پرش به محتوا

المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد'
جز (جایگزینی متن - 'كتابها' به 'کتاب‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد' به 'ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد')
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
[[طلبه، جمال]] (گردآورنده)
[[طلبه، جمال]] (گردآورنده)


[[ابن‌عطیه، عبدالحق بن غالب]] (نويسنده)
[[ابن عطیه، عبدالحق بن غالب]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏94‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏3
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏94‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏3
خط ۱۷: خط ۱۷:
| سال نشر = 1422 ق یا 2001 م
| سال نشر = 1422 ق یا 2001 م


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1397AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01397AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =6
| تعداد جلد =6
| کتابخانۀ دیجیتال نور =2402
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01397
| کتابخوان همراه نور =01397
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|المحرر (ابهام‌زدایی)}}


'''المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز''' اثر [[ابن عطیه، عبدالحق بن غالب|ابن عطيه عبدالحق بن غالب بن عبدالرحمن]] (متوفى 546/542/541ق).<ref>مقدمه‌محقق، ص29</ref>، يكى از مهم‌ترين تفاسير درايى (اجتهادى) در قرن 6ق محسوب مى‌شود. وى اين تفسير را پيش از تصدى قضاوت شهر مريه، در سال 529ق تأليف كرده بود. المحرر الوجيز همواره در مغرب مورد توجه بوده و از منابع اساسى تفاسيرى چون البحر المحيط ابوحيان و الجامع لاحكام القرآن قرطبى بوده است.
'''المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز''' اثر [[ابن عطیه، عبدالحق بن غالب|ابن عطيه عبدالحق بن غالب بن عبدالرحمن]] (متوفى 546/542/541ق).<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/2402/1/29 مقدمه‌محقق، ص29]</ref>، يكى از مهم‌ترين تفاسير درايى (اجتهادى) در قرن 6ق محسوب مى‌شود. وى اين تفسير را پيش از تصدى قضاوت شهر مريه، در سال 529ق تأليف كرده بود. المحرر الوجيز همواره در مغرب مورد توجه بوده و از منابع اساسى تفاسيرى چون البحر المحيط ابوحيان و الجامع لاحكام القرآن قرطبى بوده است.


[[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] شيوه اين تفسير را ستوده است؛ در مقدمه خود مى‌نويسد: «بسيارى دست به نوشتن تفسير نقلى زدند و آثار وارده از صحابه و تابعين را گرد آوردند تا به [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و [[واقدی، محمد بن عمر|واقدى]] و [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبى]] و مانند اينها منتهى گرديد، از اين‌رو اين تفاسير، از گفته‌هاى يهوديان مسلمان شده -جز در موارد احكام- سالم نمانده و مفسران دراين‌باره تساهل ورزيدند و کتاب‌هاى خود را از اين منقولات بى‌اساس پر كردند.
[[ابن خلدون، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد|ابن خلدون]] شيوه اين تفسير را ستوده است؛ در مقدمه خود مى‌نويسد: «بسيارى دست به نوشتن تفسير نقلى زدند و آثار وارده از صحابه و تابعين را گرد آوردند تا به [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] و [[واقدی، محمد بن عمر|واقدى]] و [[ثعلبی، احمد بن محمد|ثعلبى]] و مانند اينها منتهى گرديد، از اين‌رو اين تفاسير، از گفته‌هاى يهوديان مسلمان شده -جز در موارد احكام- سالم نمانده و مفسران دراين‌باره تساهل ورزيدند و کتاب‌هاى خود را از اين منقولات بى‌اساس پر كردند.


تا آنگاه كه دوران تحقيق و بررسى فرا رسيد و [[ابن عطیه، عبدالحق بن غالب|ابومحمد عطيه]] به تلخيص و تهذيب منقولات تفسيرى همت گماشت و آنچه را قرين صحت بود برگزيد و در اندلس كتابى آراسته و پيراسته براى مردم مغرب زمين به رشته تحرير درآورد.پس از او قرطبى نيز همان راه را پيمود و تفسير خود را بر همان اساس تدوين كرد و در شرق بلاد اسلامى شهرت و رواج يافت».
تا آنگاه كه دوران تحقيق و بررسى فرا رسيد ‎و [[ابن عطیه، عبدالحق بن غالب|ابومحمد عطيه]] به تلخيص و تهذيب منقولات تفسيرى همت گماشت و آنچه را قرين صحت بود برگزيد و در اندلس كتابى آراسته و پيراسته براى مردم مغرب زمين به رشته تحرير درآورد.پس از او قرطبى نيز همان راه را پيمود و تفسير خود را بر همان اساس تدوين كرد و در شرق بلاد اسلامى شهرت و رواج يافت».


داستانهاى خرافى اسرائيلى كه تا آن روز رواج داشت و تقريباً همه متون تفسيرى آن روزگار را دربر گرفته بود، در اين تفسير راه نيافته است؛ از اين‌رو اين تفسير از پيشگامان رهايى از اوهام و خيالبافى‌ها محسوب مى‌شود و بهترين تفسير نقلى به شيوه جديد به شمار مى‌آيد.
داستانهاى خرافى اسرائيلى كه تا آن روز رواج داشت و تقريباً همه متون تفسيرى آن روزگار را دربر گرفته بود، در اين تفسير راه نيافته است؛ از اين‌رو اين تفسير از پيشگامان رهایى از اوهام و خيالبافى‌ها محسوب مى‌شود و بهترين تفسير نقلى به شيوه جديد به شمار مى‌آيد.


== مقدمه تفسير ==
== مقدمه تفسير ==
خط ۶۲: خط ۶۴:




رقابت نزدیک بين تفسير ابن عطيه در مغرب با [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|الكشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] معتزلى در مشرق، موجب شده تا از ديرباز اهل تفسير به مقايسه آن دو بپردازند. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] تفسير ابن عطيه را بيش از كشاف پيرو سنت و به دور از بدعت شمرده است. ابوحيان آن را در جامعيت و خالص بودن برتر از الكشاف دانسته و الكشاف را در اختصار و عمق بر آن ترجيح داده است. از وجوه تمايز تفسير ابن عطيه نسبت به الكشاف مى‌توان به عنايت بيشتر آن به نقل قرائات و احاديث اشاره كرد.در تفسير ابن عطيه توجه خاصى به اختلاف قرائات معطوف شده و مؤلف نه تنها به نقل قرائات مشهور و شاذ و اختلاف راويان پرداخته، بلكه برخلاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] همواره به نام قاريان و راويان نيز تصريح كرده است. در نقل حديث نيز بايد گفت كه ابن عطيه بيشتر به ذكر مصدر نقل عنايت داشته است.
رقابت نزدیک بين تفسير ابن عطيه در مغرب با [[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل|الكشاف]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] معتزلى در مشرق، موجب شده تا از ديرباز اهل تفسير به مقايسه آن دو بپردازند. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] تفسير ابن عطيه را بيش از كشاف پيرو سنت و به دور از بدعت شمرده است. ابوحيان آن را در جامعيت و خالص بودن برتر از الكشاف دانسته و الكشاف را در اختصار و عمق بر آن ترجيح داده است. از وجوه تمايز تفسير ابن عطيه نسبت به الكشاف مى‌توان به عنايت بيشتر آن به نقل قرائات و احاديث اشاره كرد.در تفسير ابن عطيه توجه خاصى به اختلاف قرائات معطوف شده و مؤلف نه تنها به نقل قرائات مشهور و شاذ و اختلاف راويان پرداخته، بلكه برخلاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] همواره به نام قاريان و راويان نيز تصريح كرده است. در نقل حديث نيز بايد گفت كه ابن عطيه بيشتر به ذكر مصدر نقل عنايت داشته است.


البته بايد در نظر داشت كه معاصر بودن دو تفسير سبب شده روش علمى، ادبى و بلاغى آن دو به هم شباهت پيدا كند. گرچه تفاوت‌هايى دارند، اختلاف مذهب دو مفسر، اختلاف در استنباط احكام و استدلال‌هاى آن و اختلاف در روش اجتهادى را به‌طور طبيعى به همراه خواهد داشت.
البته بايد در نظر داشت كه معاصر بودن دو تفسير سبب شده روش علمى، ادبى و بلاغى آن دو به هم شباهت پيدا كند. گرچه تفاوت‌هایى دارند، اختلاف مذهب دو مفسر، اختلاف در استنباط احكام و استدلال‌هاى آن و اختلاف در روش اجتهادى را به‌طور طبيعى به همراه خواهد داشت.


== روش تفسيرى ==
== روش تفسيرى ==
خط ۷۳: خط ۷۵:
در بخش معقول و استنباط و اجتهاد، تكيه او بر اجتهاد شخصى نيست؛ بلكه به بيان وجوه احتمالات و نقل اقوال مفسرين و نقد و انتخاب آنها مى‌پردازد. به شعر و لغت عرب براى تبيين معانى آيه استشهاد فراوان دارد و مسائل نحوى و امور مربوط به بلاغت و بيان را نيز بررسى مى‌كند.
در بخش معقول و استنباط و اجتهاد، تكيه او بر اجتهاد شخصى نيست؛ بلكه به بيان وجوه احتمالات و نقل اقوال مفسرين و نقد و انتخاب آنها مى‌پردازد. به شعر و لغت عرب براى تبيين معانى آيه استشهاد فراوان دارد و مسائل نحوى و امور مربوط به بلاغت و بيان را نيز بررسى مى‌كند.


در بخش نقل قرائات، ملتزم به نقل مشهور و شاذ آن و بيان احتمالات معانى و توجيهات عربى آن مى‌باشد. آيات الاحكام را بر اساس مذهب مالكى بررسى و تفصيل مى‌دهد و نقدهايى نيز بر [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم اندلسى]] ظاهرى وارد مى‌كند، و به مذاهب فقهى ديگر تعرض نمى‌نمايد.
در بخش نقل قرائات، ملتزم به نقل مشهور و شاذ آن و بيان احتمالات معانى و توجيهات عربى آن مى‌باشد. آيات الاحكام را بر اساس مذهب مالكى بررسى و تفصيل مى‌دهد و نقدهایی نيز بر [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم اندلسى]] ظاهرى وارد مى‌كند، و به مذاهب فقهى ديگر تعرض نمى‌نمايد.


در نقل اسرائيليات و قصص قرآنى به حداقل اكتفا نموده، هنگام ضرورت نقل، به نقد آنها مى‌پردازد و بر مفسرينى كه كتب خود را مملوّ از اينگونه قصص و اسرائيليات نموده‌اند، خرده مى‌گيرد. ديدگاه كلى ايشان اين است كه اين‌گونه روايات (اسرائيليات) با قواعد عقلى و نقلى سازگارى ندارد؛ مانند: قصه هاروت و ماروت و زهره.
در نقل اسرائيليات و قصص قرآنى به حداقل اكتفا نموده، هنگام ضرورت نقل، به نقد آنها مى‌پردازد و بر مفسرينى كه كتب خود را مملوّ از اينگونه قصص و اسرائيليات نموده‌اند، خرده مى‌گيرد. ديدگاه كلى ايشان اين است كه اين‌گونه روايات (اسرائيليات) با قواعد عقلى و نقلى سازگارى ندارد؛ مانند: قصه هاروت و ماروت و زهره.


در مسائل كلامى اشعرى مسلك بوده و با معتزله به مجادله برمى‌خيزد؛ مانند: آيه 164 سوره نساء ''' «و كلّم الله موسى تكليما» ''' در معناى كلام، ج 2، صفحه 137. همچنين در صفحات ديگر مانند استهزاء، غضب، حياء، استواء، محبت و وجه و يا مانند مسئله رؤيت خداوند در آخرت و تأويل ''' «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار» ''' در سوره انعام، آيه 103،.<ref>ج 2، صفحه 330</ref>
در مسائل كلامى اشعرى مسلك بوده و با معتزله به مجادله برمى‌خيزد؛ مانند: آيه 164 سوره نساء''' «و كلّم الله موسى تكليما»''' در معناى كلام، ج 2، صفحه 137. همچنين در صفحات ديگر مانند استهزاء، غضب، حياء، استواء، محبت و وجه و يا مانند مسئله رؤيت خداوند در آخرت و تأويل''' «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار»''' در سوره انعام، آيه 103،.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/2403/1/330 ج 2، صفحه 330]</ref>


البته ايشان در پاره‌اى مباحث به‌گونه‌اى ديدگاه معتزله را ترجيح داده، به آن تمايل نشان مى‌دهد؛ مانند: آيه 26 سوره يونس ''' «للذين احسنوا الحسنى و زيادة» '''.
البته ايشان در پاره‌اى مباحث به‌گونه‌اى ديدگاه معتزله را ترجيح داده، به آن تمايل نشان مى‌دهد؛ مانند: آيه 26 سوره يونس''' «للذين احسنوا الحسنى و زيادة»'''.


روش كلى وى در بيان مطالب به اين ترتيب است كه ابتداى سوره‌ها، اطلاعات كلى درباره سوره، شامل مكى و مدنى بودن، فضل، عدد آيات و القاب آن را بيان مى‌دارد و در آيات پس از ذكر آنها مستقيماً وارد تفسير مى‌شود و ضمن آن به نقل اقوال مفسرين و نقد آنها، بحث‌هاى لغوى، معانى، نحوى، قرائت، بيان شواهد شعرى و ادبى، نقل روايات و اسباب نزول مى‌پردازد.
روش كلى وى در بيان مطالب به اين ترتيب است كه ابتداى سوره‌ها، اطلاعات كلى درباره سوره، شامل مكى و مدنى بودن، فضل، عدد آيات و القاب آن را بيان مى‌دارد و در آيات پس از ذكر آنها مستقيماً وارد تفسير مى‌شود و ضمن آن به نقل اقوال مفسرين و نقد آنها، بحث‌هاى لغوى، معانى، نحوى، قرائت، بيان شواهد شعرى و ادبى، نقل روايات و اسباب نزول مى‌پردازد.
خط ۸۵: خط ۸۷:
در نقل روايات، گاهى از گفتار ائمه اهل‌بيت(ع) آغاز مى‌كند. معمولاً هنگامى‌كه اظهار نظر مى‌كند، آن را با عنوان قال القاضى ابومحمد مطرح مى‌كند. اين روش، به تفسير املائى مى‌ماند تا انشايى و مى‌رساند كه وى تفسير خود را بر جمع شاگردان املا مى‌كرده و آنان مى‌نوشته‌اند؛ مانند: فرّاء در «معانى القرآن».
در نقل روايات، گاهى از گفتار ائمه اهل‌بيت(ع) آغاز مى‌كند. معمولاً هنگامى‌كه اظهار نظر مى‌كند، آن را با عنوان قال القاضى ابومحمد مطرح مى‌كند. اين روش، به تفسير املائى مى‌ماند تا انشايى و مى‌رساند كه وى تفسير خود را بر جمع شاگردان املا مى‌كرده و آنان مى‌نوشته‌اند؛ مانند: فرّاء در «معانى القرآن».


ابن عطيه در جهتى از تفسير خود محافظه‌كارانه عمل كرده است؛ مثلاً در تفسير آيه ''' «و انذر عشيرتك الاقربين» '''.<ref>شعراء 214</ref>ج 4، ص245، روايت وارده را به‌طور سربسته و ابهام‌گونه نقل كرده است.
ابن عطيه در جهتى از تفسير خود محافظه‌كارانه عمل كرده است؛ مثلاً در تفسير آيه''' «و انذر عشيرتك الاقربين»'''.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/2405/1/245 شعراء 214،ج 4، ص245]</ref>، روايت وارده را به‌طور سربسته و ابهام‌گونه نقل كرده است.


همچنين ذيل آيه تطهير.<ref>احزاب، آيه 33</ref>جلد 4، ص384، شأن نزول آن را درباره اهل‌بيت(ع) (5 تن آل عبا) دانسته و روايات مربوط به آن را به عنوان رأى مشهور آورده است، ولى احتمال مى‌دهد شامل زوجات نيز بشود با اين وصف سخن پيامبر(ص) خطاب به ام‌سلمه (انت الى خير) را نيز در پى آن آورده و مسأله را مبهم رها كرده است.
همچنين ذيل آيه تطهير.احزاب، آيه 33<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/2405/1/384 جلد 4، ص384]</ref>، شأن نزول آن را درباره اهل‌بيت(ع) (5 تن آل عبا) دانسته و روايات مربوط به آن را به عنوان رأى مشهور آورده است، ولى احتمال مى‌دهد شامل زوجات نيز بشود با اين وصف سخن پيامبر(ص) خطاب به ام‌سلمه (انت الى خير) را نيز در پى آن آورده و مسأله را مبهم رها كرده است.


ذيل آيه مربوط به خاتم‌بخشى [[امام على(ع)|على(ع)]]، اقوال مفسرين را در اين خصوص كه [[امام على(ع)|على(ع)]] هنگام نزول آيه، در حال ركوع، انگشتر خود را به سائل بخشيد، مى‌آورد و روايت مى‌كند كه «پيامبر(ص) پس از نزول آيه از خانه بيرون آمد، سائلى را ديد و از او پرسيد: كسى به تو چيزى داده است؟ عرض كرد:آرى، آن مرد نمازگزار، اين انگشترى نقره را در حال ركوع به من بخشيد. حضرت نگاه كرد و ديد آن‌كه مرد به او اشاره مى‌كند، على(ع) است. آن‌گاه گفت: الله اكبر و آيه را بر مردم خواند». ابن عطيه سپس طبق شيوه خود، با سكوت از كنار قضيه مى‌گذرد.<ref>جلد 2، ص208 و 209 ذيل آيه 55 مائده</ref>
ذيل آيه مربوط به خاتم‌بخشى [[امام على(ع)|على(ع)]]، اقوال مفسرين را در اين خصوص كه [[امام على(ع)|على(ع)]] هنگام نزول آيه، در حال ركوع، انگشتر خود را به سائل بخشيد، مى‌آورد و روايت مى‌كند كه «پيامبر(ص) پس از نزول آيه از خانه بيرون آمد، سائلى را ديد و از او پرسيد: كسى به تو چيزى داده است؟ عرض كرد:آرى، آن مرد نمازگزار، اين انگشترى نقره را در حال ركوع به من بخشيد. حضرت نگاه كرد و ديد آن‌كه مرد به او اشاره مى‌كند، على(ع) است. آن‌گاه گفت: الله اكبر و آيه را بر مردم خواند». ابن عطيه سپس طبق شيوه خود، با سكوت از كنار قضيه مى‌گذرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/2403/1/208 جلد 2، ص208 و 209 ذيل آيه 55 مائده]</ref>


ايشان درباره تلاش تفسيرى خود در مقدمه مى‌نويسد: «در اين كتاب بسيارى از علوم مورد نياز تفسير را بيان داشته‌ام؛ زيرا تفسير قرآن جز با بيان جميع علوم مؤثر در تفسير ممكن نيست، اين علوم از اين قرارند: حكم (احكام) نحو، لغت، معنا و قرائت به جهت دورى از خطا. تتبع فراوانى در الفاظ انجام داده و فكر و انديشه‌ام را منحصر به تفسير نمودم، جميع قرائات را آورده، معانى مختلف و جميع محتملات الفاظ را با تلاش خود به‌دست آورده، بيان كرده‌ام».
ايشان درباره تلاش تفسيرى خود در مقدمه مى‌نويسد: «در اين كتاب بسيارى از علوم مورد نياز تفسير را بيان داشته‌ام؛ زيرا تفسير قرآن جز با بيان جميع علوم مؤثر در تفسير ممكن نيست، اين علوم از اين قرارند: حكم (احكام) نحو، لغت، معنا و قرائت به جهت دورى از خطا. تتبع فراوانى در الفاظ انجام داده و فكر و انديشه‌ام را منحصر به تفسير نمودم، جميع قرائات را آورده، معانى مختلف و جميع محتملات الفاظ را با تلاش خود به‌دست آورده، بيان كرده‌ام».
خط ۱۰۳: خط ۱۰۵:
#شفاء الصدور ابوبكر محمد بن الحسن بن زياد الوصلى؛
#شفاء الصدور ابوبكر محمد بن الحسن بن زياد الوصلى؛
#التحصيل لفوائد كتاب التفصيل ابن عباس احمد بن عمار مهدوى تميمى؛
#التحصيل لفوائد كتاب التفصيل ابن عباس احمد بن عمار مهدوى تميمى؛
#الهداية الى بلوغ النهاية [[مکی بن حموش|مكى بن ابى‌طالب]] (موارد بسيارى را از آن نقل كرده و به آن مستند مى‌كند، گاه نيز بدون ذكر نام از آن نقل كرده است و در مواردى به نقد آراء منقول از آن مى‌پردازد).
#الهداية الى بلوغ النهایة [[مکی بن حموش|مكى بن ابى‌طالب]] (موارد بسيارى را از آن نقل كرده و به آن مستند مى‌كند، گاه نيز بدون ذكر نام از آن نقل كرده است و در مواردى به نقد آراء منقول از آن مى‌پردازد).


ب) در سنت:  
ب) در سنت:  
خط ۱۲۱: خط ۱۲۳:
ه‍) در فقه:  
ه‍) در فقه:  


1-[[موطأ الإمام مالك|الموطأ مالك بن انس]]، 2-المختصر عبدالله بن عبدالحكم بن اعين، 3-المدونة؛ 4-الواضحة عبدالملك بن حبيب سلمى؛ 5-التفريع ابوالقاسم بن الجلاب، 6-اشراف على مذاهب اهل العلم ابوبكر محمد بن ابراهيم بن منذر.
1-[[موطأ الإمام مالك|الموطأ مالك بن انس]]، 2-المختصر عبدالله بن عبدالحكم بن اعين، 3-المدونة؛ 4-الواضحة عبدالملك بن حبيب سلمى؛ 5-التفريع ابوالقاسم بن الجلاب، 6-اشراف على مذاهب اهل العلم ابوبكر محمد بن ابراهیم بن منذر.


== مقدمه تحقيق ==
== مقدمه تحقيق ==
خط ۱۳۵: خط ۱۳۷:
اين نسخه داراى مقدمه‌اى قابل توجه از مصحح و مقدمه‌اى ارزشمند از مفسر مى‌باشد.
اين نسخه داراى مقدمه‌اى قابل توجه از مصحح و مقدمه‌اى ارزشمند از مفسر مى‌باشد.


فهرستى بر اساس آيات در آخر هر مجلد راهنماى محققين دريافتن آيات و سوره‌ها مى‌باشد. مصحح محترم توضيحى درباره شيوه تصحيح ارائه نداده و نسخه موجود فاقد پاورقى مى‌باشد.
فهرستى بر اساس آيات در آخر هر مجلد راهنماى محققین دريافتن آيات و سوره‌ها مى‌باشد. مصحح محترم توضيحى درباره شيوه تصحيح ارائه نداده و نسخه موجود فاقد پاورقى مى‌باشد.


درباره مفسر و تفسير المحرر الوجيز كتب و مقالاتى نگاشته شده كه به برخى از آنها اشاره مى‌كنيم.
درباره مفسر و تفسير المحرر الوجيز كتب و مقالاتى نگاشته شده كه به برخى از آنها اشاره مى‌كنيم.
خط ۱۴۸: خط ۱۵۰:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>


== منابع مقاله ==
==منابع مقاله==
#مقدمه‌ها و متن كتاب.
#مقدمه‌ها و متن كتاب.
#تفسير و مفسران، آیت‌الله معرفت، ج 2، صفحه 190.
#تفسير و مفسران، آیت‌الله معرفت، ج 2، صفحه 190.
#المفسرون حياتهم و منهجهم، [[ایازی، محمدعلی|سيد محمد على ايازى]]، صفحه 622.
#المفسرون حياتهم و منهجهم، [[ایازی، سید محمدعلی|سيد‌ ‎محمد على ايازى]]، صفحه 622.
#دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به كوشش [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاء‌الدين خرمشاهى]]، ج 1، ص751 و ص127.
#دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به كوشش [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاء‌الدين خرمشاهى]]، ج 1، ص751 و ص127.
#دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، به كوشش موسوى بجنوردى، ج 4، ص314.
#دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، به كوشش موسوى بجنوردى، ج 4، ص314.
خط ۱۵۹: خط ۱۶۱:
#مناهج المفسرين، منيع عبدالحليم محمود، ص125.
#مناهج المفسرين، منيع عبدالحليم محمود، ص125.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن]]
[[الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل و عيون الأقاويل في وجوه التأويل]]
[[الوسيط في تفسير القرآن المجيد]]
[[تفسیر جوامع الجامع (محقق، جامعه مدرسین)]]
[[النكت و العيون تفسير الماوردي]]
[[تفسير البغوي]]
[[الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي]]
[[تفسير الجيلاني]]
[[تفسیر الشهرستاني]]
[[تفسير الشریف المرتضی]]
[[الهداية إلی بلوغ النهاية]]
[[البلاغة القرآنية في تفسير الزمخشري و اثرها في الدراسات البلاغية]]
[[روش شیخ طوسی در تفسیر تبیان]]
[[زاد المسير في علم التفسير]]
[[تفسير الجيلاني]]
[[تفسیر سورآبادی]]
[[الوجيز في تفسير الكتاب العزيز]]
[[المنتخب من تفسير القرآن و النكت المستخرجة من كتاب التبيان]]
[[تفسير جوامع الجامع (مصحح، گرجي)]]
[[روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن]]
[[ترجمه تفسير مجمع البيان]]
[[زاد المسير في علم التفسير]]
[[مجمع البيان في تفسير القرآن]]
[[التبيان في تفسير القرآن]]
[[تفسير خلاصه منهج الصادقين]]
[[منهج الصادقين في إلزام المخالفين]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۶۴: خط ۲۲۰:
[[رده: تفسیر]]
[[رده: تفسیر]]
[[رده: متون تفاسیر]]
[[رده: متون تفاسیر]]
[[رده:قدیم 25 مرداد الی 24 شهریور]]