۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
در مرحله بعدى، آن چه كه اثرى مانند «فوايد الصفويه»، تأليف ابوالحسن قزوينى در سال 1211 هجرى قمرى را اهميت مىبخشد، «انتخاب موضوع و زمان آن» است. اين اثر در واقع بيشتر به خاندان صفوى و دورانى مىپردازد، كه سلسله صفويه در ايران سقوط كرده است و افاغنه بر بخشهايى از ايران به عنوان حاكم اصلى ايران، حكم مىراندند. | در مرحله بعدى، آن چه كه اثرى مانند «فوايد الصفويه»، تأليف ابوالحسن قزوينى در سال 1211 هجرى قمرى را اهميت مىبخشد، «انتخاب موضوع و زمان آن» است. اين اثر در واقع بيشتر به خاندان صفوى و دورانى مىپردازد، كه سلسله صفويه در ايران سقوط كرده است و افاغنه بر بخشهايى از ايران به عنوان حاكم اصلى ايران، حكم مىراندند. | ||
«مشروعيت» خاندان صفوى را، مؤلف با عبارت «خاندان امامت نشان و خلافت پناه» حتى تا آغاز قرن سيزدهم هجرى قمرى بازگو مىكند. صرفنظر از زمينه مذهبى، اين نكته بسيار قابل توجه است كه با وجودى كه مؤلف، كتاب خود را در سال 1211 هجرى قمرى؛ يعنى در آغاز حكومت سلسله قاجار نوشته است و در واقع لزومى نداشته است كه از خاندان صفوى به نيكى ياد كند؛ اما كماكان اين امر را يادآور مىشود؛ در حالى كه حكمرانان بعدى؛ | «مشروعيت» خاندان صفوى را، مؤلف با عبارت «خاندان امامت نشان و خلافت پناه» حتى تا آغاز قرن سيزدهم هجرى قمرى بازگو مىكند. صرفنظر از زمينه مذهبى، اين نكته بسيار قابل توجه است كه با وجودى كه مؤلف، كتاب خود را در سال 1211 هجرى قمرى؛ يعنى در آغاز حكومت سلسله قاجار نوشته است و در واقع لزومى نداشته است كه از خاندان صفوى به نيكى ياد كند؛ اما كماكان اين امر را يادآور مىشود؛ در حالى كه حكمرانان بعدى؛ مثلاًمؤسس افشار را «نادر غادر» مىنامد. | ||
البته به دفعات و در صفحات مختلف تأكيد مىكند كه مسائل و «وقايع ماضيه را بىتعصب» نوشته است، و نيز اين نكته را يادآور مىشود كه مطالب مسموع را «بىزياده و نقصان در اين دوران درج مىسازد». | البته به دفعات و در صفحات مختلف تأكيد مىكند كه مسائل و «وقايع ماضيه را بىتعصب» نوشته است، و نيز اين نكته را يادآور مىشود كه مطالب مسموع را «بىزياده و نقصان در اين دوران درج مىسازد». | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در سراسر كتاب از سرزمين عثمانى، به نام سرزمين «روم» ياد مىشود كه در آن ايام دلالت بر برقرارى روابط سياسى و نيز برخوردهاى نظامى مىكند. | در سراسر كتاب از سرزمين عثمانى، به نام سرزمين «روم» ياد مىشود كه در آن ايام دلالت بر برقرارى روابط سياسى و نيز برخوردهاى نظامى مىكند. | ||
در ارتباط با برقرارى مناسبات، گاه حتى ازدواجهاى سياسى نيز صورت مىگرفت؛ | در ارتباط با برقرارى مناسبات، گاه حتى ازدواجهاى سياسى نيز صورت مىگرفت؛ مثلاًدربار ايران و هند براى روابط نزدیک تر، مبادرت به چنين ازدواجى مىكنند، و نيز پناهندگى همايون شاه به دربار صفوى نمونه ديگرى از حسن روابط ايران و هند است. | ||
نكته جالب ديگر ارتباط سياسى مناطق تركستان و آسياى مركزى با ايران عصر صفوى است، كه با عنوان «خان كلان تركستان» از آن ياد مىشود. | نكته جالب ديگر ارتباط سياسى مناطق تركستان و آسياى مركزى با ايران عصر صفوى است، كه با عنوان «خان كلان تركستان» از آن ياد مىشود. | ||
مطلب بعدى مسائل اجتماعى و فرهنگى است. | مطلب بعدى مسائل اجتماعى و فرهنگى است. مثلاًرفتار شاه عباس با شاعر آن عصر مولانا شاهى تكلوى شاعر است كه شعرى در «منقبت شاه ولايت- سلام الله» سروده بود و به دستور شاه، هم وزن خود «زر» دريافت كرد. | ||
يا اين كه شاه عباس به جاده سازى و ارتباط بين شهرها توجه بسيار داشت. از جمله اين كه دستور داد در مسيرهاى غربى تا پايتخت؛ يعنى اصفهان، و از آن جا به شمال ايران و سواحل بحر خزر منزلگاههاى بين راه در فاصلههاى هر بيست و چهار كيلومتر ساخته شود و وسايل رفاهى مسافران از ظروف و اشياء و غيره در اين مكانها فراهم و همچنين فضاى سبز در مسير راه ايجاد گردد. | يا اين كه شاه عباس به جاده سازى و ارتباط بين شهرها توجه بسيار داشت. از جمله اين كه دستور داد در مسيرهاى غربى تا پايتخت؛ يعنى اصفهان، و از آن جا به شمال ايران و سواحل بحر خزر منزلگاههاى بين راه در فاصلههاى هر بيست و چهار كيلومتر ساخته شود و وسايل رفاهى مسافران از ظروف و اشياء و غيره در اين مكانها فراهم و همچنين فضاى سبز در مسير راه ايجاد گردد. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
گذشته از موارد خاصى كه به ويژگىهاى «سبک هندى» و به عبارتى «سبک اصفهانى» ارتباط دارد، برخى نكات ظريف زبان شناسى در اين اثر ديده مىشود كه به گذشتههاى دورتر باز مىگردد. از جمله به كار بردن برخى اصطلاحات؛ مانند «منزل بريدن»، به معنى «اسكان يافتن» را بايد ذكر كرد كه هم اكنون نيز در گويشهاى مركزى ايران به همين صورت به كار مىرود. | گذشته از موارد خاصى كه به ويژگىهاى «سبک هندى» و به عبارتى «سبک اصفهانى» ارتباط دارد، برخى نكات ظريف زبان شناسى در اين اثر ديده مىشود كه به گذشتههاى دورتر باز مىگردد. از جمله به كار بردن برخى اصطلاحات؛ مانند «منزل بريدن»، به معنى «اسكان يافتن» را بايد ذكر كرد كه هم اكنون نيز در گويشهاى مركزى ايران به همين صورت به كار مىرود. | ||
همچنين به كار بردن فعل «شدن»، به معنى «رفتن» است كه هنوز | همچنين به كار بردن فعل «شدن»، به معنى «رفتن» است كه هنوز مثلاًدر لهجههاى خراسانى حفظ شده است و به زبانهاى ايرانى ميانه باز مىگردد. | ||
همچنين به كار بردن لغات تركى - جدا از اصطلاحات تركى و مغولى امور لشكرى و كشورى متداول در عصر صفوى - است. مؤلف به راحتى كلماتى؛ مانند «قورق» (- قرق به معنى بازداشتن و منع) و نيز «طوى» به معنى عروسى و جشن را به كار مىبرد. | همچنين به كار بردن لغات تركى - جدا از اصطلاحات تركى و مغولى امور لشكرى و كشورى متداول در عصر صفوى - است. مؤلف به راحتى كلماتى؛ مانند «قورق» (- قرق به معنى بازداشتن و منع) و نيز «طوى» به معنى عروسى و جشن را به كار مىبرد. |
ویرایش