پرش به محتوا

حاشية السلطان علی معالم‌الدين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً'
جز (جایگزینی متن - '== گزارش محتوا == ' به '== گزارش محتوا == ')
جز (جایگزینی متن - 'مثلا ' به 'مثلاً')
خط ۴۱: خط ۴۱:
از ابتكارات بسيار مهم سلطان العلماء كه علماى بعد از او تا به امروز از او تبعيت كرده‌اند، بيان اين نظريه است كه تقييد مطلق، موجب مجاز در مطلق نمى‌شود؛ به خلاف تخصيص عام كه موجب مجاز مى‌شود، زيرا لفظ مطلق، وضع شده براى ماهيت مجرد از هر قيدى حتى قيد اطلاق؛ بنابراين، تقييد مطلق، موجب استعمال لفظ در غير ما وضع له نمى‌شود؛ به خلاف عام كه وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است.
از ابتكارات بسيار مهم سلطان العلماء كه علماى بعد از او تا به امروز از او تبعيت كرده‌اند، بيان اين نظريه است كه تقييد مطلق، موجب مجاز در مطلق نمى‌شود؛ به خلاف تخصيص عام كه موجب مجاز مى‌شود، زيرا لفظ مطلق، وضع شده براى ماهيت مجرد از هر قيدى حتى قيد اطلاق؛ بنابراين، تقييد مطلق، موجب استعمال لفظ در غير ما وضع له نمى‌شود؛ به خلاف عام كه وضع شده براى عموم و استعمال عام در مخصص مجاز است.


مؤلف، در بيان و نقل اقوال و نظريات احتياط مى‌كند و تا به صحت انتساب نظريه‌اى به فردى مطمئن نباشد، آن را استناد نمى‌دهد؛ مثلا در صفحه 289 پس از بيان مذهب خاصى در مسئله واجب موسّع و مضيّق، اين‌طور مى‌نويسد: «و اعلم أن هذا منسوب إلى الكرخي و لا تصريح في كلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت كما نقل المصنف».
مؤلف، در بيان و نقل اقوال و نظريات احتياط مى‌كند و تا به صحت انتساب نظريه‌اى به فردى مطمئن نباشد، آن را استناد نمى‌دهد؛ مثلاًدر صفحه 289 پس از بيان مذهب خاصى در مسئله واجب موسّع و مضيّق، اين‌طور مى‌نويسد: «و اعلم أن هذا منسوب إلى الكرخي و لا تصريح في كلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت كما نقل المصنف».


مؤلف، صرفا به برداشت [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] از عبارت‌هاى صاحب نظران اكتفا نكرده، بلكه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مى‌كند؛ مثلا در بحث مقدمه واجب كه [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]]، در صفحات 60 و 61، نسبت تفصيل بين سبب و غير سبب به [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] داده؛ به اين معنا كه مقدمه‌اى را كه سبب باشد، واجب دانسته و مقدمه‌اى را كه سبب نباشد، واجب ندانسته است، اين نسبت را رد مى‌كند و با توضيح عبارت سيد، مقصود اصلى او را بيان مى‌كند.
مؤلف، صرفا به برداشت [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] از عبارت‌هاى صاحب نظران اكتفا نكرده، بلكه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مى‌كند؛ مثلاًدر بحث مقدمه واجب كه [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]]، در صفحات 60 و 61، نسبت تفصيل بين سبب و غير سبب به [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] داده؛ به اين معنا كه مقدمه‌اى را كه سبب باشد، واجب دانسته و مقدمه‌اى را كه سبب نباشد، واجب ندانسته است، اين نسبت را رد مى‌كند و با توضيح عبارت سيد، مقصود اصلى او را بيان مى‌كند.


مؤلف، با احاطه‌اى كه بر نظريات مصنف در «معالم‌الدين» دارد گاهى به تناقض اين نظريات اشاره مى‌كند، مثل«لا يخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إليه سابقاً و العجب غفلته عنه ثمة، إنما ذكر فى أثناء الاحتجاج الخ في ذكره خلاف ما نقل العلامة في النسخ عن بعض العامة و اختاره»
مؤلف، با احاطه‌اى كه بر نظريات مصنف در «معالم‌الدين» دارد گاهى به تناقض اين نظريات اشاره مى‌كند، مثل«لا يخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إليه سابقاً و العجب غفلته عنه ثمة، إنما ذكر فى أثناء الاحتجاج الخ في ذكره خلاف ما نقل العلامة في النسخ عن بعض العامة و اختاره»
خط ۵۱: خط ۵۱:
مؤلف، به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى، نظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به توجيه و يا حمل كلام او بر معناى صحيح اقدام مى‌كند، مانند: «و لا يخفى أن العبارة المنقولة فيه يقبل الحمل على ما ذكرنا إلا أن الشيخ أعرف بما فعل فربما كان في كلام ذلك البعض من الأصحاب ما يدل على ما فهم الشيخ(ره) فتدبر».
مؤلف، به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى، نظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به توجيه و يا حمل كلام او بر معناى صحيح اقدام مى‌كند، مانند: «و لا يخفى أن العبارة المنقولة فيه يقبل الحمل على ما ذكرنا إلا أن الشيخ أعرف بما فعل فربما كان في كلام ذلك البعض من الأصحاب ما يدل على ما فهم الشيخ(ره) فتدبر».


از خصوصيات ديگر كتاب، ايجاد زمينه براى تفكر مستقل خوانندگان است؛ مثلا در رابطه با مسئله نسخ، اين‌گونه مى‌نويسد: «فإن المراد ما ذكرناه إذ لا خلاف في جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضي زمان الواسع كما ذكرنا و إن لم يقع الفعل فتأمل في المقام و ارجع إلى كلام القوم حتى يظهر لك حقيقة الحال».
از خصوصيات ديگر كتاب، ايجاد زمينه براى تفكر مستقل خوانندگان است؛ مثلاًدر رابطه با مسئله نسخ، اين‌گونه مى‌نويسد: «فإن المراد ما ذكرناه إذ لا خلاف في جواز النسخ بعد دخول الوقت و مضي زمان الواسع كما ذكرنا و إن لم يقع الفعل فتأمل في المقام و ارجع إلى كلام القوم حتى يظهر لك حقيقة الحال».


مؤلف، در بسيارى از موارد، از حواشى خود [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] يا فرزندش، محمد بن [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|حسن بن زين‌الدين]] (متوفاى 1030ق)، در توضيح مطالب كتاب استفاده مى‌كند، مثل: «قال في الحاشية: إنما فسرنا الشافع... و ذكر ابن المصنف أن وجه النظر أن المدعى...»
مؤلف، در بسيارى از موارد، از حواشى خود [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] يا فرزندش، محمد بن [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|حسن بن زين‌الدين]] (متوفاى 1030ق)، در توضيح مطالب كتاب استفاده مى‌كند، مثل: «قال في الحاشية: إنما فسرنا الشافع... و ذكر ابن المصنف أن وجه النظر أن المدعى...»
خط ۵۷: خط ۵۷:
بسيارى از مطالب حاشيه، به‌صورت مستقيم از منابع و مآخذ بيان مى‌شود و از نقل گفتار، به‌صورت حكايت خوددارى مى‌كند، مثل: «يظهر من كلام الشهيد الثاني رحمه اللّه في تمهيد القواعد» و يا «كما صرح به الآمدي في الأحكام، كما يظهر من كلام المرتضى في [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] و غيره».
بسيارى از مطالب حاشيه، به‌صورت مستقيم از منابع و مآخذ بيان مى‌شود و از نقل گفتار، به‌صورت حكايت خوددارى مى‌كند، مثل: «يظهر من كلام الشهيد الثاني رحمه اللّه في تمهيد القواعد» و يا «كما صرح به الآمدي في الأحكام، كما يظهر من كلام المرتضى في [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] و غيره».


مؤلف، از طرح بعضى مباحث، به‌صورت مفصل، به خاطر طولانى شدن آن، خوددارى كرده است؛ مثلا در بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاى واجب، اين‌طور مى‌گويد: «و تحقيق المقام يقتضي بسطاً في الكلام عسى أن يأتى به في رسالة مفردة و اللّه الموفق» و يا اينكه به حواشى‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد، مثل: «و تمام تحقيق ذلك في حواشينا على شرح المختصر...».
مؤلف، از طرح بعضى مباحث، به‌صورت مفصل، به خاطر طولانى شدن آن، خوددارى كرده است؛ مثلاًدر بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاى واجب، اين‌طور مى‌گويد: «و تحقيق المقام يقتضي بسطاً في الكلام عسى أن يأتى به في رسالة مفردة و اللّه الموفق» و يا اينكه به حواشى‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد، مثل: «و تمام تحقيق ذلك في حواشينا على شرح المختصر...».




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش