۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '==وابستهها==') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
براهين و تناسب علوم كه در آن جايگاه علمى نسبت به علم ديگر، تبيين گرديده است و همينطور تعريف برهان إنّ و برهان لم، موضوع ديگر اشارات اين نهج مىباشد. دهمين نهج، در قياسات مغالطيه است كه در آن، اسباب غلط و اصناف مغالطات از نظر مؤلف مشخص گرديده است. | براهين و تناسب علوم كه در آن جايگاه علمى نسبت به علم ديگر، تبيين گرديده است و همينطور تعريف برهان إنّ و برهان لم، موضوع ديگر اشارات اين نهج مىباشد. دهمين نهج، در قياسات مغالطيه است كه در آن، اسباب غلط و اصناف مغالطات از نظر مؤلف مشخص گرديده است. | ||
جزء دوم اشارات كه بخش فلسفه آن مىباشد، علم الطبيعه و ما قبله نام گرفته است. اولين نمط از نمطهاى دهگانه اين بخش، در تجوهر اجسام است. بوعلى، در اينجا در قالب وهم و تنبيههايى، تركيب اجسام را مشخص مىكند. وى با خارج كردن تركيبات غير واقعى و بىاساس براى اجسام، تركيب آنها از هيولى و صورت را به عنوان يكى از تركيبات مورد بررسى قرار داده و همچنين در مورد نوع، جنس و فصل اشيا مطالبى كوتاه بيان كرده. اشاراتى نيز به حالات مختلف آنها دارد، مثل مفارقت صورت جوهريه از مادّه و عدم امكان قوام شىء به شىء ديگر، به طورى كه هر يك از آنها به لحاظ وجود، متقدم بر ديگرى و بر نفس خود باشد. مؤلف، اشاراتى هم به حركت و جهت دارد كه | جزء دوم اشارات كه بخش فلسفه آن مىباشد، علم الطبيعه و ما قبله نام گرفته است. اولين نمط از نمطهاى دهگانه اين بخش، در تجوهر اجسام است. بوعلى، در اينجا در قالب وهم و تنبيههايى، تركيب اجسام را مشخص مىكند. وى با خارج كردن تركيبات غير واقعى و بىاساس براى اجسام، تركيب آنها از هيولى و صورت را به عنوان يكى از تركيبات مورد بررسى قرار داده و همچنين در مورد نوع، جنس و فصل اشيا مطالبى كوتاه بيان كرده. اشاراتى نيز به حالات مختلف آنها دارد، مثل مفارقت صورت جوهريه از مادّه و عدم امكان قوام شىء به شىء ديگر، به طورى كه هر يك از آنها به لحاظ وجود، متقدم بر ديگرى و بر نفس خود باشد. مؤلف، اشاراتى هم به حركت و جهت دارد كه پایانبخش نمط اول است. | ||
نمط دوم، در جهات و اجسام آنها مىباشد. اشارات اين نمط به اين ترتيب است: نخست، اشارهاى به جهات اربعه كه مردم بدان توجه دارند؛ يعنى فوق و تحت و يمين و يسار، سپس تعيين جهت اجسام و تحديدشان به لحاظ طبيعت، بعد اشارهاى به شأن مفارقت اجسام از موضع طبيعى خودشان و اشارهاى به وحدت طبيعت جسم بسيط، اشاره ديگرى به اينكه جسم لو خلّى و طبعه، در صورتى كه تأثير غريبى از خارج برايش عارض نگردد، موضع و شكل معين خواهد داشت. | نمط دوم، در جهات و اجسام آنها مىباشد. اشارات اين نمط به اين ترتيب است: نخست، اشارهاى به جهات اربعه كه مردم بدان توجه دارند؛ يعنى فوق و تحت و يمين و يسار، سپس تعيين جهت اجسام و تحديدشان به لحاظ طبيعت، بعد اشارهاى به شأن مفارقت اجسام از موضع طبيعى خودشان و اشارهاى به وحدت طبيعت جسم بسيط، اشاره ديگرى به اينكه جسم لو خلّى و طبعه، در صورتى كه تأثير غريبى از خارج برايش عارض نگردد، موضع و شكل معين خواهد داشت. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
نمط پنجم، در صنع و ابداع است. نخست، توهمى كه مردم در انتساب مفعول به فاعل دارند، برطرف گرديده، بعد تفاوت فعل و ايجاد و صنع مشخص شده است. در ادامه، مسائلى همچون تجدد و اينكه تجدد بدون تغيّر حاصل نمىشود و...بعد در تنبيهى، بعديت و اقسام آن، مشخص گرديده است. | نمط پنجم، در صنع و ابداع است. نخست، توهمى كه مردم در انتساب مفعول به فاعل دارند، برطرف گرديده، بعد تفاوت فعل و ايجاد و صنع مشخص شده است. در ادامه، مسائلى همچون تجدد و اينكه تجدد بدون تغيّر حاصل نمىشود و...بعد در تنبيهى، بعديت و اقسام آن، مشخص گرديده است. | ||
[[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در تنبيه ديگرى تعلق وجود معلول به علت را بيان كرده است. وى، در ادمه، نياز به مرجّح داشتن موجود شدن هر ممكنى را توضيح داده است. بيان نظريات متكلمين، حكما و ديگر گروههاى فكرى در رابطه با وحدت واجبالوجود و نقد آن نظريات، | [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در تنبيه ديگرى تعلق وجود معلول به علت را بيان كرده است. وى، در ادمه، نياز به مرجّح داشتن موجود شدن هر ممكنى را توضيح داده است. بيان نظريات متكلمين، حكما و ديگر گروههاى فكرى در رابطه با وحدت واجبالوجود و نقد آن نظريات، پایانبخش نمط پنجم اشارات مىباشد. | ||
نمط ششم، تحت دو عنوان غايات و مبادى آنها و ترتيب مىباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در آغاز اين نمط غنى را تعريف كرده و در تنبيهى كه ذيل آن آمده، غناى ملك را مطلق دانسته و بر اين گفته خود دليل اقامه نموده است. دومين مفهومى كه مؤلف، بدان پرداخته، عبارت است از جود و جواد، بعد عالى را توضيح داده، مىگويد: جواد و ملك غرض ندارند و عالى غرضى در سافل ندارد، بعد مىگويد: فعل واجب اجلّ از حركت و اراده مىباشد. | نمط ششم، تحت دو عنوان غايات و مبادى آنها و ترتيب مىباشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در آغاز اين نمط غنى را تعريف كرده و در تنبيهى كه ذيل آن آمده، غناى ملك را مطلق دانسته و بر اين گفته خود دليل اقامه نموده است. دومين مفهومى كه مؤلف، بدان پرداخته، عبارت است از جود و جواد، بعد عالى را توضيح داده، مىگويد: جواد و ملك غرض ندارند و عالى غرضى در سافل ندارد، بعد مىگويد: فعل واجب اجلّ از حركت و اراده مىباشد. |
ویرایش