۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'أبي ' به 'أبي') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
# [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] از علماى بزرگ اهل سنت مىنويسد: «اما على بن الحسين، درباره او نظر خارجى را چون شيعه، شيعه را چون معتزلى، معتزلى را چون عامى و عامى را چون خاص ديدم (نظر همه درباره او يكسان بود) و كسى را نديدم كه در فضيلت او شك داشته باشد و يا در مقدّم بودن او سخنى بگويد». | # [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] از علماى بزرگ اهل سنت مىنويسد: «اما على بن الحسين، درباره او نظر خارجى را چون شيعه، شيعه را چون معتزلى، معتزلى را چون عامى و عامى را چون خاص ديدم (نظر همه درباره او يكسان بود) و كسى را نديدم كه در فضيلت او شك داشته باشد و يا در مقدّم بودن او سخنى بگويد». | ||
# روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | # روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | ||
# محمد بن طلحه شافعى در مورد آن حضرت گويد: «او زينت عبادتكنندگان، پيشواى زاهدان، آقاى باتقوايان و امام مؤمنان است. سيره و رفتارش شهادت مىدهد كه فرزند صالح رسول خداست و سيمايش بر مقام قرب و نزدیک ى او با خدا دلالت دارد و دم مسيحايىاش ثابتكننده مناجاتها و شبزندهدارىهايش و روگردانىاش از دنيا گوياى زهدش مىباشد. پستان تقوا | # محمد بن طلحه شافعى در مورد آن حضرت گويد: «او زينت عبادتكنندگان، پيشواى زاهدان، آقاى باتقوايان و امام مؤمنان است. سيره و رفتارش شهادت مىدهد كه فرزند صالح رسول خداست و سيمايش بر مقام قرب و نزدیک ى او با خدا دلالت دارد و دم مسيحايىاش ثابتكننده مناجاتها و شبزندهدارىهايش و روگردانىاش از دنيا گوياى زهدش مىباشد. پستان تقوا برایش پرشير شد و بر آن اوج گرفت و انوار هدايت بر او تابيد و ره يافت. ذكرهاى عبادت با او الفت گرفت و همنشين و مأنوس عبادت شد و بر وظايف بندگى استمرار ورزيد و به زيورهاى بندگى آراسته شد. چهبسيار شبهايى را كه براى پيمودن راه آخرت به سوارى گرفت و تشنگى روزهاى تابستان را راهنمايى بهسوى سفر رستگارى ساخت. كرامات و كارهاى خارقالعاده او مورد نظر چشمهاى بينا و ثبتشده در آثار متواتر است و شهادت داده شده كه از پادشاهان آخرت است». | ||
# عبدالعزيز سيد الاهل گويد: «اگر چيزى حق فخر كردن داشته باشد، آن، قلمى است كه سيره على بن الحسين را تنظيم كرده است. او را سزاوار است كه ادعاى مجد و بزرگوارى كند و بر مدادها و قلمها عزت بفروشد».<ref>همان، ص40 و 41</ref> | # عبدالعزيز سيد الاهل گويد: «اگر چيزى حق فخر كردن داشته باشد، آن، قلمى است كه سيره على بن الحسين را تنظيم كرده است. او را سزاوار است كه ادعاى مجد و بزرگوارى كند و بر مدادها و قلمها عزت بفروشد».<ref>همان، ص40 و 41</ref> | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
امام سجاد در سال 95ق، به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت. در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 گفته شده است، ولى قديمىترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95ق مىباشد. البته جز اين نقلها، برخى مورخان به سالهاى 92، 93، 99 و 100 نيز اشاره كردهاند. | امام سجاد در سال 95ق، به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت. در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 گفته شده است، ولى قديمىترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95ق مىباشد. البته جز اين نقلها، برخى مورخان به سالهاى 92، 93، 99 و 100 نيز اشاره كردهاند. بنابراین اگر نقل مشهور را در سال ولادت و رحلت امام سجاد(ع)، ملاك قرار دهيم، عمر شريف وى هنگام وفات، 57 سال بوده است. دو سال از عمر آن حضرت مقارن با روزگار خلافت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] و ده سال آن در دوران امامت عموى گرامىاش، حسن بن على(ع)، و ده سال در روزگار زعامت حسين بن على(ع) بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است.<ref>گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص22 و 23</ref> | ||
درباره علت وفات امام سجاد و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان، عمده تاريخنگاران تصريح كردهاند، وليد بن عبدالملك ايشان را مسموم كرده و آن حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است.<ref>همان</ref> | درباره علت وفات امام سجاد و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان، عمده تاريخنگاران تصريح كردهاند، وليد بن عبدالملك ايشان را مسموم كرده و آن حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است.<ref>همان</ref> |
ویرایش