۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - '..<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
او پس از بیان اهمیت و جایگاه تفسیر، برخی از مباحث علوم قرآن را برمیشمارد؛ از جمله، بیان منزلت و اسمای قرآن و ماهیت الفاظ آن و فنون قرآنی درباره عقیده و اخلاق و هستی و معاد، مسئله شفاعت، ترغیب در تلاوت قرآن و حسن تدبر در آن، مسئله جمعآوری قرآن و مصاحف صحابه و...، ترتیب سورهها و آیات آن، مسائل مربوط به وحی و عصمت انبیاء و...، نزول دفعی و تدریجی قرآن، سورههای مکی و مدنی، اعجاز قرآن، عدم تحریف به زیاده یا نقصان، میزان دسترسی عقل به فهم قرآن، مباحث مربوط به تجوید و قراءت و.... حسین حماده، مباحث مقدمه را با مقایسه قرآن بهعنوان معجزه عقلی با معجزه سایر انبیاء مانند طوفان نوح و عصای موسی و طب و مائده عیسی مقایسه میکند. او برای روشنتر کردن این امر به آیاتی از قرآن کریم، مثال میزند.<ref>ر.ک: همان، ص3-6</ref> | او پس از بیان اهمیت و جایگاه تفسیر، برخی از مباحث علوم قرآن را برمیشمارد؛ از جمله، بیان منزلت و اسمای قرآن و ماهیت الفاظ آن و فنون قرآنی درباره عقیده و اخلاق و هستی و معاد، مسئله شفاعت، ترغیب در تلاوت قرآن و حسن تدبر در آن، مسئله جمعآوری قرآن و مصاحف صحابه و...، ترتیب سورهها و آیات آن، مسائل مربوط به وحی و عصمت انبیاء و...، نزول دفعی و تدریجی قرآن، سورههای مکی و مدنی، اعجاز قرآن، عدم تحریف به زیاده یا نقصان، میزان دسترسی عقل به فهم قرآن، مباحث مربوط به تجوید و قراءت و.... حسین حماده، مباحث مقدمه را با مقایسه قرآن بهعنوان معجزه عقلی با معجزه سایر انبیاء مانند طوفان نوح و عصای موسی و طب و مائده عیسی مقایسه میکند. او برای روشنتر کردن این امر به آیاتی از قرآن کریم، مثال میزند.<ref>ر.ک: همان، ص3-6</ref> | ||
مباحثی که در جلد اول کتاب، مطرح میشود درباره ارتباط علم و قرآن، ترغیب در قراءت قرآن و تدبر در آن، علوم قرآن، پدیده وحی، حروف گذاری و شکل قرآن، ضبط کلمات قرآن کریم، وحی در اروپای قرون وسطی، عقل در قرآن و براهین وجود خداست. نویسنده در بحث قرآن و علم به تعریف لغوی و اصطلاحی هرکدام از قرآن و علم میپردازد؛ تعریف مورد قبول او از علم به معنی اصطلاحی آن، نفس موضوعات و مسائل است؛ یعنی هر علمی به نفس موضوعات و مسائل مطرح شده در آن، تعریف میشود. در مورد قرآن هم با اعتراف به اینکه نمیتوان تعریف جامعی از آن ارائه داد، مینویسد: ممکن است قرآن را در اصطلاح اینگونه تعریف کنیم: وحی نازل بر پیامبر(ص) در لفظ و معنی و اسلوب که در مصاحف نوشته شده و به تواتر نقل شده است. وی اسامی ذیل را از داخل قرآن برای آن ذکر میکند: قرآن، فرقان، کلام، نور، هدی، رحمت، شفا، موعظه، ذکر و | مباحثی که در جلد اول کتاب، مطرح میشود درباره ارتباط علم و قرآن، ترغیب در قراءت قرآن و تدبر در آن، علوم قرآن، پدیده وحی، حروف گذاری و شکل قرآن، ضبط کلمات قرآن کریم، وحی در اروپای قرون وسطی، عقل در قرآن و براهین وجود خداست. نویسنده در بحث قرآن و علم به تعریف لغوی و اصطلاحی هرکدام از قرآن و علم میپردازد؛ تعریف مورد قبول او از علم به معنی اصطلاحی آن، نفس موضوعات و مسائل است؛ یعنی هر علمی به نفس موضوعات و مسائل مطرح شده در آن، تعریف میشود. در مورد قرآن هم با اعتراف به اینکه نمیتوان تعریف جامعی از آن ارائه داد، مینویسد: ممکن است قرآن را در اصطلاح اینگونه تعریف کنیم: وحی نازل بر پیامبر(ص) در لفظ و معنی و اسلوب که در مصاحف نوشته شده و به تواتر نقل شده است. وی اسامی ذیل را از داخل قرآن برای آن ذکر میکند: قرآن، فرقان، کلام، نور، هدی، رحمت، شفا، موعظه، ذکر و...<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص1-7</ref> | ||
نویسنده، در امثال و قصص قرآنی، سه شیوه تأویلی، تخییلی و رویکرد صریح را معرفی میکند. او شیوه تأویلی را تأسیس باطنیان میداند. آنها، زنده کردن مردگان به دست عیسی را به زنده گرداندن روح، نمل در قصه سلیمان را به قوم ضعیف و مائده نازله از آسمان را به غذای روح تأویل کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref> اشتراک شیوه تخییلی و تأویلی در این است که الفاظ را در معانی واقعیشان استفاده نمیکنند و تفاوت آنها در این است که شیوه تخییلی، این موارد را غیرواقعی میداند اما تأویلیان آنها را به تأویل میبرند. درواقع در شیوه تخییلی اصل قصه و حکمت موجود در آن مهم است نه اینکه مثلاً در آن، پرنده حرف زده باشد یا نه.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> او در مباحث خط قرآنی به معرفی انواع خط پرداخته و خط عروضی و رسم املائی و رسم مصحف را توضیح میدهد و از نقطهگذاری قرآن به دست ابوالاسود و اعرابگذاریاش توسط خلیل بن احمد سخن میگوید.<ref>ر.ک: همان، ص238-371</ref> | نویسنده، در امثال و قصص قرآنی، سه شیوه تأویلی، تخییلی و رویکرد صریح را معرفی میکند. او شیوه تأویلی را تأسیس باطنیان میداند. آنها، زنده کردن مردگان به دست عیسی را به زنده گرداندن روح، نمل در قصه سلیمان را به قوم ضعیف و مائده نازله از آسمان را به غذای روح تأویل کردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص23</ref> اشتراک شیوه تخییلی و تأویلی در این است که الفاظ را در معانی واقعیشان استفاده نمیکنند و تفاوت آنها در این است که شیوه تخییلی، این موارد را غیرواقعی میداند اما تأویلیان آنها را به تأویل میبرند. درواقع در شیوه تخییلی اصل قصه و حکمت موجود در آن مهم است نه اینکه مثلاً در آن، پرنده حرف زده باشد یا نه.<ref>ر.ک: همان، ص24</ref> او در مباحث خط قرآنی به معرفی انواع خط پرداخته و خط عروضی و رسم املائی و رسم مصحف را توضیح میدهد و از نقطهگذاری قرآن به دست ابوالاسود و اعرابگذاریاش توسط خلیل بن احمد سخن میگوید.<ref>ر.ک: همان، ص238-371</ref> |
ویرایش