۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
همچنین، جلالالدین محمد بن اسعد دوانی در «شرح [العقيدة] العضدية» مینویسد: وعد، حقی است برای بندگان که خداوند بهعنوان پاداش برخی اعمال آنان، بر گردن خودش گذاشته، ولی وعید حقی است برای خداوند بر گردن بندگان و خداوند میتواند آن را استیفا کند (یعنی بنده را تنبیه و عذاب کند) یا ببخشاید<ref>ر.ک: همان، ص211-212</ref>. | همچنین، جلالالدین محمد بن اسعد دوانی در «شرح [العقيدة] العضدية» مینویسد: وعد، حقی است برای بندگان که خداوند بهعنوان پاداش برخی اعمال آنان، بر گردن خودش گذاشته، ولی وعید حقی است برای خداوند بر گردن بندگان و خداوند میتواند آن را استیفا کند (یعنی بنده را تنبیه و عذاب کند) یا ببخشاید<ref>ر.ک: همان، ص211-212</ref>. | ||
در «الحاشية الخلخالية» در پاسخ دوانی گفته شده: طبق آیات 93 و 123سوره نساء، 17 غافر و 7 زلزال ثابت شده که خدای متعال، جزای وعید را به مستحقین میرساند و لازمه قبول مضمون این آیات این است که عفو گنهکارانی که در علم الهی مشمول بخشش شدهاند با دلیل تخصیص بخورد؛ شیوه تخصیص میتواند چنین باشد که گنهکاری که بخشیده شده، در صورتی داخل در عمومات برخی آیات دیگر مانند آیه 48 سوره نساء (که در آن وعده آمرزش گناهان بهجز شرک، داده شده) و 83 زمر (که خداوند فرموده حتما تمامی گناهان را خواهد بخشید) و 6 رعد خواهد بود، که از عمومات وعید خارج بوده و داخل در عمومات وعد باشد [یعنی عمومات آیات مذکور در بخشش گناهان، شخص گنهکار را داخل در وعده بخشش گناهانش قرار میدهد] که در این صورت، از عدم عقاب این شخص، خلافی در وعید الهی رخ نداده است. طبق این سخن اساسا نیازی به این نیست که معتقد شویم، خلف وعید نقص نیست و | در «الحاشية الخلخالية» در پاسخ دوانی گفته شده: طبق آیات 93 و 123سوره نساء، 17 غافر و 7 زلزال ثابت شده که خدای متعال، جزای وعید را به مستحقین میرساند و لازمه قبول مضمون این آیات این است که عفو گنهکارانی که در علم الهی مشمول بخشش شدهاند با دلیل تخصیص بخورد؛ شیوه تخصیص میتواند چنین باشد که گنهکاری که بخشیده شده، در صورتی داخل در عمومات برخی آیات دیگر مانند آیه 48 سوره نساء (که در آن وعده آمرزش گناهان بهجز شرک، داده شده) و 83 زمر (که خداوند فرموده حتما تمامی گناهان را خواهد بخشید) و 6 رعد خواهد بود، که از عمومات وعید خارج بوده و داخل در عمومات وعد باشد [یعنی عمومات آیات مذکور در بخشش گناهان، شخص گنهکار را داخل در وعده بخشش گناهانش قرار میدهد] که در این صورت، از عدم عقاب این شخص، خلافی در وعید الهی رخ نداده است. طبق این سخن اساسا نیازی به این نیست که معتقد شویم، خلف وعید نقص نیست و..<ref>ر.ک: همان، ص212-213</ref>. | ||
فخر رازی هم در این ارتباط مینویسد: اگر بتوانیم بگوییم خلف وعید به غرض کرم الهی، جایز است، ممکن است در جای دیگر هم مثلاًبگوییم: خلف در قصص قرآنی (یعنی اسطوره بودن آن) به غرض مصلحت [مثلاًحصول تربیت اجتماعی و...] جایز است و فتح باب چنین سخنانی منجر به طعن در قرآن و کل شریعت خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص213</ref>. | فخر رازی هم در این ارتباط مینویسد: اگر بتوانیم بگوییم خلف وعید به غرض کرم الهی، جایز است، ممکن است در جای دیگر هم مثلاًبگوییم: خلف در قصص قرآنی (یعنی اسطوره بودن آن) به غرض مصلحت [مثلاًحصول تربیت اجتماعی و...] جایز است و فتح باب چنین سخنانی منجر به طعن در قرآن و کل شریعت خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص213</ref>. |
ویرایش