۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
#مشتمل بر مقدمه، مباحث قطع، و مباحث ظن تا شهرت فتوائيه است. شارح در مقدمه كتاب بيان مىكند كه مراد شيخ از مكلّف، خصوص مجتهد است؛ زيرا اولاً شخص اصولى پيرامون وظايف مجتهد گفتگو مىكند و ثانياً آن حالات سهگانه قطع و ظن و شك براى غيرمجتهد حاصل نمىشود. مراد از مكلّف شأنى در اين مقام عبارتست از انسان بالغ و عاقل و قادر كه تنها حالت التفات را ندارد و فاعل است و مادام كه غافل است خطاب متوجّه او نيست ولى شأنيت خطاب را دارد يعنى كافى است كه ملتفت شود تا مخاطب به خطاب فعلى گردد ولى مراد از مكلّف فعلى عبارتست از بالغ عاقل قادر ملتفت، حال مقصود شيخ از مكلّف، مكلّف شأنى است نه فعلى. | #مشتمل بر مقدمه، مباحث قطع، و مباحث ظن تا شهرت فتوائيه است. شارح در مقدمه كتاب بيان مىكند كه مراد شيخ از مكلّف، خصوص مجتهد است؛ زيرا اولاً شخص اصولى پيرامون وظايف مجتهد گفتگو مىكند و ثانياً آن حالات سهگانه قطع و ظن و شك براى غيرمجتهد حاصل نمىشود. مراد از مكلّف شأنى در اين مقام عبارتست از انسان بالغ و عاقل و قادر كه تنها حالت التفات را ندارد و فاعل است و مادام كه غافل است خطاب متوجّه او نيست ولى شأنيت خطاب را دارد يعنى كافى است كه ملتفت شود تا مخاطب به خطاب فعلى گردد ولى مراد از مكلّف فعلى عبارتست از بالغ عاقل قادر ملتفت، حال مقصود شيخ از مكلّف، مكلّف شأنى است نه فعلى. | ||
#:شارح به برخى از ابتكارات شيخ در كتاب قطع اشاره كرده است كه از آن جمله است: تنقيح مجارى اصول عمليه، تنقيح، جمعآورى و تقرير تفاصيل مباحث قطع، ذكر اقسام قطع و تمايز آنها، و تنقيح صور علم اجمالى و بررسى احكام مختلف آن. | #:شارح به برخى از ابتكارات شيخ در كتاب قطع اشاره كرده است كه از آن جمله است: تنقيح مجارى اصول عمليه، تنقيح، جمعآورى و تقرير تفاصيل مباحث قطع، ذكر اقسام قطع و تمايز آنها، و تنقيح صور علم اجمالى و بررسى احكام مختلف آن. | ||
#:شيخ در باب ظنّ قائل به مصلحت سلوكيّه است اين نظريه از اختراعات شيخ است. | #:شيخ در باب ظنّ قائل به مصلحت سلوكيّه است اين نظريه از اختراعات شيخ است. بنابراین نظريه كه حد وسط دو نظريه طريقيّت و سببيت است، با قيام اماره در مودّاى آن، مصلحت ايجاد نمىشود. اما اگر اماره به خطا رفت خداوند ثوابى به عمل كننده آن اماره معتبر مىدهد تا جبران مصلحت فوت شده واقعى را بكند. مؤلف متذكر مىشود كه نظر نهايى شيخ در حجيّت اجماع منقول آنست كه اجماع منقول از باب حدس ضرورى به ضميمه تحصيل اتفاق آراى فقهاى پس از زمان ناقل و اماره معتبر ديگرى به عنوان مؤيد، حجيّت و اعتبار است يعنى اجماع منقول، اعتبار ضميمهاى دارد و جزء حجّت است و هم رتبه شهرت است. | ||
#از خبر واحد شروع شده و تا تنبيهات شبهه تحريميه فقدان نص ادامه دارد. مؤلف تصريح مىكند كه حجيت خبر واحد از نظر شيخ از مسائل علم اصول است. ايشان استدلال به آيات پنجگانه جهت حجيت خبر واحد را نمىپذيرد و بر هر كدام اشكالاتى را وارد مىداند. از نظر شيخ در غير از ضروريات دين و مذهب هيچگاه اجماعى به قوّت اجماع ادعايى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و غيره بر حجيّت خبر واحد وجود نداشته است. | #از خبر واحد شروع شده و تا تنبيهات شبهه تحريميه فقدان نص ادامه دارد. مؤلف تصريح مىكند كه حجيت خبر واحد از نظر شيخ از مسائل علم اصول است. ايشان استدلال به آيات پنجگانه جهت حجيت خبر واحد را نمىپذيرد و بر هر كدام اشكالاتى را وارد مىداند. از نظر شيخ در غير از ضروريات دين و مذهب هيچگاه اجماعى به قوّت اجماع ادعايى [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و غيره بر حجيّت خبر واحد وجود نداشته است. | ||
#:شارح در بحث برائت، دو اصطلاح كليدى و ورود و حكومت را معنى مىكند كه از اهميت ويژهاى برخوردار است. ورود عبارتست از اينكه وقتى دو دليل در مقابل يكديگر قرار گرفتند يكى از آندو كه وارد است موضوع دليل ديگر را كه مورود است نابود ساخته و از بين ببرد و حكومت عبارتست از اينكه هرگاه دو دليل در مقابل هم واقع شدند يكى از آندو كه دليل حاكم باشد در موضوع دليل ديگر يعنى محكوم تصرّف نموده و دايره موضوع دليل محكوم را توسعه داده و يا تضييق كند. به نظر شيخ رابطه دليل علمى با اصل، ورود و رابطه دليل ظنّى با اصل عقلى، ورود ولى با اصل شرعى، حكومت است. | #:شارح در بحث برائت، دو اصطلاح كليدى و ورود و حكومت را معنى مىكند كه از اهميت ويژهاى برخوردار است. ورود عبارتست از اينكه وقتى دو دليل در مقابل يكديگر قرار گرفتند يكى از آندو كه وارد است موضوع دليل ديگر را كه مورود است نابود ساخته و از بين ببرد و حكومت عبارتست از اينكه هرگاه دو دليل در مقابل هم واقع شدند يكى از آندو كه دليل حاكم باشد در موضوع دليل ديگر يعنى محكوم تصرّف نموده و دايره موضوع دليل محكوم را توسعه داده و يا تضييق كند. به نظر شيخ رابطه دليل علمى با اصل، ورود و رابطه دليل ظنّى با اصل عقلى، ورود ولى با اصل شرعى، حكومت است. |
ویرایش