۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
بايد تمام آراء و انديشههاى قرآنى، اسلامى، سنى و شيعى بر محور قرآن تصحيح و تفسير شود، آنچه با قرآن موافق است بپذيريد و آنچه مخالف است ردّ كنيد. اين بعد تخصصى است. در بعد عاميانه، عوام كه بخواهند قرآن را بفهمند با اينكه دروس حوزوى نديدهاند، فهمشان نسبت به عبارت ظاهرى قرآن منوط به دانستن لغت عربى است. يعنى طبق لغت قرآن در آيات تدبر و تعمق كنند. | بايد تمام آراء و انديشههاى قرآنى، اسلامى، سنى و شيعى بر محور قرآن تصحيح و تفسير شود، آنچه با قرآن موافق است بپذيريد و آنچه مخالف است ردّ كنيد. اين بعد تخصصى است. در بعد عاميانه، عوام كه بخواهند قرآن را بفهمند با اينكه دروس حوزوى نديدهاند، فهمشان نسبت به عبارت ظاهرى قرآن منوط به دانستن لغت عربى است. يعنى طبق لغت قرآن در آيات تدبر و تعمق كنند. | ||
زيرا لغات گاهى تضاد يا تناقض دارند. ولى قرآن از تمام جهات مانند لغت، جمله، دلالت فصاحت و بلاغت، صرف و وزن از ديگران بىنياز است. يعنى همانگونه كه خدا از جهت ذات، صفات و افعال از ديگران بىنياز است و ديگران به او نياز دارند. همانطور هم قرآن خدا كتاب خدا احتياج به چيزى ندارد، | زيرا لغات گاهى تضاد يا تناقض دارند. ولى قرآن از تمام جهات مانند لغت، جمله، دلالت فصاحت و بلاغت، صرف و وزن از ديگران بىنياز است. يعنى همانگونه كه خدا از جهت ذات، صفات و افعال از ديگران بىنياز است و ديگران به او نياز دارند. همانطور هم قرآن خدا كتاب خدا احتياج به چيزى ندارد، بنابراین قرآن مفسّر مطالب ديگران است نه ديگران مفسر قرآن. مفسّر در حقيقت مستفسر است يعنى مىخواهد قرآن را با قرآن بفهمد نه قرآن را با غير قرآن. | ||
بايد به آراء، اقوال، نظرات حتى روايات ولو متواتر اصالت نداد زيرا روايت متواتر غلط نيز وجود دارد بدليل اينكه بر خلاف عقل، علم مطلق و قرآن است. | بايد به آراء، اقوال، نظرات حتى روايات ولو متواتر اصالت نداد زيرا روايت متواتر غلط نيز وجود دارد بدليل اينكه بر خلاف عقل، علم مطلق و قرآن است. بنابراین روايات اصالت ندارند. بلى سنت اصالت دارد. | ||
سنت قطعى رسول خدا(ص) كه طبعا موافق قرآن است نه شارح قرآن. زيرا سنت منشرح قرآن است مستفسر از قرآن است، آن قابل قبول است. | سنت قطعى رسول خدا(ص) كه طبعا موافق قرآن است نه شارح قرآن. زيرا سنت منشرح قرآن است مستفسر از قرآن است، آن قابل قبول است. | ||
بنابراین لغات قرآن را از خود قرآن، ادب قرآن را از خود قرآن بايد گرفت يعنى همه چيز قرآن را بايد از خود قرآن گرفت كه اين تفسير قرآن به قرآن است. | |||
قرآن كلام خداست و همانگونه كه خداوند نيازى به ديگران ندارد، كتابش نيز نيازى به ديگران ندارد. | قرآن كلام خداست و همانگونه كه خداوند نيازى به ديگران ندارد، كتابش نيز نيازى به ديگران ندارد. بنابراین اگر نيازى در استفسار آياتى از قرآن هست، همين نياز را خود قرآن برطرف مىكند. اين دليل عقلى مطلب است. دليل نقلى آن زياد است مثلاًدر آيۀ ''' «و لا يأتونك بمثل الاّ جئناك بالحق و احسن تفسيرا» ''' جئناك كيست؟ خداست. خدا چه چيز آورده است. خدا حق آورده، مخاطب آن نيز پيامبر است. براى پيامبر در مقابل مثلهاى ديگران كه با مثلها مىخواهند حقايق را وارونه كنند و باطل را حق جلوه دهند، مىگويد: ''' «الا جئناك» ''' پس قرآن دو بعدى است. يكى حق است و ديگرى احسن تفسيرا است. همانطورى كه قرآن حقاش احسن الحقائق است، تفسيرش نيز احسن تفاسير است. بنابراین به كمك اين آيه و آيات ديگر، قرآن خودش را تفسير مىكند. بلى، تفكر، تفهم، فكر مطلق خالص و تعقل مطلق ناب مقدماتى است كه خود قرآن بيان كرده: ''' أفلا تعقلون '''، ''' افلا يشعرون ''' ''' افلا يتدبرون '''. | ||
چه حديث كه قرآن را با قرآن تفسير كرده، باشد چه نباشد قرآن خود خويشتن را تفسير مىكند. و نمونههايى در دو بعد وجود دارد. در روايات تفسيرى نوعا رسولالله(ص) و حضرت على و امامان(ع) قرآن را با قرآن تفسير مىكنند.» | چه حديث كه قرآن را با قرآن تفسير كرده، باشد چه نباشد قرآن خود خويشتن را تفسير مىكند. و نمونههايى در دو بعد وجود دارد. در روايات تفسيرى نوعا رسولالله(ص) و حضرت على و امامان(ع) قرآن را با قرآن تفسير مىكنند.» |
ویرایش