۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
موضوع اين سفرنامه، سفارت ميرزا ابوالحسن خان شيرازى معروف به ايلچى كبير به روسيّه است، پس از معاهده شوم گلستان به جهت پارهاى مذاكرات در باب باز پس گرفتن برخى از شهرهايى كه روسيه در جنگ دهساله اوّل ايران و روس تصرف كرده بود. ميرزا ابوالحسن خان رياست اين هيأت را بر عهده داشت كه با هدايايى گرانبها از جانب پادشاه ايران به روسيّه رفت و پس از سه سال دست خالى و بىنتيجه به ايران برگشت، نويسنده كتاب محمد هادى علوى شيرازى است، لكن سفرنامه به نام ميرزا ابوالحسن رئيس هيأت سياسى شهرت دارد. | موضوع اين سفرنامه، سفارت ميرزا ابوالحسن خان شيرازى معروف به ايلچى كبير به روسيّه است، پس از معاهده شوم گلستان به جهت پارهاى مذاكرات در باب باز پس گرفتن برخى از شهرهايى كه روسيه در جنگ دهساله اوّل ايران و روس تصرف كرده بود. ميرزا ابوالحسن خان رياست اين هيأت را بر عهده داشت كه با هدايايى گرانبها از جانب پادشاه ايران به روسيّه رفت و پس از سه سال دست خالى و بىنتيجه به ايران برگشت، نويسنده كتاب محمد هادى علوى شيرازى است، لكن سفرنامه به نام ميرزا ابوالحسن رئيس هيأت سياسى شهرت دارد. | ||
بنابراین شرح حال و مجمل احوالى از گزارش سفر مذكور و حقيقت احوال جماعت روسيه و ساير امورات اتفاقيه را لازم شمرده، در اين رساله ثبت و آن را به «دليل السفرا» موسوم ساخته، چون ايام سفر مذكور مدت سه سال و كسرى طول به هم رسانيد، در اين رساله ماه به ماه، بلكه روز به روز به طريقى كه ربط ايام از يكديگر گسسته نشود، وقايع اتفاقيه به قسم روزنامجات ثبت افتاده و غرض اصلى از تحرير رساله مذكور وقايع امور اتفاقيه است و عبارتپردازى و حسن مقاله به هيچوجه منظور نشده است. | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
ايلچى در ضمن گزارش ديدهها و آموزههاى خود، خوانندگان را به پيروى راهى فرا مىخواند كه فرنگيان مبتكر و طلايهدار آن هستند. او در ضيافتى حضور مىيابد كه نزدیک به نهصد و بيست نفر از وزيران، اميران و شاهزادگان همراه با زنانشان گرد آمده بودند. در آن مجلس كه صداى نوشانوش اهل محفل بر افلاك مىرسيد و هر كس خود را به وضع خوشى پيرايه كرده بود، مىگويد: «طرفه شهرى است كه شاهزادگان عظيمالشأن و وزرا و امرا و بزرگان به اين مهربانى، نسبت به هم با زنان آفتاب طلعتان ايشان به اين كوچك دلى و بىساختگى دست هم را گرفته در سماع رود و سرود كامرانى كنند و غم روزگار از دل بيدلان زدايند. كاش اين شيوه اعيان و اشراف انگليس[ در مملكت ما نيز متداول مىگشت.» | ايلچى در ضمن گزارش ديدهها و آموزههاى خود، خوانندگان را به پيروى راهى فرا مىخواند كه فرنگيان مبتكر و طلايهدار آن هستند. او در ضيافتى حضور مىيابد كه نزدیک به نهصد و بيست نفر از وزيران، اميران و شاهزادگان همراه با زنانشان گرد آمده بودند. در آن مجلس كه صداى نوشانوش اهل محفل بر افلاك مىرسيد و هر كس خود را به وضع خوشى پيرايه كرده بود، مىگويد: «طرفه شهرى است كه شاهزادگان عظيمالشأن و وزرا و امرا و بزرگان به اين مهربانى، نسبت به هم با زنان آفتاب طلعتان ايشان به اين كوچك دلى و بىساختگى دست هم را گرفته در سماع رود و سرود كامرانى كنند و غم روزگار از دل بيدلان زدايند. كاش اين شيوه اعيان و اشراف انگليس[ در مملكت ما نيز متداول مىگشت.» | ||
در جاى ديگر پا را فراتر گذاشته و عفت زنان انگليسى را تا جايى مىستايد كه آرزو مىكند تا زنان ايرانى نيز از اين ره توشهها بهره مىبردند. ايلچى، هنگامى كه درباره خود و نحوه معاشرتش با زنان انگليسى مىشنود برآشفته شده و مىگويد: «حق تعالى شأنه، عليم و خبير است كه مكرر من آرزو از خدا كردهام كه كاش نسوان ايران را به عفت و عصمت زنان انگريز بهرهور گرداند، چنانچه آزاد و مختارند و كسى را | در جاى ديگر پا را فراتر گذاشته و عفت زنان انگليسى را تا جايى مىستايد كه آرزو مىكند تا زنان ايرانى نيز از اين ره توشهها بهره مىبردند. ايلچى، هنگامى كه درباره خود و نحوه معاشرتش با زنان انگليسى مىشنود برآشفته شده و مىگويد: «حق تعالى شأنه، عليم و خبير است كه مكرر من آرزو از خدا كردهام كه كاش نسوان ايران را به عفت و عصمت زنان انگريز بهرهور گرداند، چنانچه آزاد و مختارند و كسى را برایشان تسلطى نيست.» و «كاش زنان ايران از اين زنان تعليم مىگرفتند و محبت شوهران را برخود لازم مىشمردند و قدر شوهران خود را به اين مقدار مىدانستند.» يا «آرزو كردم كه كاش، اهل ايران نيز انصاف از مردم انگريز كسب مىنمودند تا ايشان نيز روزگار به خوشدلى و فراغت مىگذرانيدند.» اين موارد حاكى از عدم درك روح مكتب اسلام و خودباختگى فرهنگى به تمدن غرب مىباشد. | ||
ايلچى در وصف يكى از ميهمانىها كه زنان و مردان از اعيان و اشراف، بدون هيچ محدوديتى بر سر يك ميز نشستهاند، تعجب مىكند به گونهاى كه اين وضعيت حيرت او را برمىانگيزد و در پاسخ به سوال ميس پرسول كه مىپرسد: «چنان مىفهم كه از اكل نمودن مرد و زن به جمعيت، تو را حيرت دست داده؛ خود انصاف ده كه شيوه ما بهتر است يا شيوه شما كه زنان را مستور داريد؟» مىگويد: «طريقه شما بهتر است، از رهگذر اين كه زن مستوره، چشم بسته و هم چو مرغى است كه در قفس حبس شود و چون رهايى يابد، قوت پرواز به طرف گلشن ندارد.» همان گونه كه ذكر شد، اعتراف ايلچى به برترى فرهنگ معاشرت فرنگيان از خودباختگى به فرهنگ بيگانه و بىاعتمادى به فرهنگ اسلامى- سنتى ايران حكايت مىكند. | ايلچى در وصف يكى از ميهمانىها كه زنان و مردان از اعيان و اشراف، بدون هيچ محدوديتى بر سر يك ميز نشستهاند، تعجب مىكند به گونهاى كه اين وضعيت حيرت او را برمىانگيزد و در پاسخ به سوال ميس پرسول كه مىپرسد: «چنان مىفهم كه از اكل نمودن مرد و زن به جمعيت، تو را حيرت دست داده؛ خود انصاف ده كه شيوه ما بهتر است يا شيوه شما كه زنان را مستور داريد؟» مىگويد: «طريقه شما بهتر است، از رهگذر اين كه زن مستوره، چشم بسته و هم چو مرغى است كه در قفس حبس شود و چون رهايى يابد، قوت پرواز به طرف گلشن ندارد.» همان گونه كه ذكر شد، اعتراف ايلچى به برترى فرهنگ معاشرت فرنگيان از خودباختگى به فرهنگ بيگانه و بىاعتمادى به فرهنگ اسلامى- سنتى ايران حكايت مىكند. |
ویرایش