن مرآة المؤمن» و: «المؤمن اسم من أسماء اللّه»، فالإنسان الكامل مرآة اللّه؛ «دل مؤمن آينه خداست» و «مؤمن آينه مؤمن است» و «مؤمن نامى از نامهاى خداست»، پس انسان كامل آينه خداست.<ref>همان، ج2، ص574</ref> | #انسان كامل، مظهر اسماء و صفات الهى است... مجموع اسماء اللّه و صفات اللّه، مركز و مقام ظهور آنها وجود انسان كامل است، همچنانكه روح تا در وجود خود به بدن تعلّق نگيرد، هيچ اعمال از او در وجود و ظهور نيايد و بعد از تعلّق، همه خواص از او در وجود و ظهور آيد، پس همچنين جمله اسماء و صفات الهى چون در عالم غيب الغيوب بالقوّهاند، هيچ اثرى از آنها به وجود نيايد، پس چون تعلّق به وجود انسانى يابند، هر صفت، بهقدر توجه خاطر، خواص او به وجود آيد... هرچند كه همه ذرات موجودات به قبضه قدرت اللّه تعالى است، اما هر ظهورى را مركزى مىبايد و مركز جمله ظهورات، دل انسان كامل است كه جمله صفات حضرت [الهى] را ظهور، بهواسطه دل انسان كامل است و لذا ورد في الحديث: «قلب المؤمن مرآة اللّه» و: «المؤمن مرآة المؤمن» و: «المؤمن اسم من أسماء اللّه»، فالإنسان الكامل مرآة اللّه؛ «دل مؤمن آينه خداست» و «مؤمن آينه مؤمن است» و «مؤمن نامى از نامهاى خداست»، پس انسان كامل آينه خداست.<ref>همان، ج2، ص574</ref> | ||
#مصحح و مترجم دانشمند بحر المعارف نيز در مواردى اقدام به اظهار نظر كرده و نكات قابل تأملى را درباره مباحث كتاب حاضر نوشته است كه بر اعتبار علمى آن افزوده است؛ بهطور مثال درباره روايتى كه مؤلف نقل كرده و پذيرفته، با انتقاد از آن نوشته است كه معلوم نيست گرفتارىهاى يوسف(ع)، بهخاطر ترك اولى بوده، بلكه براى ترفيع مقام و مستعد شدن براى دريافت وحى الهى بوده است و نيز اين درخواست، منافى با اخلاص نيست؛ زيرا معنى اخلاص اين نيست كه اسباب را رها كند، بلكه آن است كه به اسباب اعتماد كلى نداشته باشد؛ علاوه اينكه اين حديث مرسل است و سند آن روشن نيست و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]](ره) فرموده: اين روايات، مخالف صريح قرآن است.<ref>همان، ج 1، ص196</ref> | #مصحح و مترجم دانشمند بحر المعارف نيز در مواردى اقدام به اظهار نظر كرده و نكات قابل تأملى را درباره مباحث كتاب حاضر نوشته است كه بر اعتبار علمى آن افزوده است؛ بهطور مثال درباره روايتى كه مؤلف نقل كرده و پذيرفته، با انتقاد از آن نوشته است كه معلوم نيست گرفتارىهاى يوسف(ع)، بهخاطر ترك اولى بوده، بلكه براى ترفيع مقام و مستعد شدن براى دريافت وحى الهى بوده است و نيز اين درخواست، منافى با اخلاص نيست؛ زيرا معنى اخلاص اين نيست كه اسباب را رها كند، بلكه آن است كه به اسباب اعتماد كلى نداشته باشد؛ علاوه اينكه اين حديث مرسل است و سند آن روشن نيست و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]](ره) فرموده: اين روايات، مخالف صريح قرآن است.<ref>همان، ج 1، ص196</ref> | ||
#همچنين در مورد روايت شديد و غليظى كه نويسنده درباره نماز جماعت نقل كرده كه ترككننده جماعت، بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد و | #همچنين در مورد روايت شديد و غليظى كه نويسنده درباره نماز جماعت نقل كرده كه ترككننده جماعت، بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد و دعایش مستجاب نمىشود و...، مترجم بهصورتى تحقيقى و اجتهادى به اظهار نظر پرداخته و نوشته است كه در مورد حديث فوق چند مطلب را بايد توجه داشت: | ||
#اين حديث معلوم نيست كه در مورد ترك نماز جماعت باشد، بلكه ممكن است عمومیت داشته باشد و درباره ترك جماعت مسلمين و كنارهگيرى از آنان باشد و در مجموعههاى روايى، از قبيل «[[بحار الأنوار]]» و «وسائل»، آن را در باب نماز جماعت نياوردهاند؛ | #اين حديث معلوم نيست كه در مورد ترك نماز جماعت باشد، بلكه ممكن است عمومیت داشته باشد و درباره ترك جماعت مسلمين و كنارهگيرى از آنان باشد و در مجموعههاى روايى، از قبيل «[[بحار الأنوار]]» و «وسائل»، آن را در باب نماز جماعت نياوردهاند؛ |
ویرایش