۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
'''على بن محمد بن عباس ابوحيان توحيدى''' اديب و فيلسوف قرن چهارم هجرى است كه بر اساس قرائنى كه از نوشتههاى وى به دست مىآيد، متولد دهه دوم سده چهارم و ترجيحاً 310ق بوده است. زادگاه او را شيراز، نيشابور و يا واسط ياد كردهاند.وى در خانودهاى تنگدست و گمنام به دنيا آمد و خيلى زود پدر و مادر خود را از دست داد و با سرپرستى | '''على بن محمد بن عباس ابوحيان توحيدى''' اديب و فيلسوف قرن چهارم هجرى است كه بر اساس قرائنى كه از نوشتههاى وى به دست مىآيد، متولد دهه دوم سده چهارم و ترجيحاً 310ق بوده است. زادگاه او را شيراز، نيشابور و يا واسط ياد كردهاند.وى در خانودهاى تنگدست و گمنام به دنيا آمد و خيلى زود پدر و مادر خود را از دست داد و با سرپرستى عمویش كه با او بدرفتارى مىكرد، بزرگ شد. | ||
اطلاع مشروحى از جوانى وى در دست نيست. | اطلاع مشروحى از جوانى وى در دست نيست. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وى ناچار در حدود 350ق براى رسيدن به دستگاه ابوالفضل ابن عميد، آهنگ رى كرد. در 358 و 360ق او را در آنجا مىيابيم اما با ابن عميد نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد يحيى بن عدى و ابوحامد مرورودى به شاگردى پرداخت. چندگاهى نيز در دستگاه ابوالفتح ابن عميد در رفتوآمد بود اما ظاهراً او نيز نتوانست ابوحيان را از خود راضى گرداند و عاقبت در 367ق به اميد عطاى [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، رهسپار دى شد و سه سال در دستگاه وى به سر برد، اما اخلاقش با اين وزير نيز سازگار نشد و به بغداد بازگشت. | وى ناچار در حدود 350ق براى رسيدن به دستگاه ابوالفضل ابن عميد، آهنگ رى كرد. در 358 و 360ق او را در آنجا مىيابيم اما با ابن عميد نساخت و به بغداد بازگشت و از 361 تا 363ق در بغداد نزد يحيى بن عدى و ابوحامد مرورودى به شاگردى پرداخت. چندگاهى نيز در دستگاه ابوالفتح ابن عميد در رفتوآمد بود اما ظاهراً او نيز نتوانست ابوحيان را از خود راضى گرداند و عاقبت در 367ق به اميد عطاى [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، رهسپار دى شد و سه سال در دستگاه وى به سر برد، اما اخلاقش با اين وزير نيز سازگار نشد و به بغداد بازگشت. | ||
در ابتدا، كارى جزئى در بيمارستان عضدى بغداد يافت، سپس به ابن سعدان معرفى شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تأليف کتاب «الصداقة و الصديق» كرد. پس از آنكه در 373ق صمصام الدولة | در ابتدا، كارى جزئى در بيمارستان عضدى بغداد يافت، سپس به ابن سعدان معرفى شد و در 371ق، به درخواست او اقدام به تأليف کتاب «الصداقة و الصديق» كرد. پس از آنكه در 373ق صمصام الدولة بویهاى، ابن سعدان را به وزارت برگزيد، او نيز به عنوان نديم وارد دستگاه او شد و شبها در مباحث مختلف فلسفه، اخلاق و ادب، با وى به گفتوگو مىنشست كه حاصل آن بهصورت کتاب «الامتاع و المؤانسة» بر جاى مانده است. | ||
پس از عزل و قتل ابن سعدان در 375ق، ابوحيان بزرگترين حامى خود را از دست داد. از آن پس اطلاع چندانى از زندگى او در دست نيست. به نظر مىرسد كه در تنگدستى و از ترس عبدالعزيز بن يوسف وزير، در اختفا روزگار مىگذرانده است. با اين حال، محتملاً تا حدود 391ق، سال درگذشت استادش ابوسليمان، در بغداد بوده است. | پس از عزل و قتل ابن سعدان در 375ق، ابوحيان بزرگترين حامى خود را از دست داد. از آن پس اطلاع چندانى از زندگى او در دست نيست. به نظر مىرسد كه در تنگدستى و از ترس عبدالعزيز بن يوسف وزير، در اختفا روزگار مىگذرانده است. با اين حال، محتملاً تا حدود 391ق، سال درگذشت استادش ابوسليمان، در بغداد بوده است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
شايد بتوان او را به معنى واقعى كلمه، اديب نام داد؛ اديبى كه از هر فنون بهرهاى يافته است. وى را در نحو و لغت ستودهاند. او فلسفه، كلام و منطق را به خوبى مىدانسته و بر فقه و اصول تصوف نيز آگاهى داشته است. وى در ميان شيوههاى مرسوم نگارش، شيوه پيشواى خود [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه سخت شيفته او بود، دنبال مىكرده است. | شايد بتوان او را به معنى واقعى كلمه، اديب نام داد؛ اديبى كه از هر فنون بهرهاى يافته است. وى را در نحو و لغت ستودهاند. او فلسفه، كلام و منطق را به خوبى مىدانسته و بر فقه و اصول تصوف نيز آگاهى داشته است. وى در ميان شيوههاى مرسوم نگارش، شيوه پيشواى خود [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] را كه سخت شيفته او بود، دنبال مىكرده است. | ||
«مثالب الوزيرين» يا «اخلاق الوزيرين» مهمترين کتاب اوست كه در مقابله با كجرفتارىهاى ابنعميد و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] و در هجو اين دو وزير نوشته است. او با مهارت تمام، به ريشخند خصوصيات جسمى و روحى آن دو پرداخته است. قدرت وى در وصف و ترسيم، به خوبى در اين کتاب | «مثالب الوزيرين» يا «اخلاق الوزيرين» مهمترين کتاب اوست كه در مقابله با كجرفتارىهاى ابنعميد و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] و در هجو اين دو وزير نوشته است. او با مهارت تمام، به ريشخند خصوصيات جسمى و روحى آن دو پرداخته است. قدرت وى در وصف و ترسيم، به خوبى در اين کتاب هویداست. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
# الحج العقلى اذا ضاق الفضاء عن الحج الشرعى؛ | # الحج العقلى اذا ضاق الفضاء عن الحج الشرعى؛ | ||
# الرد على ابنجنى في شعر المتنبى؛ | # الرد على ابنجنى في شعر المتنبى؛ | ||
# رسالة في | # رسالة في التشویق الى الحياة الدائمة و البقاء السرمد. | ||
ویرایش