۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'وي' به 'وی') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[روملو، حسن]] ( | [[روملو، حسن]] (نویسنده) | ||
[[نوایی، عبدالحسین]] (اهتمام) | [[نوایی، عبدالحسین]] (اهتمام) | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
انگيزه مؤلف، ثبت وقايع و حوادث تاريخى بوده است. | انگيزه مؤلف، ثبت وقايع و حوادث تاريخى بوده است. | ||
[[علامه محمد | [[علامه محمد قزوینى]]، اين کتاب را از نسخ نفيسهاى دانسته و در نامه خود به فرهنگستان، طبع و انتشار آن را توصيه و تأكيد كرده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
جلد يازدهم، تلخيصى است از چند منبع قديمىتر، نظير مطلع سعدين و مجمع بحرين، تاريخ ديار بكريه، حبيب السير و... كه به شرح سال به سال وقايع ايران و ممالك همجوار آن، از مرگ تيمور در 807ق تا سال 900ق، پرداخته است. | جلد يازدهم، تلخيصى است از چند منبع قديمىتر، نظير مطلع سعدين و مجمع بحرين، تاريخ ديار بكريه، حبيب السير و... كه به شرح سال به سال وقايع ايران و ممالك همجوار آن، از مرگ تيمور در 807ق تا سال 900ق، پرداخته است. | ||
دوازدهم، كه از سال 900ق آغاز گرديده و شرح | دوازدهم، كه از سال 900ق آغاز گرديده و شرح رویدادها را تا 985ق ادامه داده است، در تاريخ ايران، هند و عثمانى بوده و رویدادهاى مربوط به تاريخ ايران را تا آغاز پادشاهى محمد خدابنده، دنبال كرده است. | ||
اين جلد، ارزشى به مراتب بيش از مجلد سابق دارد، زيرا غالب مطالب آن شرح | اين جلد، ارزشى به مراتب بيش از مجلد سابق دارد، زيرا غالب مطالب آن شرح رویدادهايى است كه مؤلف نه تنها با آنها معاصر بوده، بلكه به مناسبت سمت نظامى خویش، در بيشتر آنها شركت داشته است. | ||
در پايان وقايع هر سال، گزارش مفصلى درباره زندگى رجال سياسى، فقها، دانشمندان و شاعرانى كه در آن سال وفات يافتهاند، ارائه شده است. | در پايان وقايع هر سال، گزارش مفصلى درباره زندگى رجال سياسى، فقها، دانشمندان و شاعرانى كه در آن سال وفات يافتهاند، ارائه شده است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
مقدمات مصحح، به توضيحاتى پيرامون شرح حال مؤلف، نسخههاى کتاب و روش تصحيح آن اختصاص يافته است. | مقدمات مصحح، به توضيحاتى پيرامون شرح حال مؤلف، نسخههاى کتاب و روش تصحيح آن اختصاص يافته است. | ||
مباحث دو جلد، در سه قسمت، در بردارنده حوادث ايران از مرگ تيمور تا وقايع سال 985ق مىباشد. در اين دوره، سه سلسله گوركانيان و تركمانان | مباحث دو جلد، در سه قسمت، در بردارنده حوادث ايران از مرگ تيمور تا وقايع سال 985ق مىباشد. در اين دوره، سه سلسله گوركانيان و تركمانان قراقویونلو و آققویونلو بر ايران كلا يا بعضا فرمانروايى داشتند. | ||
قسمت اول، از آغاز سلطنت گوركانيان؛ يعنى مرگ تيمور و جلوس معين الدين شاهرخ پسر وى بر اريكه پادشاهى شروع شده است. | قسمت اول، از آغاز سلطنت گوركانيان؛ يعنى مرگ تيمور و جلوس معين الدين شاهرخ پسر وى بر اريكه پادشاهى شروع شده است. | ||
نویسنده پس از شرح وقايع سلطنت چهل و سه ساله شاهرخ، به شرح زندگانى كوتاه و پرحادثه ده تن از اميرزادگان تيمورى مبادرت كرده است؛ از جمله: الغ بيگ پسر شاهرخ و عبداللطيف پسر وى، علاءالدوله، ميرزا سلطان محمد و ابوالقاسم بابر پسران بايسنقر فرزند هنرمند و جوان مرگ شاهرخ، شاه محمود فرزند بابر، ابراهيم سلطان پسر علاءالدوله، عبداللّه شيرازى پسر سلطان ابراهيم فرزند شاهرخ، ابوسعيد نوه ميران شاه پسر تيمور، يادگار محمد فرزند ميرزا سلطان محمد و سلطان حسين ميرزا نواده عمر شيخ پسر امير تيمور. | |||
دوم، متضمن شرح وقايع و بيان حيات سياسى تركمانان | دوم، متضمن شرح وقايع و بيان حيات سياسى تركمانان قراقویونلو (سياه گوسفندان) و آققویونلو (سفيد گوسفندان) است. اين دو قبيله تركمانان كه بنا بر رنگ نقش گوسفندى كه بر پرچم خویش داشتند، در تاريخ بدين اسامى شهرت يافتهاند، از ديرباز با يكديگر خصومت و كينه داشتند. | ||
به نظر مىرسد كه گذشته از سوداى مهترى و حكومت، اختلاف مذهب نيز عامل بزرگى در افروختن آتش عناد و دشمنى بين اين دو طايفه بوده است، چرا كه | به نظر مىرسد كه گذشته از سوداى مهترى و حكومت، اختلاف مذهب نيز عامل بزرگى در افروختن آتش عناد و دشمنى بين اين دو طايفه بوده است، چرا كه قراقویونلوها شيعه بودند و آققویونلوها سنى و هر يك در مذهب خویش در حد افراط و تعصب. | ||
بدين جهت، تاريخ حيات سياسى اين دو قبيله غالبا با يكديگر آميخته است و در جنگهاى متعدد و ديرينهاى كه با هم داشتند، گاهى اين و گاهى آن پيروز مىشد تا اين كه اوزون حسن | بدين جهت، تاريخ حيات سياسى اين دو قبيله غالبا با يكديگر آميخته است و در جنگهاى متعدد و ديرينهاى كه با هم داشتند، گاهى اين و گاهى آن پيروز مىشد تا اين كه اوزون حسن آققویونلو و سرداران وى بساط رقيب سرسخت خویش را سرانجام برچيدند. | ||
در کتاب از زندگانى امير قرايوسف | در کتاب از زندگانى امير قرايوسف قراقویونلو و پسرانش اسكندر، اصفهان، شاه محمد و جهان شاه، نسبتاً به تفصيل ياد شده تا آن جا كه جهان شاه در هنگام حمله به دياربكر، در حالت نشاط و مستى، خود مورد حمله حسن بيگ آققویونلو قرار گرفته و به قتل رسيده و اندكى بعد با گرفتارى و قتل پسر ديوانه وى، حسن على، به دست اغرلو محمد فرزند حسن بيگ دوران حكومت قراقویونلویان به پايان مىرسد. | ||
آققویونلویان فرزندان قراعثمان، معروف به قرايولوق (زالوى سياه) مىباشند. جد ايشان به علت خونخوارى و سنگدلى، چنين لقبى يافته بود. وى بنا بر دشمنى با امير قرايوسف به امير تيمور گروید و در ركاب او با ايلدرم بايزيد سلطان عثمانى جنگ كرد و تيمور حكومت دياربكر را به پاداش، به وى داد و او در اين ناحيه، قدرتى يافت و سرانجام هنگامى كه به هوادارى شاهرخ تيمورى، سر راه بر اسكندر بن قرايوسف گرفت، در جنگ زخمى كارى برداشته و درگذشت. | |||
نویسنده، شرح اين جنگها مفصلا آورده است تا آن جا كه پس از قتل قرا عثمان، پسران متعددش به جان يكديگر مىافتند و بالاخره حسن بيگ، پسر على بيگ، فرزند عثمان بيگ كه روزى سرگردان كوه و بيابان بود، بر كشورى پهناور تسلط مىيابد و با سلطان عثمانى، مردى چون سلطان محمد فاتح، پنجه در پنجه مىافكند و بعد از مرگش، خليل بيش از شش ماه بر تخت سلطنت نمىپايد و در جنگ با برادر خود يعقوب، كشته مىشود و يعقوب نيز پس از 14 سال سلطنت، به نحوى اسرارآميز مرده و تخت سلطنت به پسر خردسالش بايسنقر مىرسد. | |||
سوم، مربوط به تاريخ سلاطين عثمانى بوده و بدين مناسبت، متضمن شرح مجملى است درباره تاريخ آل قرامان، آل اسفنديار و ديگر امراى تركمان كه در مناطق مختلف شبه جزيره آناطولى حكومتهاى كم و بيش توانا و ديرينهاى داشتند. | سوم، مربوط به تاريخ سلاطين عثمانى بوده و بدين مناسبت، متضمن شرح مجملى است درباره تاريخ آل قرامان، آل اسفنديار و ديگر امراى تركمان كه در مناطق مختلف شبه جزيره آناطولى حكومتهاى كم و بيش توانا و ديرينهاى داشتند. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
در اين محاربات سليمان و عيسى از ميان رفتند و كار سلطنت بر موسى قرار گرفت؛ اما محمد كه خردمندانه از اين جنگهاى خونين كناره گرفته بود، ناگهان بر سر موسى تاخت و او را از ميان برداشت و خود بر تخت سلطنت نشست. | در اين محاربات سليمان و عيسى از ميان رفتند و كار سلطنت بر موسى قرار گرفت؛ اما محمد كه خردمندانه از اين جنگهاى خونين كناره گرفته بود، ناگهان بر سر موسى تاخت و او را از ميان برداشت و خود بر تخت سلطنت نشست. | ||
اين مرد كه به مناسبت دانش و خرد | اين مرد كه به مناسبت دانش و خرد خویش به محمد چلبى شهرت يافته، در طول ده سال سلطنت خود، توانست دولت از هم گسيخته عثمانى را متحد و نيرومند كند. پسرش مراد ثانى از سلاطين بزرگ عثمانى بوده و هم اوست كه ظاهرا براى نخستين بار توپ به كار برده و سپاه متحد اروپا را در هم شكسته است. پسرش محمد كه در سال 855 ه به سلطنت دولت عثمانى رسيد، همان كسى است كه قسطنطنيه را گرفت و به شايستگى تمام به لقب فاتح شهرت يافت. | ||
در آسياى صغير نيز محمد ثانى بقاياى سلاجقه، ژنىها، كومننها، آل اسفنديار و آل قرامان را از ميان برداشت و بر سرزمينى از سرچشمههاى فرات تا قلب اروپا حكومتى پرقدرت يافت. | در آسياى صغير نيز محمد ثانى بقاياى سلاجقه، ژنىها، كومننها، آل اسفنديار و آل قرامان را از ميان برداشت و بر سرزمينى از سرچشمههاى فرات تا قلب اروپا حكومتى پرقدرت يافت. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
پسر وى بايزيد ثانى هرچند چون پدر جنگاور و كارى نبود و بيشتر به شعر و ادب و فلسفه توجه داشت، با اين حال در اروپا به فتوحاتى نايل آمد و سپاهيانش شهر آقکرمان (اکرمان) را در ساحل راست دنيستر تصرف كردند. | پسر وى بايزيد ثانى هرچند چون پدر جنگاور و كارى نبود و بيشتر به شعر و ادب و فلسفه توجه داشت، با اين حال در اروپا به فتوحاتى نايل آمد و سپاهيانش شهر آقکرمان (اکرمان) را در ساحل راست دنيستر تصرف كردند. | ||
نویسنده، قبل از تأسيس دولت صفوى، عمدتاً به عثمانيان توجه داشته و به تتبع فتوحات آنان در اروپا پرداخته است، ليكن با روى كار آمدن صفویان، اينان را محور قرار داده و به بررسى روابط آنان با همسايگان مىپردازد؛ در حالى كه قبل از آنان دولت تيمورى محور تاريخ وى بوده است. | |||
وى توانسته است، تاريخ عثمانى را به | وى توانسته است، تاريخ عثمانى را به تصویر كشيده و به خوبى نشان دهد كه در آخرين قرن دوره قرون وسطى و آستانه دوره جديد تاريخ بشر، دولت عثمانى و ايران، در چه وضعى بوده است. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش