۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ دیوان رضیالدین ارتیمانی را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به دیوان رضیالدین ارتیمانی منتقل کرد) |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان رضیالدین ارتیمانی'''، مجموعه اشعار شاعر توانمند، رضیالدین | '''دیوان رضیالدین ارتیمانی'''، مجموعه اشعار شاعر توانمند، [[رضي الدين ارتيماني|رضیالدین ارتیمانی]]، مشتمل بر ساقینامه، سوگندنامه، غزلیات، قصاید، رباعیات، مقطعات و مفردات است. این مجموعه به اهتمام محمدعلی امامی، گردآوری و تصحیح شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
اشعار دیوان حاضر، دربردارنده مفاهیم عرفانی و ادبی برازندهای است. رضی در سرودن غزل و قصیده و رباعی مهارت نشان داده و در بهکار بردن مفاهیم عالی و رسانیدن معانی عرفانی، توانایی داشته. سادگی انتخاب و روانی بیان از ویژگیهای شعر اوست. ساقینامهاش استادانه طرح، شاعرانه دنبال میشود و ماهرانه به پایان میرسد. سوگندنامه وی قدرت شاعرانه و سیمای ادبی او را بهخوبی نشان میدهد و همین زادههای طبع شیوای اوست که مورد توجه صاحبنظران و ادبدوستانش قرار داده و شاید اگر رضی جز ساقینامه و سوگندنامه شعر دیگری نسروده بود، همان مقام ادبی و عرفانی را داشت که اکنون دارد. | اشعار دیوان حاضر، دربردارنده مفاهیم عرفانی و ادبی برازندهای است. [[رضي الدين ارتيماني|رضی]] در سرودن غزل و قصیده و رباعی مهارت نشان داده و در بهکار بردن مفاهیم عالی و رسانیدن معانی عرفانی، توانایی داشته. سادگی انتخاب و روانی بیان از ویژگیهای شعر اوست. ساقینامهاش استادانه طرح، شاعرانه دنبال میشود و ماهرانه به پایان میرسد. سوگندنامه وی قدرت شاعرانه و سیمای ادبی او را بهخوبی نشان میدهد و همین زادههای طبع شیوای اوست که مورد توجه صاحبنظران و ادبدوستانش قرار داده و شاید اگر رضی جز ساقینامه و سوگندنامه شعر دیگری نسروده بود، همان مقام ادبی و عرفانی را داشت که اکنون دارد. | ||
رضی از آن جمله شاعرانی است که به قول «هرمان اته» راه خود را پیموده و در بند وزن و قافیه متصنع نبوده و در حقیقت شعر را بهخاطر نشان دادن واقعیات و جلوهگر ساختن احساسات میسروده، نه به ضرورت احتیاج و تشریفات. «اته» مینویسد: | رضی از آن جمله شاعرانی است که به قول «هرمان اته» راه خود را پیموده و در بند وزن و قافیه متصنع نبوده و در حقیقت شعر را بهخاطر نشان دادن واقعیات و جلوهگر ساختن احساسات میسروده، نه به ضرورت احتیاج و تشریفات. «اته» مینویسد: | ||
طالع شعر فارسی در هند شبیه طالع شعر در خود ایران بود؛ در ایران هم بهتدریج ابتکار از بین رفت و فقط صاحبنظرانی بر سبیل ندرت به ظهور رسیدند که در بند وزن و قافیه متصنع نبودند و راه خود را پیمودند و در سرودههای خود احساسات بیشائبه خود را جلوهگر ساختند. نظیر حلقه دربار اکبر شاه، در همان زمان مجلسی از شاعران، به دربار پادشاه صوفی، یعنی شاه عباس بزرگ گرد آمدند که اکثر آنان غزلسرا بودند. متقدمترین این جمع مولانا والی از دشت بیاض خراسان یا به قولی قهستان بود که شهرتش حتی در عهد شاه طهماسب، آغاز شد و به سال 1012 کشته گردید. بعد از او میتوان رضی ارتیمانی را ذکر کرد که پدرش ابراهیم ادهم، ناظم «خسرو و شیرن» بود<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-6</ref>. | طالع شعر فارسی در هند شبیه طالع شعر در خود ایران بود؛ در ایران هم بهتدریج ابتکار از بین رفت و فقط صاحبنظرانی بر سبیل ندرت به ظهور رسیدند که در بند وزن و قافیه متصنع نبودند و راه خود را پیمودند و در سرودههای خود احساسات بیشائبه خود را جلوهگر ساختند. نظیر حلقه دربار اکبر شاه، در همان زمان مجلسی از شاعران، به دربار پادشاه صوفی، یعنی شاه عباس بزرگ گرد آمدند که اکثر آنان غزلسرا بودند. متقدمترین این جمع مولانا والی از دشت بیاض خراسان یا به قولی قهستان بود که شهرتش حتی در عهد شاه طهماسب، آغاز شد و به سال 1012 کشته گردید. بعد از او میتوان رضی ارتیمانی را ذکر کرد که پدرش ابراهیم ادهم، ناظم «خسرو و شیرن» بود<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-6</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
بهر انجام، سخن بر سر کم و بیشی نیست، بلکه آنچه مهم است شخصیت بارز و ادبی رضی است که آن نیز از لابهلای همین مقدار اندک آشکار و هویدا میگردد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | بهر انجام، سخن بر سر کم و بیشی نیست، بلکه آنچه مهم است شخصیت بارز و ادبی رضی است که آن نیز از لابهلای همین مقدار اندک آشکار و هویدا میگردد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | ||
ساقینامه رضیالدین | ساقینامه [[رضي الدين ارتيماني|رضیالدین ارتیمانی]]، مشتمل بر اشعار عرفانی با مضامین عالی و گرانبهاست؛ از آن جمله، ابیاتی است چون: | ||
'''بیایید تا جمله مستان شویم ز مجموع هستی پریشان شویم''' | '''بیایید تا جمله مستان شویم ز مجموع هستی پریشان شویم''' | ||
'''چو مستان به هم مهربانی کنیم دمی بیریا زندگانی کنیم''' | '''چو مستان به هم مهربانی کنیم دمی بیریا زندگانی کنیم''' |
ویرایش