۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'پايان' به 'پایان') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
فعلا، 6 جلد ازاين کتاب، مربوط به مباحث الفاظ علم اصول تا | فعلا، 6 جلد ازاين کتاب، مربوط به مباحث الفاظ علم اصول تا پایان بحث مطلق و مقيد با گزارش متن درس، بر اساس فصول و ترتيب مطالب «كفاية الاصول» با مقدمهاى از سيد هاشم حسينى بوشهرى كه به تاريخ اجمالى علم اصول و نظريات اصولى آیتالله [[فاضل موحدی لنکرانی، محمد|فاضل لنكرانى]] پرداخته، چاپ شده است. | ||
در اين مجموعه كه عمدتاً بحثهاى الفاظ را در بر گرفته، مباحث عالى علم اصول با نظر به دو مسلك مهم اصولى؛ يعنى مكتب قم و نجف، طرح شده و مبانى اين دو مكتب كاملا در بوته نقد و استدلال قرار گرفته است. نويسندگان، مطالب درس را تهذيب و تنظيم نموده و منابع نظريات مختلف را استخراج نمودهاند. | در اين مجموعه كه عمدتاً بحثهاى الفاظ را در بر گرفته، مباحث عالى علم اصول با نظر به دو مسلك مهم اصولى؛ يعنى مكتب قم و نجف، طرح شده و مبانى اين دو مكتب كاملا در بوته نقد و استدلال قرار گرفته است. نويسندگان، مطالب درس را تهذيب و تنظيم نموده و منابع نظريات مختلف را استخراج نمودهاند. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
مبحث بعدى اين جلد، را مسئله وضع و تحليل و بررسى اقسام آن تشكيل مىدهد. ديگر مسائل مرتبط با وضع، عبارتند از: استعمال مجازى، اطلاق لفظ و اراده لفظ، نقش اراده در موضوعله الفاظ، وضع در مركبات و راههاى تشخيص معناى حقيقى. | مبحث بعدى اين جلد، را مسئله وضع و تحليل و بررسى اقسام آن تشكيل مىدهد. ديگر مسائل مرتبط با وضع، عبارتند از: استعمال مجازى، اطلاق لفظ و اراده لفظ، نقش اراده در موضوعله الفاظ، وضع در مركبات و راههاى تشخيص معناى حقيقى. | ||
مسئله تعارض احوال - يكى از مباحث مفصل در كتب اصولى قديم- جزء موضوعات | مسئله تعارض احوال - يكى از مباحث مفصل در كتب اصولى قديم- جزء موضوعات پایانى اين جلد از کتاب است. در زمينه تعارض احوال در دو مقام بحث مىشود: | ||
الف. دوران امر بين حقيقت و يكى از حالات پنجگانه مجاز، تشخيص، اشتراك، نقل و اضمار. | الف. دوران امر بين حقيقت و يكى از حالات پنجگانه مجاز، تشخيص، اشتراك، نقل و اضمار. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
در كتب اصوليان متقدم و متأخر، عنوان اين بحث با قيد جواز يا عدم جواز استعمال آمده بود، اما [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] مسئله را به مرحلهاى قبل از بحث از ترخيص واضع بردهاند كه عبارت است از: امكان يا استحاله استعمال لفظ در بيش از يك معنا و قائل به محال بودن اينگونه استعمال هستند. استاد، بعد از ذكر استدلال [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]]، سه تفسير براى آن طرح كرده و آنها را نقد مىكنند. | در كتب اصوليان متقدم و متأخر، عنوان اين بحث با قيد جواز يا عدم جواز استعمال آمده بود، اما [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]] مسئله را به مرحلهاى قبل از بحث از ترخيص واضع بردهاند كه عبارت است از: امكان يا استحاله استعمال لفظ در بيش از يك معنا و قائل به محال بودن اينگونه استعمال هستند. استاد، بعد از ذكر استدلال [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|محقق خراسانى]]، سه تفسير براى آن طرح كرده و آنها را نقد مىكنند. | ||
[[نایینی، محمدحسین|محقق نايينى]] نيز در اين نظريه با [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] همداستان و قائل به استحاله است، اگر چه نوع استدلال ايشان با دليل آخوند متفاوت است. در ارزيابى دليل نايينى چند انتقاد مطرح گرديده و سپس نوبت به نظريه ديگرى در باب استحاله مىرسد. در | [[نایینی، محمدحسین|محقق نايينى]] نيز در اين نظريه با [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانى]] همداستان و قائل به استحاله است، اگر چه نوع استدلال ايشان با دليل آخوند متفاوت است. در ارزيابى دليل نايينى چند انتقاد مطرح گرديده و سپس نوبت به نظريه ديگرى در باب استحاله مىرسد. در پایان، نتيجه اين است كه هيچيك از نظريات سهگانه نمىتواند استحاله را ثابت كند. | ||
جواز لغوى استعمال لفظ در بيش از يك معنى، مجازى يا حقيقى بودن اين استعمال و وجود آن در قرآن كريم، از ديگر مباحث اين بخش است. | جواز لغوى استعمال لفظ در بيش از يك معنى، مجازى يا حقيقى بودن اين استعمال و وجود آن در قرآن كريم، از ديگر مباحث اين بخش است. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
جلد پنجم | جلد پنجم | ||
در اين جلد، با طرح مسئله ضد، نسخ، واجب تخييرى و كفايى، واجب موقت و غير موقت و مسئله تبعيت قضاء از اداء، مسائل مرتبط با اوامر به | در اين جلد، با طرح مسئله ضد، نسخ، واجب تخييرى و كفايى، واجب موقت و غير موقت و مسئله تبعيت قضاء از اداء، مسائل مرتبط با اوامر به پایان مىرسد. | ||
بحث بعدى كه بنا بر ترتيب متعارف كتب اصولى، بعد از اوامر بررسى مىشود، نواهى است. اولين پرسش در باب نواهى، اين است كه متعلق نواهى امر عدمى است يا امر وجودى؟ | بحث بعدى كه بنا بر ترتيب متعارف كتب اصولى، بعد از اوامر بررسى مىشود، نواهى است. اولين پرسش در باب نواهى، اين است كه متعلق نواهى امر عدمى است يا امر وجودى؟ |
ویرایش