۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مؤلّف پس از اين به اثبات صفات خداوند پرداخته و با عرضه رواياتى- به اجمال- اعتقاد جهميّه را مطرح كرده و از آنان به «العصابة الملحدة» ياد كرده است. باب اوّل اين اثر درباره ايمان به عرش است و مؤلّف در ضمن آن كوشيده است تا وجود عرض را كه در قرآن بدان اشاره شده، با استناد به روايات ثابت كند. او از اين نظريّه جهميّه نگران است كه عرش را مجموع آسمانها و زمين و ميان آنها دانستهاند. استوارى رحمان بر عرش، باب بعدى است كه در ضمن آن با عرضه رواياتى به نقد آراء جهميّه پرداخته؛ گو اينكه مؤلّف به مادّى بودن عرش تصريح نمىكند؛ ولى به روشنى پيداست كه مطالب را در آن جهت مىنگارد. مؤلّف در باب بعدى از اين اثر تحت عنوان «باب الاحتجاب و باب النزول»، به عصابة الملحدة! حمله مىكند كه معتقدند خداوند هميشه با ملائكه است. آنگاه تلاش مىكند كه ضمن مكانى جلوه دادن احتجاب، مكان ويژهاى براى خداوند دست و پا كند! وى پس از ذكر روايات نزول خداوند؛ عناوينى چون نزول در نيمه شعبان و...به دست داده است. در باب بعدى كه باب الرؤية است، با آوردن روايات رؤيت نشان مىدهد كه وى در اين گونه بحثها بر مأثور تكيه مىكند و بحثهاى عقلانى را بر نمىتابد. | مؤلّف پس از اين به اثبات صفات خداوند پرداخته و با عرضه رواياتى- به اجمال- اعتقاد جهميّه را مطرح كرده و از آنان به «العصابة الملحدة» ياد كرده است. باب اوّل اين اثر درباره ايمان به عرش است و مؤلّف در ضمن آن كوشيده است تا وجود عرض را كه در قرآن بدان اشاره شده، با استناد به روايات ثابت كند. او از اين نظريّه جهميّه نگران است كه عرش را مجموع آسمانها و زمين و ميان آنها دانستهاند. استوارى رحمان بر عرش، باب بعدى است كه در ضمن آن با عرضه رواياتى به نقد آراء جهميّه پرداخته؛ گو اينكه مؤلّف به مادّى بودن عرش تصريح نمىكند؛ ولى به روشنى پيداست كه مطالب را در آن جهت مىنگارد. مؤلّف در باب بعدى از اين اثر تحت عنوان «باب الاحتجاب و باب النزول»، به عصابة الملحدة! حمله مىكند كه معتقدند خداوند هميشه با ملائكه است. آنگاه تلاش مىكند كه ضمن مكانى جلوه دادن احتجاب، مكان ويژهاى براى خداوند دست و پا كند! وى پس از ذكر روايات نزول خداوند؛ عناوينى چون نزول در نيمه شعبان و...به دست داده است. در باب بعدى كه باب الرؤية است، با آوردن روايات رؤيت نشان مىدهد كه وى در اين گونه بحثها بر مأثور تكيه مىكند و بحثهاى عقلانى را بر نمىتابد. | ||
در باب «ذكر علم اللّه تعالى»، نگرانى خود را از معتقدان به تعطيل ابراز مىكند و از اينكه آنان به علم سابق خداوند باور ندارند و صرفا به علم خداوند، پس از خلق اعتراف دارند، انتقاد مىكند. در باب بعدى كلام اللّه را با عرضه آيات و رواياتى مطرح كرده است؛ و آنگاه به ارائه مطالبى مىپردازد كه به پندارش استدلالى است، عليه جهميّه. در ادامه اين بحث در ضمن بابى مستقل، به اثبات قدمت قرآن مىگرايد و آنگاه از «واقفه» سخن مىگويد كه در مقابل مخلوق بودن و حادث بودن آن توقّف كردهاند. ابواب | در باب «ذكر علم اللّه تعالى»، نگرانى خود را از معتقدان به تعطيل ابراز مىكند و از اينكه آنان به علم سابق خداوند باور ندارند و صرفا به علم خداوند، پس از خلق اعتراف دارند، انتقاد مىكند. در باب بعدى كلام اللّه را با عرضه آيات و رواياتى مطرح كرده است؛ و آنگاه به ارائه مطالبى مىپردازد كه به پندارش استدلالى است، عليه جهميّه. در ادامه اين بحث در ضمن بابى مستقل، به اثبات قدمت قرآن مىگرايد و آنگاه از «واقفه» سخن مىگويد كه در مقابل مخلوق بودن و حادث بودن آن توقّف كردهاند. ابواب پایانى كتاب در اثبات كفر جهميّه، و وجوب توبه دادن آنان است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش