پرش به محتوا

الغدير في الكتاب و السنة و الأدب: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان')
خط ۸۹: خط ۸۹:
و يا در اثبات وصايت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و در حمايت از حريم ولايت به ذكر حديث تهنيت پرداخته و از مورخ مشهور [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] در كتاب «الولايه» حديثى را از پيامبر گرامى اسلام نقل مى‌نمايند:
و يا در اثبات وصايت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و در حمايت از حريم ولايت به ذكر حديث تهنيت پرداخته و از مورخ مشهور [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] در كتاب «الولايه» حديثى را از پيامبر گرامى اسلام نقل مى‌نمايند:


امام طبرى- محمّد بن جرير- در كتاب (الولايه) حديثى را به اسناد خود آورده، از زيد بن ارقم كه قسمت زيادى از آن در صفحات 92 -89 ذكر شد و در پايان حديث مزبور است كه رسول خدا(ص) فرمود، اى گروه مردم بگوئيد: پيمان بستيم با تو از صميم قلب و عهد نموديم با زبان و دست بيعت داديم بر اين امر، عهد و پيمان و بيعتى كه اولاد و اهل‌بيت و كسان خود را بدان وادار نمائيم و به جاى اين سيره مقدّس روش ديگرى را نپذيريم و تو گواه بر ما هستى و خداوند از حيث گواهى كافى است، بگوئيد آنچه را بشما تلقين و تعليم نمودم و سلام كنيد بر على با تصريح بفرماندهى اهل ايمان و بگوئيد: الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله همانا خداوند هر صدا و آهنگى را مى‌شناسد و مى‌شنود و به خيانت هر خائن واقف است، پس هر كس پيمان شكنى كند به زيان خود كرده و كسى كه به پيمان خدائى وفادار بماند، خداى پاداش بزرگ به او خواهد داد، بگوئيد چيزى را كه موجب رضايت خداوند است و اگر ناسپاسى كنيد خداوند از شما بى‌نياز خواهد بود.
امام طبرى- محمّد بن جرير- در كتاب (الولايه) حديثى را به اسناد خود آورده، از زيد بن ارقم كه قسمت زيادى از آن در صفحات 92 -89 ذكر شد و در پایان حديث مزبور است كه رسول خدا(ص) فرمود، اى گروه مردم بگوئيد: پيمان بستيم با تو از صميم قلب و عهد نموديم با زبان و دست بيعت داديم بر اين امر، عهد و پيمان و بيعتى كه اولاد و اهل‌بيت و كسان خود را بدان وادار نمائيم و به جاى اين سيره مقدّس روش ديگرى را نپذيريم و تو گواه بر ما هستى و خداوند از حيث گواهى كافى است، بگوئيد آنچه را بشما تلقين و تعليم نمودم و سلام كنيد بر على با تصريح بفرماندهى اهل ايمان و بگوئيد: الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله همانا خداوند هر صدا و آهنگى را مى‌شناسد و مى‌شنود و به خيانت هر خائن واقف است، پس هر كس پيمان شكنى كند به زيان خود كرده و كسى كه به پيمان خدائى وفادار بماند، خداى پاداش بزرگ به او خواهد داد، بگوئيد چيزى را كه موجب رضايت خداوند است و اگر ناسپاسى كنيد خداوند از شما بى‌نياز خواهد بود.


زيد بن ارقم گفت: در اين هنگام مردم رو بطرف رسول خدا(ص) شتافتند؛ در حالى كه همه مى‌گفتند: «سمعنا و اطعنا على امر اللّه و رسوله بقلوبنا»؛ يعنى: شنيديم و بر امر خدا و رسولش از صميم قلب فرمانبرداريم، و اول كسانى كه دست خود را به عنوان اطاعت و بيعت با پيغمبر(ص) و على(ع) رسانيدند، ابى‌بكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بودند با باقى مهاجرين و انصار، و ساير مردم تا هنگامى كه نماز ظهر و عصر در يك وقت خوانده شد و اين جريان امتداد يافت تا نماز مغرب و عشاء نيز در يك وقت خوانده شد و تا سه روز امر دست دادن و بيعت پيوسته ادامه داشت.
زيد بن ارقم گفت: در اين هنگام مردم رو بطرف رسول خدا(ص) شتافتند؛ در حالى كه همه مى‌گفتند: «سمعنا و اطعنا على امر اللّه و رسوله بقلوبنا»؛ يعنى: شنيديم و بر امر خدا و رسولش از صميم قلب فرمانبرداريم، و اول كسانى كه دست خود را به عنوان اطاعت و بيعت با پيغمبر(ص) و على(ع) رسانيدند، ابى‌بكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير بودند با باقى مهاجرين و انصار، و ساير مردم تا هنگامى كه نماز ظهر و عصر در يك وقت خوانده شد و اين جريان امتداد يافت تا نماز مغرب و عشاء نيز در يك وقت خوانده شد و تا سه روز امر دست دادن و بيعت پيوسته ادامه داشت.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
ما در نخستين جزء «الغدير» مشاهده مى‌كنيم كه مؤلّف بزرگوار، راويان اين حديث را از طبقه صحابه پيغمبر(ص) به ترتيب حروف تهجّى نام برده كه تعداد آنها به يكصد و ده تن بالغ گرديده و همه از بزرگان صحابه پيغمبرند.
ما در نخستين جزء «الغدير» مشاهده مى‌كنيم كه مؤلّف بزرگوار، راويان اين حديث را از طبقه صحابه پيغمبر(ص) به ترتيب حروف تهجّى نام برده كه تعداد آنها به يكصد و ده تن بالغ گرديده و همه از بزرگان صحابه پيغمبرند.


اين گروه از راويان را از ابى هريره آغاز نموده و به ابى مرازم، يعلى بن مرّة ابن وهب ثقفى پايان داده است.
اين گروه از راويان را از ابى هريره آغاز نموده و به ابى مرازم، يعلى بن مرّة ابن وهب ثقفى پایان داده است.


وى پس از ورود در وادى استدلال و تحقيق روايات و سند آنها، همت والاى خود را در اين زمينه بكار برده و نسبت به بررسى اقوال و مذاهب مختلف و كاوش در حقايق امر پاى انديشه را از سر حدّ معمول ديگر نويسندگان فراتر نهاده و با نيروى شگرف خود بر همگان سبقت گرفته است.
وى پس از ورود در وادى استدلال و تحقيق روايات و سند آنها، همت والاى خود را در اين زمينه بكار برده و نسبت به بررسى اقوال و مذاهب مختلف و كاوش در حقايق امر پاى انديشه را از سر حدّ معمول ديگر نويسندگان فراتر نهاده و با نيروى شگرف خود بر همگان سبقت گرفته است.


مؤلّف بزرگوار و ارجمند، بعد از ذكر صحابه بذكر تابعين پرداخته، سپس ديگر دانشمندان و ائمه حديث و تاريخ و تفسير را با رعايت ترتيب عصر و زمان هر يك و حتى با ذكر تاريخ وفات آنان در هر قرنى، پس از قرنى نام برده و اين گروه را از ابن دينار جمحى آغاز و به راويان عصر حاضر پايان داده است.
مؤلّف بزرگوار و ارجمند، بعد از ذكر صحابه بذكر تابعين پرداخته، سپس ديگر دانشمندان و ائمه حديث و تاريخ و تفسير را با رعايت ترتيب عصر و زمان هر يك و حتى با ذكر تاريخ وفات آنان در هر قرنى، پس از قرنى نام برده و اين گروه را از ابن دينار جمحى آغاز و به راويان عصر حاضر پایان داده است.


نكته جالب‌تر آن كه: داستان غدير خم از اين جهت كه از فرط شهرت از جمله حقايق مسلّمه و غير قابل ترديد شناخته شده، محلّى براى جدل باقى نگذارده و بحدّ اجماع امّت اسلامى از اهل سنّت و شيعه رسيده است تا آن جا كه مطرح انظار صحابه و تابعين و مورد احتجاج و مبادله سوگند (مناشده) قرار گرفته است.
نكته جالب‌تر آن كه: داستان غدير خم از اين جهت كه از فرط شهرت از جمله حقايق مسلّمه و غير قابل ترديد شناخته شده، محلّى براى جدل باقى نگذارده و بحدّ اجماع امّت اسلامى از اهل سنّت و شيعه رسيده است تا آن جا كه مطرح انظار صحابه و تابعين و مورد احتجاج و مبادله سوگند (مناشده) قرار گرفته است.
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
اين بسط كلام در شرح احوال شعرا شگفتى ندارد، بلكه منتهاى شگفتى در نيروى شگرف و طاقت فرساى اين مؤلّف بزرگوار است كه در مطالعه دوران زندگى و خصوصيّات هر يك از اين شعرا بكار برده!! چه آنكه تنها در مورد ابن رومى و تنظيم شرح حال و زندگى او، اين دانشمند بى‌نظير، به ده‌ها كتب قديم و جديد مراجعه و حتى نوادر مطالب و تطوّرات گوناگون هر يك را از مصادرى استخراج نموده كه بسيارى از ارباب دانش و اهل تتبّع بر آن مصادر وقوف نداشته‌اند.
اين بسط كلام در شرح احوال شعرا شگفتى ندارد، بلكه منتهاى شگفتى در نيروى شگرف و طاقت فرساى اين مؤلّف بزرگوار است كه در مطالعه دوران زندگى و خصوصيّات هر يك از اين شعرا بكار برده!! چه آنكه تنها در مورد ابن رومى و تنظيم شرح حال و زندگى او، اين دانشمند بى‌نظير، به ده‌ها كتب قديم و جديد مراجعه و حتى نوادر مطالب و تطوّرات گوناگون هر يك را از مصادرى استخراج نموده كه بسيارى از ارباب دانش و اهل تتبّع بر آن مصادر وقوف نداشته‌اند.


مثلاًمقاله استاد عباس محمود عقّاد مندرج در مجله «الهدى» چاپ عراق كه متضمّن قسمتى مربوط به شاعر نامبرده بوده، مورد بررسى مؤلّف بزرگوار (الغدير) واقع شده و مباحث آن درج گشته و يا در ترجمه عمرو بن عاص كه در جلد دوم الغدير درج گرديده، پس از بيان شرح حال مفصل او، بيش از 40 مصدر براى نامبرده، ذكر مى‌نمايد كه با كتاب [[صحيح مسلم]] شروع و به كتاب دائرةالمعارف فريد وجدى پايان مى‌يابد.
مثلاًمقاله استاد عباس محمود عقّاد مندرج در مجله «الهدى» چاپ عراق كه متضمّن قسمتى مربوط به شاعر نامبرده بوده، مورد بررسى مؤلّف بزرگوار (الغدير) واقع شده و مباحث آن درج گشته و يا در ترجمه عمرو بن عاص كه در جلد دوم الغدير درج گرديده، پس از بيان شرح حال مفصل او، بيش از 40 مصدر براى نامبرده، ذكر مى‌نمايد كه با كتاب [[صحيح مسلم]] شروع و به كتاب دائرةالمعارف فريد وجدى پایان مى‌يابد.


و يا در مورد ابى تمام شاعر كه در جلد دوم «الغدير» شرح حال او درج گرديده، نام بيست و هفت تن از افراد مشهور كه بر ديوان حماسه او شرح نوشته‌اند ذكر شده كه از ابوعبداللّه محمّد بن قاسم شروع و به مرحوم شيخ سيّد بن على مرصفى كه از رجال علم و ادب زمان ما بوده منتهى مى‌شود.
و يا در مورد ابى تمام شاعر كه در جلد دوم «الغدير» شرح حال او درج گرديده، نام بيست و هفت تن از افراد مشهور كه بر ديوان حماسه او شرح نوشته‌اند ذكر شده كه از ابوعبداللّه محمّد بن قاسم شروع و به مرحوم شيخ سيّد بن على مرصفى كه از رجال علم و ادب زمان ما بوده منتهى مى‌شود.
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
و اگر خدا، بندگانش را چنين تهديد نكرده بود: (ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد) «سخن نمى‌گويد؛ مگر اينكه رقيب و عتيدى پيش هستند» و در قرآنش عذاب را بر هر دروغگوى تهمت زننده گناهكار وعده نداده بود، هيچ گاه اينان بيش از اين نمى‌توانستند دروغ بگويند و يا چيزى را كه نياورده‌اند بياورند.<ref>الغدير، ج5، ص:299</ref>
و اگر خدا، بندگانش را چنين تهديد نكرده بود: (ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد) «سخن نمى‌گويد؛ مگر اينكه رقيب و عتيدى پيش هستند» و در قرآنش عذاب را بر هر دروغگوى تهمت زننده گناهكار وعده نداده بود، هيچ گاه اينان بيش از اين نمى‌توانستند دروغ بگويند و يا چيزى را كه نياورده‌اند بياورند.<ref>الغدير، ج5، ص:299</ref>


و به همين منظور قريب به 300 برگ از صفحات كتاب را به ذكر و معرفى اين درغگويان و دروغ پردازان بى شرم كه تعداد آنها بيش از هفتاد تن است و با نام «ابان بن جعفر ابوسعيد بصرى» آغاز و و به «ابوالمهزم كذاب» پايان يافته وبيان احاديث موضوعه توسط آنهااختصاص داده، در ابتداى سخن مى‌فرمايد:
و به همين منظور قريب به 300 برگ از صفحات كتاب را به ذكر و معرفى اين درغگويان و دروغ پردازان بى شرم كه تعداد آنها بيش از هفتاد تن است و با نام «ابان بن جعفر ابوسعيد بصرى» آغاز و و به «ابوالمهزم كذاب» پایان يافته وبيان احاديث موضوعه توسط آنهااختصاص داده، در ابتداى سخن مى‌فرمايد:


بنابراين بر ماست كه خواننده محترم را از حقيقت امر آگاه كنيم و پرده را از راز آنچه كه او درباره رجال حديث قومش ادعا كرده از اينكه: متهم به وضع و كذب... در ميان آنها پيدا نمى‌شود، برداريم.
بنابراين بر ماست كه خواننده محترم را از حقيقت امر آگاه كنيم و پرده را از راز آنچه كه او درباره رجال حديث قومش ادعا كرده از اينكه: متهم به وضع و كذب... در ميان آنها پيدا نمى‌شود، برداريم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش