پرش به محتوا

گنجینه گوهر روان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون  
|کد اتوماسیون  
|data-type='automationCode'|10585
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10585AUTOMATIONCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۵۲: خط ۵۲:


حضرت استاد دام ظله الشريف، ادله تجرد نفس را كه در آثار قدما به صورت پراكنده ذكر شده بود، در اين كتاب گرد آورده و آنها را همراه با اضافاتى از توضيحات و تنبيهات و غيره با نظم و ترتيبى خاص به رشته تحرير درآورده است، چنان‌كه خود مى‌گويد: «و بعد همى گويد بنده اميدوار به خداى متعال، حسن حسن‌زاده آملى كه اين دفتر معانى، به نام«گنجينه گوهر روان»، آكنده از برهان تجرد گوهر روان است كه به ساليانى دراز، در اثناى تدريس معارف از نوشته‌هاى پيشينيان، يافته‌ايم و در آن به رشته نظم و نضد خاص گرد آورده‌ايم و بسى غرر درر و عوالى لآلى بر آن افزوده‌ايم و...اينك بدين اميد كه دانش‌پژوه فرزانه را چراغى فرا راه نيك‌بختى و رستگارى باشد و نگارنده را اثرى بايسته و شايسته و پايدار به يادگار، خويشتن را نيك بساخت و چهره به خوبى پرداخت و مانند ماه دو هفته برافروخت و ديده به مدرسه‌ها دوخت و دل به صاحب‌نظران باخت و مست از خانه به بيرون تاخت كه ناگهان خروش سروش به گوش هوش رسيد كه:
حضرت استاد دام ظله الشريف، ادله تجرد نفس را كه در آثار قدما به صورت پراكنده ذكر شده بود، در اين كتاب گرد آورده و آنها را همراه با اضافاتى از توضيحات و تنبيهات و غيره با نظم و ترتيبى خاص به رشته تحرير درآورده است، چنان‌كه خود مى‌گويد: «و بعد همى گويد بنده اميدوار به خداى متعال، حسن حسن‌زاده آملى كه اين دفتر معانى، به نام«گنجينه گوهر روان»، آكنده از برهان تجرد گوهر روان است كه به ساليانى دراز، در اثناى تدريس معارف از نوشته‌هاى پيشينيان، يافته‌ايم و در آن به رشته نظم و نضد خاص گرد آورده‌ايم و بسى غرر درر و عوالى لآلى بر آن افزوده‌ايم و...اينك بدين اميد كه دانش‌پژوه فرزانه را چراغى فرا راه نيك‌بختى و رستگارى باشد و نگارنده را اثرى بايسته و شايسته و پايدار به يادگار، خويشتن را نيك بساخت و چهره به خوبى پرداخت و مانند ماه دو هفته برافروخت و ديده به مدرسه‌ها دوخت و دل به صاحب‌نظران باخت و مست از خانه به بيرون تاخت كه ناگهان خروش سروش به گوش هوش رسيد كه:
{{شعر}}
{{ب|''نورى كه به سرعتش روان است''|2=''گنجينه گوهر روان است''}}
{{ب|''گنجينه زاد زندگانى''|2=''گنجينه عمر جاودانى''}}
{{ب|''گنجينه دفتر معانى''|2=''گنجينه گنج آسمانى''}}
{{ب|''گنجينه شب‌چراغ عالم''|2=''نور دل و ديدگان آدم''}}
{{ب|''گنجى كه چو مهر و مه درخشد''|2=''تا نور به نوريان ببخشد''}}
{{ب|''نورى كه مجرد و مصفى است''|2=''نور صمدى حق تعالى است''}}
{{ب|''نورى كه ز صنع حسن مطلق''|2=''كس نيست چنو ز حسن مشتق''}}
{{ب|''نورى كه فروغ او فروزد''|2=''تا ريشه جهل را بسوزد''}}
{{ب|''نورى به شروق برتر از برق''|2=''نورى كه گرفته غرب تا شرق''}}
{{ب|''از لطف حقيقة الحقايق''|2=''گنجينه پر است از دقايق''}}
{{ب|''اين يك اثر است نيك فرجام''|2=''كز دست حسن گرفت انجام''}}
{{ب|''باشد كه عطا كند خدايش''|2=''در اجر و جزاى او لقايش''}}
{{ب|''هر چند زدست خويش خسته است''|2=''طرفى ز حيات دل نبسته است''}}
{{ب|''ليكن چو خدا كند خدايى''|2=''شاهنشه دل شود گدايى''}}
{{ب|''يك جلوه اگر كند نثارش''|2=''صد مهر و مه‌اند شرمسارش''}}
{{پایان شعر}}


{|  class="wikitable poem"
|-
! نورى كه به سرعتش روان است !! گنجينه گوهر روان است
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! گنجينه زاد زندگانى !! گنجينه عمر جاودانى
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! گنجينه دفتر معانى !! گنجينه گنج آسمانى
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! گنجينه شب‌چراغ عالم !! نور دل و ديدگان آدم
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! گنجى كه چو مهر و مه درخشد !! تا نور به نوريان ببخشد
|}


{|  class="wikitable poem"
|-
! نورى كه مجرد و مصفى است !! نور صمدى حق تعالى است
|}


{|  class="wikitable poem"
|-
! نورى كه ز صنع حسن مطلق !! كس نيست چنو ز حسن مشتق
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! نورى كه فروغ او فروزد !! تا ريشه جهل را بسوزد
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! نورى به شروق برتر از برق !! نورى كه گرفته غرب تا شرق
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! از لطف حقيقة الحقايق !! گنجينه پر است از دقايق
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! اين يك اثر است نيك فرجام !! كز دست حسن گرفت انجام
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! باشد كه عطا كند خدايش !! در اجر و جزاى او لقايش
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! هر چند زدست خويش خسته است !! طرفى ز حيات دل نبسته است
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! ليكن چو خدا كند خدايى !! شاهنشه دل شود گدايى
|}
{|  class="wikitable poem"
|-
! يك جلوه اگر كند نثارش !! صد مهر و مه‌اند شرمسارش
|}


اجمالى از مطالب كتاب: ذكر صد جمله زيبا در باره معرفت نفس(آن‌كه خود را نشناخت، چگونه ديگرى را مى‌شناسد؟ آن‌كه خود را فراموش كرده است، از ياد چه چيز خرسند است؟ آن‌كه خود را زرع و زارع و مزرعه خويش نداند، از سعادت جاودانى باز بماند....)؛ تذكر به اصول و عيون و امهاتى و تمسك به آيات و رواياتى در معرفت نفس ناطقه انسانى(مغايرت نفس با مزاج، مغايرت نفس با بدن، تجرد نفس ناطقه به تجرد برزخى در مقام خيال، تجرد نفس ناطقه در مقام تجرد عقلانى و...)؛ معرفى كتب و رسائلى در معرفت نفس و نقل ادله‌اى در مغايرت نفس و بدن؛ چند دليل در فوق تجرد عقلى و مقام لا يقفى نفس؛ نقل آيات و رواياتى در بقا و تجرد و مقام لا يقفى نفس ناطقه انسانى؛ نقل ادله مادى و اتراب آنان در عدم تجرد نفس ناطقه.
اجمالى از مطالب كتاب: ذكر صد جمله زيبا در باره معرفت نفس(آن‌كه خود را نشناخت، چگونه ديگرى را مى‌شناسد؟ آن‌كه خود را فراموش كرده است، از ياد چه چيز خرسند است؟ آن‌كه خود را زرع و زارع و مزرعه خويش نداند، از سعادت جاودانى باز بماند....)؛ تذكر به اصول و عيون و امهاتى و تمسك به آيات و رواياتى در معرفت نفس ناطقه انسانى(مغايرت نفس با مزاج، مغايرت نفس با بدن، تجرد نفس ناطقه به تجرد برزخى در مقام خيال، تجرد نفس ناطقه در مقام تجرد عقلانى و...)؛ معرفى كتب و رسائلى در معرفت نفس و نقل ادله‌اى در مغايرت نفس و بدن؛ چند دليل در فوق تجرد عقلى و مقام لا يقفى نفس؛ نقل آيات و رواياتى در بقا و تجرد و مقام لا يقفى نفس ناطقه انسانى؛ نقل ادله مادى و اتراب آنان در عدم تجرد نفس ناطقه.
۰

ویرایش