۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
نویسنده درباره افلاطون مینویسد: او در سال اول از المپیاد هشتادوهشت به دنیا آمد و در سال اول المپیاد متمم صدوهشت از دنیا رفت و هشتادویک سال عمر کرد. به او لقب الهی میدادند و از مشهورترین خانوادههای اثینا بود؛ او از طرف پدرش اریسطون، به قدروس منسوب بود و از جهت مادرش بیریقتبون، به سولون. ابتدا وی را ارسطوقلیس نام نهادند، ولی هنگامی که بزرگ شد و صاحب قدی بلند و هیکلی درشت و پیشانی عریض و شانههای پهنی شد، او را افلاطون نامیدند و به این نام مشهور شد<ref>ر.ک: همان، 109</ref>. | نویسنده درباره افلاطون مینویسد: او در سال اول از المپیاد هشتادوهشت به دنیا آمد و در سال اول المپیاد متمم صدوهشت از دنیا رفت و هشتادویک سال عمر کرد. به او لقب الهی میدادند و از مشهورترین خانوادههای اثینا بود؛ او از طرف پدرش اریسطون، به قدروس منسوب بود و از جهت مادرش بیریقتبون، به سولون. ابتدا وی را ارسطوقلیس نام نهادند، ولی هنگامی که بزرگ شد و صاحب قدی بلند و هیکلی درشت و پیشانی عریض و شانههای پهنی شد، او را افلاطون نامیدند و به این نام مشهور شد<ref>ر.ک: همان، 109</ref>. | ||
وی سپس از سفرهای او و آموزشهای علمیاش یاد میکند. افلاطون در مدت زندگیاش مجرد زیست، ولی همواره عفت و قناعت پیشه میکرد. او کم میخندید و بر نفسش مسلط بود... او طبعی سودایی داشت و بسیار اهل اندیشه و تأمل بود. وی شاگردان زیادی داشت و از جمله آنان هستند: اسبوسیس بن اخته، بوتونه همسر اوریمندون، زنقراطس قلسدونی و ارسطو و | وی سپس از سفرهای او و آموزشهای علمیاش یاد میکند. افلاطون در مدت زندگیاش مجرد زیست، ولی همواره عفت و قناعت پیشه میکرد. او کم میخندید و بر نفسش مسلط بود... او طبعی سودایی داشت و بسیار اهل اندیشه و تأمل بود. وی شاگردان زیادی داشت و از جمله آنان هستند: اسبوسیس بن اخته، بوتونه همسر اوریمندون، زنقراطس قلسدونی و ارسطو و..<ref>ر.ک: همان، 109-112</ref>. | ||
افلاطون به آموختن هندسه بسیار اهمیت میداد و آموختن این علم را برای آموزش فلسفه لازم میدانست. او بر سردر آکادمی نوشته بود: کسی که در هندسه مهارت ندارد به اینجا وارد نشود<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | افلاطون به آموختن هندسه بسیار اهمیت میداد و آموختن این علم را برای آموزش فلسفه لازم میدانست. او بر سردر آکادمی نوشته بود: کسی که در هندسه مهارت ندارد به اینجا وارد نشود<ref>ر.ک: همان، ص113</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
# بخش دوم، آنچه از زبان دیگر فلاسفه، مانند سقراط و زنون و غیره حکایت مینماید<ref>ر.ک: همان، 113-114</ref>. | # بخش دوم، آنچه از زبان دیگر فلاسفه، مانند سقراط و زنون و غیره حکایت مینماید<ref>ر.ک: همان، 113-114</ref>. | ||
افلاطون، اندیشههایش را از عقاید سه تن از فیلسوفان گردآوری کرده است؛ وی در طبیعیات و محسوسات از هرقلیتس، در ماوراء طبیعیات و عقلیات از فیثاغورث و در قوانین و آداب از سقراط پیروی کرده است. بنا بر قول لوطرقس، افلاطون به سه اصل اعتقاد دارد: اله و ماده و ادراک؛ اله شبیه عقل العقول است، ماده شبیه سبب اول تولد و فساد است و ادراک همچون جوهری روحانی قائم به ذات اله است | افلاطون، اندیشههایش را از عقاید سه تن از فیلسوفان گردآوری کرده است؛ وی در طبیعیات و محسوسات از هرقلیتس، در ماوراء طبیعیات و عقلیات از فیثاغورث و در قوانین و آداب از سقراط پیروی کرده است. بنا بر قول لوطرقس، افلاطون به سه اصل اعتقاد دارد: اله و ماده و ادراک؛ اله شبیه عقل العقول است، ماده شبیه سبب اول تولد و فساد است و ادراک همچون جوهری روحانی قائم به ذات اله است..<ref>ر.ک: همان، 114</ref>. | ||
برخی معتقدند که افلاطون، خداوند حقیقی را میشناخته است و این امر یا به علت قوت ذهن او بوده، یا به دلیل اینکه به کتابهای عبرانیها دسترسی پیدا کرده بوده است. نویسنده این امر را نمیپذیرد و اعتقاد افلاطون به آلهه سهگانه والا، متوسط و سفلی را برای این امر شاهد میآورد<ref>ر.ک: همان</ref>. | برخی معتقدند که افلاطون، خداوند حقیقی را میشناخته است و این امر یا به علت قوت ذهن او بوده، یا به دلیل اینکه به کتابهای عبرانیها دسترسی پیدا کرده بوده است. نویسنده این امر را نمیپذیرد و اعتقاد افلاطون به آلهه سهگانه والا، متوسط و سفلی را برای این امر شاهد میآورد<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش