پرش به محتوا

جامع السعادات: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۷: خط ۴۷:
باب سوم درباره اخلاق پسنديده، شامل يك مقدمه و چهار مقام است. در مقدمه، از «راه نگهدارى اعتدال فضائل»، «درمان كلى بيمارى نفس» و «درمان ويژه بيمارى نفس» بحث مى‌شود و در مقامات، از «قوه عاقله»، «امور متعلق به قوه غضب»، «رذائل و فضائل قوه شهوت»، «پژوهش در باب رذائل و فضائلى كه مربوط به اين قواى سه گانه يا متعلق به دو قوه از آنهاست»، سخن به ميان مى‌آيد.
باب سوم درباره اخلاق پسنديده، شامل يك مقدمه و چهار مقام است. در مقدمه، از «راه نگهدارى اعتدال فضائل»، «درمان كلى بيمارى نفس» و «درمان ويژه بيمارى نفس» بحث مى‌شود و در مقامات، از «قوه عاقله»، «امور متعلق به قوه غضب»، «رذائل و فضائل قوه شهوت»، «پژوهش در باب رذائل و فضائلى كه مربوط به اين قواى سه گانه يا متعلق به دو قوه از آنهاست»، سخن به ميان مى‌آيد.


مؤلف بر اين باور است كه مقصود از وضع قوانين و ارسال رسل، آن است كه آدميان از مرتبه حيوانات و شياطين بيرون آيند و به روضات عليين نايل شوند و اين مقصود تحقق نمى‌يابد مگر با رهايى (تخليه) از رذايل و آراسته شدن (تحليه) به فضائل اخلاقى. اين تزكيه، مشروط بر شناسايى خصلت‌هاى ويرانگر، خلق و خوى نجات‌بخش و آشنايى با اسباب آن‌ها و چگونگى درمان صفات مهلك اخلاقى است و چنين امرى همان حكمت حقيقى است كه خداوند، اهلش را ستوده و دانستن آن ضرورى است. اين حكمت راستين موجب حيات حقيقى و سعادت سرمدى است. از نظر مؤلف، حكماى گذشته به اندازه ادراك و انديشه خود، در جمع‌آورى، تدوين، نشر و تبيين اين علم، بسيار كوشيده‌اند، اما با ظهور اسلام، نكته‌هاى اخلاقى به‌تفصيل تبيين شد؛ به‌طورى‌كه آنچه حكما و عرفاى بزرگ پيشين و غير ايشان از آيين‌ها و اديان متعدد بيان كرده بودند، در مقايسه با آن، ناچيز مى‌نمود؛ جز اينكه آن تعاليم و معارف اخلاقى، به‌صورت اخبار و روايات در جاهاى مختلف پراكنده بود و دست يافتن به آن‌ها و فراگرفتن همه آن‌ها براى همگان ميسر نبود، ناچار مى‌بايست به‌صورت منظم در يك جا گردآورى مى‌شد تا دستيابى به همه آن‌ها آسان باشد؛ ازاين‌رو، در جامع السعادات خلاصه‌اى از آنچه در شريعت وارد شده، آمده و گزيده‌اى از آنچه اهل عرفان و حكمت در اين باره پرداخته‌اند، بدان افزوده شده است؛ مثلاً در تبيين نظرى فضيلت، از نظريه اعتدال و حد وسط [[ارسطو]]يى اقتباس كرده است و ديدگاه مؤلف در اين باره كاملاً [[ارسطو]]يى است، به اين معنا كه از نظر نراقى، فضيلت حد وسط است و تجاوز از آن، خواه به‌سوى افراط باشد يا تفريط، به رذيلت مى‌انجامد. پس فضائل؛ يعنى حد وسطها و رذائل، اطراف آن‌ها هستند. وسط، امرى معيّن است كه قابل تعدد و تكثر نيست، اما اطراف آن در شماره، نامتناهى است؛ بنابراين، فضيلت به‌مثابه مركز دايره است و رذائل به‌مثابه نقاطى‌اند كه از مركز به محيط قابل فرضند.
مؤلف بر اين باور است كه مقصود از وضع قوانين و ارسال رسل، آن است كه آدميان از مرتبه حيوانات و شياطين بيرون آيند و به روضات عليين نايل شوند و اين مقصود تحقق نمى‌يابد مگر با رهايى (تخليه) از رذايل و آراسته شدن (تحليه) به فضائل اخلاقى. اين تزكيه، مشروط بر شناسايى خصلت‌هاى ويرانگر، خلق و خوى نجات‌بخش و آشنايى با اسباب آن‌ها و چگونگى درمان صفات مهلك اخلاقى است و چنين امرى همان حكمت حقيقى است كه خداوند، اهلش را ستوده و دانستن آن ضرورى است. اين حكمت راستين موجب حيات حقيقى و سعادت سرمدى است. از نظر مؤلف، حكماى گذشته به اندازه ادراك و انديشه خود، در جمع‌آورى، تدوين، نشر و تبيين اين علم، بسيار كوشيده‌اند، اما با ظهور اسلام، نكته‌هاى اخلاقى به‌تفصيل تبيين شد؛ به‌طورى‌كه آنچه حكما و عرفاى بزرگ پيشين و غير ايشان از آيين‌ها و اديان متعدد بيان كرده بودند، در مقايسه با آن، ناچيز مى‌نمود؛ جز اينكه آن تعاليم و معارف اخلاقى، به‌صورت اخبار و روايات در جاهاى مختلف پراكنده بود و دست يافتن به آن‌ها و فراگرفتن همه آن‌ها براى همگان ميسر نبود، ناچار مى‌بايست به‌صورت منظم در يك جا گردآورى مى‌شد تا دستيابى به همه آن‌ها آسان باشد؛ ازاين‌رو، در جامع السعادات خلاصه‌اى از آنچه در شريعت وارد شده، آمده و گزيده‌اى از آنچه اهل عرفان و حكمت در اين باره پرداخته‌اند، بدان افزوده شده است؛ مثلاً در تبيين نظرى فضيلت، از نظريه اعتدال و حد وسط [[ارسطو]]يى اقتباس كرده است و ديدگاه مؤلف در اين باره كاملاً [[ارسطو]]يى است، به اين معنا كه از نظر نراقى، فضيلت حد وسط است و تجاوز از آن، خواه به‌سوى افراط باشد يا تفريط، به رذيلت مى‌انجامد. پس فضائل؛ يعنى حد وسطها و رذائل، اطراف آن‌ها هستند. وسط، امرى معيّن است كه قابل تعدد و تكثر نيست، اما اطراف آن در شماره، نامتناهى است؛ بنابراین، فضيلت به‌مثابه مركز دايره است و رذائل به‌مثابه نقاطى‌اند كه از مركز به محيط قابل فرضند.


وى درباره حد وسط، به‌عنوان فضيلت اخلاقى، بحث مفصّلى دارد و اجناس رذائل و فضائل اخلاقى را به‌صورت انفرادى و انضمامى آورده و انواع آن‌ها را ذكر كرده است، سپس هريك از انواع را با نظريه وسط و اطراف، به‌دقت و به‌گونه‌اى فراگير و بى‌سابقه تطبيق داده است.
وى درباره حد وسط، به‌عنوان فضيلت اخلاقى، بحث مفصّلى دارد و اجناس رذائل و فضائل اخلاقى را به‌صورت انفرادى و انضمامى آورده و انواع آن‌ها را ذكر كرده است، سپس هريك از انواع را با نظريه وسط و اطراف، به‌دقت و به‌گونه‌اى فراگير و بى‌سابقه تطبيق داده است.
خط ۶۱: خط ۶۱:
يكى از مباحثى كه در اين اثر آمده، بحث اتحاد عمل و جزاست كه اهميت خاصى دارد. نراقى با طرح اين بحث، از يك‌سو نتايج تربيتى گرفته و از سوى ديگر، چگونگى كيفر و پاداش را تبيين كرده است. نكته حائز اهميت اينكه وى از طريق آيات و روايات، مدعاى خود را اثبات و تنها در يك مورد به قول فيثاغورس استناد كرده است.
يكى از مباحثى كه در اين اثر آمده، بحث اتحاد عمل و جزاست كه اهميت خاصى دارد. نراقى با طرح اين بحث، از يك‌سو نتايج تربيتى گرفته و از سوى ديگر، چگونگى كيفر و پاداش را تبيين كرده است. نكته حائز اهميت اينكه وى از طريق آيات و روايات، مدعاى خود را اثبات و تنها در يك مورد به قول فيثاغورس استناد كرده است.


اثر حاضر، مانند ديگر كتاب‌هاى اخلاقى در دوره اسلامى، جايگاه والايى پيدا نكرده و ظاهراً علت اين امر، فترت دائمى علم اخلاق بوده است. علماى اخلاق و اهل سلوك، بيش از گفتن و نوشتن، با عمل و كردار خويش به ديگران درس اخلاق مى‌داده و صرف تأليف را در تهذيب اخلاق مؤثر نمى‌دانسته‌اند؛ زيرا اخلاق، با تعلم و قرائتِ كتاب‌هاى اخلاقى به دست نمى‌آيد، بلكه با تمرين مداوم و تربيت مستمر - به‌ويژه در ايام كودكى و قبل از آنكه آدمى خواندن بياموزد - حاصل مى‌شود؛ بنابراين، اگر خواندن كتاب براى ايجاد فضيلت و رشد آن كفايت مى‌كرد، از يك‌سو مى‌بايست كتب اخلاقى ارزش بسيار مى‌داشتند و از سوى ديگر، يك كتاب اخلاقى جامع، بشر را بى‌نياز مى‌كرد.
اثر حاضر، مانند ديگر كتاب‌هاى اخلاقى در دوره اسلامى، جايگاه والايى پيدا نكرده و ظاهراً علت اين امر، فترت دائمى علم اخلاق بوده است. علماى اخلاق و اهل سلوك، بيش از گفتن و نوشتن، با عمل و كردار خويش به ديگران درس اخلاق مى‌داده و صرف تأليف را در تهذيب اخلاق مؤثر نمى‌دانسته‌اند؛ زيرا اخلاق، با تعلم و قرائتِ كتاب‌هاى اخلاقى به دست نمى‌آيد، بلكه با تمرين مداوم و تربيت مستمر - به‌ويژه در ايام كودكى و قبل از آنكه آدمى خواندن بياموزد - حاصل مى‌شود؛ بنابراین، اگر خواندن كتاب براى ايجاد فضيلت و رشد آن كفايت مى‌كرد، از يك‌سو مى‌بايست كتب اخلاقى ارزش بسيار مى‌داشتند و از سوى ديگر، يك كتاب اخلاقى جامع، بشر را بى‌نياز مى‌كرد.


اهميت كتاب حاضر بيشتر از اين حيث است كه مؤلف، خُلقياتى برجسته و روحيه‌اى سرشار از ايمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سرّ اقبال به «جامع السعادات» در روح ايمانى است كه از قرائت آن هويدا مى‌گردد؛ درحالى‌كه از لحاظ علمى از برخى كتب متداول كه فاقد ذوق و معنويت جامع السعاداتند چيز بيشترى ندارد.
اهميت كتاب حاضر بيشتر از اين حيث است كه مؤلف، خُلقياتى برجسته و روحيه‌اى سرشار از ايمان داشته و اهل عمل صالح بوده است و سرّ اقبال به «جامع السعادات» در روح ايمانى است كه از قرائت آن هويدا مى‌گردد؛ درحالى‌كه از لحاظ علمى از برخى كتب متداول كه فاقد ذوق و معنويت جامع السعاداتند چيز بيشترى ندارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش