۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| تصویر =NUR14241J1.jpg | | تصویر =NUR14241J1.jpg | ||
| عنوان =أعیان العصر و أعوان النصر | | عنوان =أعیان العصر و أعوان النصر | ||
| عنوانهای دیگر =موسوعة أدبیة تاریخیة | | عنوانهای دیگر =موسوعة أدبیة تاریخیة تحتوی علی تراجم 2019 علما منه أعلام القرنین السابع و الثامنه الهجریین، منه الملوک و الحکام و الوزراء... | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[صفدی، خلیل بن ایبک]] ( | [[صفدی، خلیل بن ایبک]] (نویسنده) | ||
[[عبدالحمید، عمرو محمد]] (حاشيه | [[عبدالحمید، عمرو محمد]] (حاشيه نویس) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =PJA 2066 /ص7الف6 | | کد کنگره =PJA 2066 /ص7الف6 | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} | }} | ||
'''أعيان العصر و أعوان النصر'''، اثر [[خليل بن ايبك صفدى]] (متوفى 764ق)، با تحقيق عمرو محمد عبدالحميد، کتابى است پيرامون اعلام همعصر | '''أعيان العصر و أعوان النصر'''، اثر [[خليل بن ايبك صفدى]] (متوفى 764ق)، با تحقيق عمرو محمد عبدالحميد، کتابى است پيرامون اعلام همعصر نویسنده كه به زبان عربى و در قرن هشتم هجرى، نوشته شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه محقق، ابتدا توضيح مختصرى پيرامون کتاب و موضوع آن ارائه گرديده و سپس، زندگىنامه كوتاهى از | در مقدمه محقق، ابتدا توضيح مختصرى پيرامون کتاب و موضوع آن ارائه گرديده و سپس، زندگىنامه كوتاهى از نویسنده، ذكر شده است.<ref>مقدمه محقق، ج1، ص3-7</ref> | ||
صفدى در مقدمه کتاب، پس از يادكرد سودمندىهاى آگاهى از اخبار گذشتگان و ديدهورىهايى كه از مطالعه كتب تاريخ و تراجم حاصل مىآيد، از اثر بزرگ و بلندآوازهاش - به تعبير خود صفدى: «تاريخي الكبير» - موسوم به [[الوافي بالوفيات]]، ياد مىكند و | صفدى در مقدمه کتاب، پس از يادكرد سودمندىهاى آگاهى از اخبار گذشتگان و ديدهورىهايى كه از مطالعه كتب تاريخ و تراجم حاصل مىآيد، از اثر بزرگ و بلندآوازهاش - به تعبير خود صفدى: «تاريخي الكبير» - موسوم به [[الوافي بالوفيات]]، ياد مىكند و مىگوید كه در آن، ذكر جملهاى از بزرگان و سرشناسان را از روزگار پيامبر(ص) تا روزگار خویش گرد آورده است و چون «الوافي بالوفيات» مطول بوده و از اقتصار و اختصار رویگردان، خواسته تا پس از فراغت از آن، تاريخ عصر خود را از آن کتاب درازدامن برگزيند و تاريخ همروزگاران خویش را ولو آنكه ايشان را نديده و از استوارگویان خبرشان را شنيده باشد، گرد آورد. ازاينرو، آغاز تاريخ مورد بحث را سال ششصدونودوشش كه سال ولادت خود اوست قرار داده و اين اثر را، از همان زمان آهنگ تأليف، «أعيان العصر و أعوان النصر» ناميده است.<ref>ر.ک: جهانبخش، جویا، 1387، ص51</ref> | ||
از تراجم ارزشمند «أعيان العصر»، | از تراجم ارزشمند «أعيان العصر»، بهویژه از منظر ايرانشناسى، شرح حال «احمد بن محمد بن احمد بن محمد علاءالدوله بيابانكى... علاّمه ركنالدين سمنانى» است. صفدى از دانشاندوزى سمنانى، آثارش كه به قولى بالغ بر سيصد مصنف مىداند و خلقيات و سوانح احوال وى ياد مىكند. تندى سمنانى را در مورد [[ابن عربى]] و آثار وى كه همانا از علل اشتهار علاءالدوله شده است ياد نموده و از مكارم اخلاق پير بيابانكى سخنها گفته است. مىگوید: دخل سمنانى از املاكش، حدود نود هزار درهم بوده كه در آشكار و نهان انفاق مىنموده. چهره سمنانى آن گونه كه صفدى ترسيم مىكند، چهره عابدى است با آثار نسك و ورع در سيما، مليح الشكل و كثير البرّ و الإيثار.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
وى همچنين ترجمه مفصلى از خواجه [[رشيدالدين فضلالله همدانى]] و پسرش، غياثالدين محمد، ثبت نموده است. معتقد است خواجه رشيد، خود، نخست يهودى بوده و سپس اسلام آورده و پدرش يهودى از جهان رفته است. اقوال بعضى كسانى را كه صراحتاً اين وزير نامور را ملحد و دشمن اسلام دانستهاند، آشكارا آورده است. اين گزارش هم از جهت نزدیک ى زمانى به خواجه و هم داورىها و اخبار درجشده پيرامون وى از جمله اينكه او تفسير را فلسفهآميز كرد و كلام خداى را بَدَل نمود، پُرارزش است؛ هرچند برخى از داورىهاى منقول در آن، چندان پذيرفتنى نيست. در گزارش صفدى، خواجه غياثالدين محمد، فرزند خواجه رشيد، صالحتر و دينورزتر و مسلمانتر از پدرش نموده شده و صراحتا گفته شده: «و كان خيراً من والده».<ref>ر.ک: همان</ref> | وى همچنين ترجمه مفصلى از خواجه [[رشيدالدين فضلالله همدانى]] و پسرش، غياثالدين محمد، ثبت نموده است. معتقد است خواجه رشيد، خود، نخست يهودى بوده و سپس اسلام آورده و پدرش يهودى از جهان رفته است. اقوال بعضى كسانى را كه صراحتاً اين وزير نامور را ملحد و دشمن اسلام دانستهاند، آشكارا آورده است. اين گزارش هم از جهت نزدیک ى زمانى به خواجه و هم داورىها و اخبار درجشده پيرامون وى از جمله اينكه او تفسير را فلسفهآميز كرد و كلام خداى را بَدَل نمود، پُرارزش است؛ هرچند برخى از داورىهاى منقول در آن، چندان پذيرفتنى نيست. در گزارش صفدى، خواجه غياثالدين محمد، فرزند خواجه رشيد، صالحتر و دينورزتر و مسلمانتر از پدرش نموده شده و صراحتا گفته شده: «و كان خيراً من والده».<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
ديگر از تراجم کتاب، ترجمه [[ابن فوطى]]، صاحب [[مجمع الآداب]] است كه به قول صفدى اين اثر در پنجاه مجلد بوده است. صفدى، ابن فوطى را سخت گرامى داشته و با القاب «الشيخ الإمام المحدث المؤرخ الأخباري النسابة الفيلسوف الأديب» ياد كرده است. همچنين خط ابن فوطى را بسيار ستوده و گفته كه وى روزى چهار كراسه (جزوه) بدين خط شگفت کتابت مىنموده و كسى كه او را ديده به صفدى گفته كه ابن فوطى مىخوابيده و پشت بر زمين مىنهاده و آنگاه درحالىكه دستانش بهسوى سقف بوده، مىنوشته است. وى ضمن نقد حال ابن فوطى از کتابخانه رصدخانه مراغه هم كه ابن فوطى بيش از ده سال در آنجا كار مىكرده، ياد نموده و گفته است كه: آن کتابخانه، (على ماقيل) شامل چهارصد هزار مصنف بوده و سپس | ديگر از تراجم کتاب، ترجمه [[ابن فوطى]]، صاحب [[مجمع الآداب]] است كه به قول صفدى اين اثر در پنجاه مجلد بوده است. صفدى، ابن فوطى را سخت گرامى داشته و با القاب «الشيخ الإمام المحدث المؤرخ الأخباري النسابة الفيلسوف الأديب» ياد كرده است. همچنين خط ابن فوطى را بسيار ستوده و گفته كه وى روزى چهار كراسه (جزوه) بدين خط شگفت کتابت مىنموده و كسى كه او را ديده به صفدى گفته كه ابن فوطى مىخوابيده و پشت بر زمين مىنهاده و آنگاه درحالىكه دستانش بهسوى سقف بوده، مىنوشته است. وى ضمن نقد حال ابن فوطى از کتابخانه رصدخانه مراغه هم كه ابن فوطى بيش از ده سال در آنجا كار مىكرده، ياد نموده و گفته است كه: آن کتابخانه، (على ماقيل) شامل چهارصد هزار مصنف بوده و سپس مىگوید: اصح آن است كه چهارصد هزار مجلد باشد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
صفدى كه خود شاگرد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] بوده، در ترجمه او گشادهدستى بسيار كرده و شرحى دراز از حيات و آثار و اشعار تقىالدين بن تيميه و آنچه درباره او گفتهاند، قلمیكرده است و هركس «أعيان العصر» را بنگرد، درمىيابد كه در حق او چه جانفشانىها نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | صفدى كه خود شاگرد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] بوده، در ترجمه او گشادهدستى بسيار كرده و شرحى دراز از حيات و آثار و اشعار تقىالدين بن تيميه و آنچه درباره او گفتهاند، قلمیكرده است و هركس «أعيان العصر» را بنگرد، درمىيابد كه در حق او چه جانفشانىها نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
وى در پایان ترجمهاش از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | وى در پایان ترجمهاش از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] مىنویسد: «و فىالجمله، شيخ تقىالدين بن تيميه، يكى از آن سه تن است كه من همروزگارشان بودهام و در اين زمان، بلكه از صد سال پيش از آن، مانند ايشان نبوده است. اين سه تن: شيخ تقىالدين بن تيميه و شيخ تقىالدين بن دقيق العيد و شيخ ما تقىالدين سبک ىاند». | ||
درباره برادر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]؛ يعنى عبدالله، هم با ارادت بسيار سخن گفته است.<ref>همان</ref> | درباره برادر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]؛ يعنى عبدالله، هم با ارادت بسيار سخن گفته است.<ref>همان</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
صفدى، «ابراهيم بن ابىالغيث، شيخ جمالالدين بن حسام بخارى» را بهعنوان «فقيه شيعى» و شاگرد «ابن مطهّر» (علاّمه حلى) معرفى كرده و گفته كه وى مقيم ناحيه شقيف از بلاد صفد بوده و در قريهاى دو مجلس: يكى براى ميهمانان و ديگرى براى طالبان علوم، داشته است. صفدى به سال 722ق او را در قريه محل زندگىاش ديده و در باب «رؤيت و عدم رؤيت» با وى مباحثه نموده است. وى خود را در اين مناظره مدافع «سنت» مىداند و در ضمن عباراتى كه در وصف آن گفتگو مىآورد، فقيه شيعى را مىنكوهد، هرچند برخى محاسن او را هم ياد مىكند.<ref>همان</ref> | صفدى، «ابراهيم بن ابىالغيث، شيخ جمالالدين بن حسام بخارى» را بهعنوان «فقيه شيعى» و شاگرد «ابن مطهّر» (علاّمه حلى) معرفى كرده و گفته كه وى مقيم ناحيه شقيف از بلاد صفد بوده و در قريهاى دو مجلس: يكى براى ميهمانان و ديگرى براى طالبان علوم، داشته است. صفدى به سال 722ق او را در قريه محل زندگىاش ديده و در باب «رؤيت و عدم رؤيت» با وى مباحثه نموده است. وى خود را در اين مناظره مدافع «سنت» مىداند و در ضمن عباراتى كه در وصف آن گفتگو مىآورد، فقيه شيعى را مىنكوهد، هرچند برخى محاسن او را هم ياد مىكند.<ref>همان</ref> | ||
صفدى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را چنين معرفى كرده است: «عالم الشيعة و القائم بنصرة تلك | صفدى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] را چنين معرفى كرده است: «عالم الشيعة و القائم بنصرة تلك الأقاویل الشنيعة...» و در اين عبارت خصومت خویش را بهوضوح نمايانده است.<ref>همان</ref> | ||
صفدى بهنوعى گاه شيعه و معتزله را در كنار هم ياد مىكند. در وصف «جمالالدين بن حسام بخارى» (فقيه شيعى) آورده: «قد أدمن مباحث المعتزلة و الشيعة» و نيز: «لم يزل في تلك الناحية قائماً بنصرة مذاهب الشيعة و الاعتزال».<ref>همان، ص53</ref> | صفدى بهنوعى گاه شيعه و معتزله را در كنار هم ياد مىكند. در وصف «جمالالدين بن حسام بخارى» (فقيه شيعى) آورده: «قد أدمن مباحث المعتزلة و الشيعة» و نيز: «لم يزل في تلك الناحية قائماً بنصرة مذاهب الشيعة و الاعتزال».<ref>همان، ص53</ref> | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
1. مقدمه و متن کتاب. | 1. مقدمه و متن کتاب. | ||
2. جهانبخش، | 2. جهانبخش، جویا، «أعيان العصر در يك تصفح»، برگرفته از پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: آينه پژوهش، شماره 59، آذر و دى 1378، صفحه 50 تا 54. | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش