۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
# آنكه شخص به فاسد بودن رأى و كارش اعتقاد دارد، اما ترتيب اثر نداده و براى اصلاح آن قدمى برنمىدارد؛ | # آنكه شخص به فاسد بودن رأى و كارش اعتقاد دارد، اما ترتيب اثر نداده و براى اصلاح آن قدمى برنمىدارد؛ | ||
# آنكه به امر فاسدى معتقد است، ولى به خاطر سوء سريره و از روى بىعقلى و نسنجيدن سطح و عمق كار، بىگدار عملى را انجام مىدهد؛ | # آنكه به امر فاسدى معتقد است، ولى به خاطر سوء سريره و از روى بىعقلى و نسنجيدن سطح و عمق كار، بىگدار عملى را انجام مىدهد؛ | ||
# فساد كارى را مىداند، عمق فساد را نيز مىشناسد، اما به خاطر تن دادن به دنيا و حب آن، اعم از رياستطلبى و غيره ذلت نفسانى را مىپذيرد، سپس با توجيهات ظاهراً منطقى، فساد خود را توجيه مىكند. اين سخن «الذريعة» با مبحث جهل در «مفردات» اختلاف مصداقى دارد. جهل در كتاب «مفردات»، بر اساس گفته خداوند تعالى در قرآن تنظيم شده، ليكن در «الذريعة» بر اساس اسلوب كلامى تبيين گرديده است؛ | # فساد كارى را مىداند، عمق فساد را نيز مىشناسد، اما به خاطر تن دادن به دنيا و حب آن، اعم از رياستطلبى و غيره ذلت نفسانى را مىپذيرد، سپس با توجيهات ظاهراً منطقى، فساد خود را توجيه مىكند. اين سخن «الذريعة» با مبحث جهل در «مفردات» اختلاف مصداقى دارد. جهل در كتاب «مفردات»، بر اساس گفته خداوند تعالى در قرآن تنظيم شده، ليكن در «الذريعة» بر اساس اسلوب كلامى تبيين گرديده است؛ بنابراین، مصاديق جهل در «مفردات» راغب با آنچه در كتاب «الذريعة» از آن بحث شده است قطعاً تفاوت دارد، ليكن روشى كه مؤلف در دو كتاب با دو موضوع و دو هدف مختلف به كار برده است، يكسان مىباشد. | ||
نكته مهم اينكه ما در اين كتاب در ظاهر اخلاق مىبينيم و در باطن زبانشناسى. در بين نكات اخلاقى يك چيزهايى است كه مردم هنوز نمىدانند؛ مثلاًمردم نمىدانند حليم كيست، چه كسانى به اين درجه بزرگ مىرسند. تعريف دقيقى راجع به چنين افرادى در اين مسئله نشده است، اما بيان شيرين و آوردن روايات و اشعار عربى و امثال عربى بهقدرى اين مسئله را جا انداخته است كه به نظر مىرسد اگر يك عالم بخواهد مسئله حلم را تعريف كند بايد ابتدا اين كتاب را بخواند. روش كتاب در باب وقار، صبر و... نيز همين گونه است. | نكته مهم اينكه ما در اين كتاب در ظاهر اخلاق مىبينيم و در باطن زبانشناسى. در بين نكات اخلاقى يك چيزهايى است كه مردم هنوز نمىدانند؛ مثلاًمردم نمىدانند حليم كيست، چه كسانى به اين درجه بزرگ مىرسند. تعريف دقيقى راجع به چنين افرادى در اين مسئله نشده است، اما بيان شيرين و آوردن روايات و اشعار عربى و امثال عربى بهقدرى اين مسئله را جا انداخته است كه به نظر مىرسد اگر يك عالم بخواهد مسئله حلم را تعريف كند بايد ابتدا اين كتاب را بخواند. روش كتاب در باب وقار، صبر و... نيز همين گونه است. |
ویرایش