۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی'''، کلیات اشعار ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی (متوفی 481ق)، مشهور به | '''دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی'''، کلیات اشعار [[ناصر خسرو|ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی]] (متوفی 481ق)، مشهور به [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]]، شاعر فارسیزبان و حکیم و جهانگرد معروف است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل بر مقدمهای کوتاه در شرح حال ناصرخسرو و سپس قصاید، قطعات، رباعیات و اشعار پراکنده و نیز روشنایینامه و سعادتنامه است. | کتاب، مشتمل بر مقدمهای کوتاه در شرح حال [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] و سپس قصاید، قطعات، رباعیات و اشعار پراکنده و نیز روشنایینامه و سعادتنامه است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ناصرخسرو یکی از چند قصیدهسرای درجه اول زبان فارسی در طول تاریخ ادب ایران بشمار میرود و در شیوه خاص خود چهرهای است یگانه. زبان شعر او زبان شاعران دوره سامانی است و از نظر انتخاب اوزان، تشخص و امتیازی دارد. قصاید ناصرخسرو از نظر لفظی در حد اعلای استواری و انسجام و پختگی است و ابیات ضعیف در دیوان او بهدشواری میتوان یافت. خصوصیت برجسته شعر ناصرخسرو این است که وی هرگز دیوان خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده است و آنچه را ستوده و در شعر خویش آورده، همه چیزهایی است که وی از نظر اجتماعی و مذهبی بدانها ایمان داشته است. قصیدههای او اغلب به خطبههای بلیغ و سرشاری شباهت دارد که تمام اجزای آن با تسلسل منطقی و طبیعی همراه است و در این قصاید، وی از خویش با عنوان | [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] یکی از چند قصیدهسرای درجه اول زبان فارسی در طول تاریخ ادب ایران بشمار میرود و در شیوه خاص خود چهرهای است یگانه. زبان شعر او زبان شاعران دوره سامانی است و از نظر انتخاب اوزان، تشخص و امتیازی دارد. قصاید [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] از نظر لفظی در حد اعلای استواری و انسجام و پختگی است و ابیات ضعیف در دیوان او بهدشواری میتوان یافت. خصوصیت برجسته شعر [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] این است که وی هرگز دیوان خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده است و آنچه را ستوده و در شعر خویش آورده، همه چیزهایی است که وی از نظر اجتماعی و مذهبی بدانها ایمان داشته است. قصیدههای او اغلب به خطبههای بلیغ و سرشاری شباهت دارد که تمام اجزای آن با تسلسل منطقی و طبیعی همراه است و در این قصاید، وی از خویش با عنوان «[[ناصر خسرو|ناصرخسرو]]»، «ناصر»، «حجت»، «حجت خراسان»، «حجت زمین خراسان» یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه دو و سه</ref>. | ||
اعضای بدن انـسان، طبقههای مختلف مردم، طبیعت، دنیا و آسمان مهمترین عناصری هستند که ناصرخسرو بـهعنوان مواد استعاره در دیوان خـود از آنـها بهره برده است. ناصرخسرو بیشتر برای توضیح و تبیین اندیشههای مختلف خود به عناصر خیال از جمله استعاره توجه داشته و برای این منظور نیز از استعاره مصرحه مطلقه که فهم آن آسانتر است، بیش از دیگر انـواع استعاره استفاده کرده است. ناصرخسرو برای استعارهسازی معمولاً نخست تشبیهی میآورد و در بیتهای بعد با حذف مشبه یا مشبهبه آن تشبیه را به استعاره تبدیل میکند. شیوه دیگر، این است که ابتدا در بـیتی دربـاره موضوعی، شخصی، شیء یا گروهی مطلبی میگوید و سپس در بیت بعد، استعارهای در رابطه با آن موضوع میآورد؛ از استعارههایی که در دیوان ناصرخسرو آمده است، استعارههایی است که در چیستان بهکار رفتهاند و بـا تـوصیفاتی که ناصرخسرو در مورد آن چیستان میدهد، یافتن مستعارله آسان است<ref>ر.ک: ظاهری، ابراهیم؛ رضایی ، حمید، ص27</ref>؛ برای نمونه : | اعضای بدن انـسان، طبقههای مختلف مردم، طبیعت، دنیا و آسمان مهمترین عناصری هستند که [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] بـهعنوان مواد استعاره در دیوان خـود از آنـها بهره برده است. [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] بیشتر برای توضیح و تبیین اندیشههای مختلف خود به عناصر خیال از جمله استعاره توجه داشته و برای این منظور نیز از استعاره مصرحه مطلقه که فهم آن آسانتر است، بیش از دیگر انـواع استعاره استفاده کرده است. ناصرخسرو برای استعارهسازی معمولاً نخست تشبیهی میآورد و در بیتهای بعد با حذف مشبه یا مشبهبه آن تشبیه را به استعاره تبدیل میکند. شیوه دیگر، این است که ابتدا در بـیتی دربـاره موضوعی، شخصی، شیء یا گروهی مطلبی میگوید و سپس در بیت بعد، استعارهای در رابطه با آن موضوع میآورد؛ از استعارههایی که در دیوان ناصرخسرو آمده است، استعارههایی است که در چیستان بهکار رفتهاند و بـا تـوصیفاتی که [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] در مورد آن چیستان میدهد، یافتن مستعارله آسان است<ref>ر.ک: ظاهری، ابراهیم؛ رضایی ، حمید، ص27</ref>؛ برای نمونه : | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
رنگ مذهبی داشتن از ویژگیهای استعاره در دیوان ناصرخسرو است. وی مبلغ دین و حجت اسماعیلیان در خراسان بود؛ بنابراین اندیشههای دینی و اسماعیلی در استعارههایش تأثیر گذاشته است<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | رنگ مذهبی داشتن از ویژگیهای استعاره در دیوان ناصرخسرو است. وی مبلغ دین و حجت اسماعیلیان در خراسان بود؛ بنابراین اندیشههای دینی و اسماعیلی در استعارههایش تأثیر گذاشته است<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | ||
گرایش به خرد و توصیف آن از برجستهترین و مهمترین خصوصیات | گرایش به خرد و توصیف آن از برجستهترین و مهمترین خصوصیات اشعار [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] اسـت. البـته ستایش خرد از خصوصیات برجسته شاعران قرون چهارم و پنجم است. شاعران دیگر دوران نیز به این مقوله پرداختهاند، ولی آنچه مهم است تفاوت [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] با دیگران در نوع نگرش به عقل میباشد. خـردستایی او بـا مبانی فلسفه اعتقادیاش ارتباطی انفکاکناپذیر دارد. او هرجا که مقتضای کلام بوده از عقل سخن رانده است. نگاهی آماری به دیوان او و دیگر آثار وی نشان میدهد که مقوله عقل و خردگرایی از مهمترین مضامین فکری او بوده است. خردگرایی [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] نوعی مقابله و مـجادله بـا مذاهب رایج عصر خویش است. جایی که او چون و چرا را نتیجه عقل دانسته و خردمند را موظف به ره جستن از عقل در جهت برطرف کـردن نـیازهای روحـی و روانی خویش میداند، خرد بهعنوان عالیترین مفهوم در جهت دستیابی بـه اسرار و رموز آفرینش تجلّی میکند که بههمراهی دین و دانش سبب رسیدن به فوز عظیم است؛ زیرا علم، عـامل بصیرت و روشـنایی عـقل و دینداری و تقوی هدف غایی عقل است. او شاید بـه تـأسّی از حدیث شریف «أوّل ما خلق اللّه العقل»، عـقل را یـک عـطیّه الهـی بـزرگ میداند و معتقد اسـت در بـرابر این موهبت بزرگ الهی انجام واجبات دینی بر انسان واجب میشود. همچنین این هدیه الهی است کـه انـسان را از مـوجودات دیگر افضل میسازد و چون پادزهری انسان را از زهـر اژدهـای ایـن دنـیا نجات مـیبخشد. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
از لحـاظ مضمون میتوان روشنایینامه را به دو بخش تقسیم کرد: | از لحـاظ مضمون میتوان روشنایینامه را به دو بخش تقسیم کرد: | ||
# بخش نخست، مشتمل بر چند مقاله است کـه در آن میتوان دیدگاههای فلسفی - مذهبی «ناصر» را دربارهی خدا، آفرینش جهان و انسان، جوهر و عرض و... مـشاهده کرد. جهانبینی ناصرخـسرو اگـرچه ایدهآلیستی است، بااینحال نگرش و بینش وی راکد و جامد نیست و از پویایی و تحرک قابل تحسینی (مناسب با شرایط مکانی و زمانی) برخوردار است. | # بخش نخست، مشتمل بر چند مقاله است کـه در آن میتوان دیدگاههای فلسفی - مذهبی «ناصر» را دربارهی خدا، آفرینش جهان و انسان، جوهر و عرض و... مـشاهده کرد. جهانبینی ناصرخـسرو اگـرچه ایدهآلیستی است، بااینحال نگرش و بینش وی راکد و جامد نیست و از پویایی و تحرک قابل تحسینی (مناسب با شرایط مکانی و زمانی) برخوردار است. | ||
# بخش دوم، شامل چندین موضوع دربارهی پارهای از مـسائل اجـتماعی است. مقالههایی مانند: «گفتار اندر صفت خلوت»، «گفتار اندر نصیحت و موعظه»، «در مـذمت دوسـتان ریایی»، «در مذمت غمازان»، «در نکوهش تقلید»، «گفتار اندر خاموشی و رازداری». بخش عـمدهی ایـن مقالهها که اندیشههای انسانی و اجتماعی ناصرخسرو را بازتاب میدهد، به قصد پنـد و انـدرز به پیروان و بهطور کلی به مردم سـروده شـده اسـت. در اینجا باید یادآور شد که موضوعهایی کـه در ایـن بخش مطرح شده، هم ناقص است و هم پراکنده. اگر در همین جا روشنایینامه را با سـعادتنامه قـیاس کنیم، به نقص فاحشی کـه در روشـنایینامه در زمینهی طـرح عـمدهترین مـسائل اجتماعی - اخلاقی وجود دارد، پی خواهیم برد. وجـود ایـن نقص میتواند دلیلهایی گوناگون داشته باشد. شاید یکی این باشد که نـاصرخـسرو زمان بسیار کوتاهی برای نوشتن ایـن کتاب صرف کرده اسـت؛ چـنانکه خود او میگوید: | # بخش دوم، شامل چندین موضوع دربارهی پارهای از مـسائل اجـتماعی است. مقالههایی مانند: «گفتار اندر صفت خلوت»، «گفتار اندر نصیحت و موعظه»، «در مـذمت دوسـتان ریایی»، «در مذمت غمازان»، «در نکوهش تقلید»، «گفتار اندر خاموشی و رازداری». بخش عـمدهی ایـن مقالهها که اندیشههای انسانی و اجتماعی [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] را بازتاب میدهد، به قصد پنـد و انـدرز به پیروان و بهطور کلی به مردم سـروده شـده اسـت. در اینجا باید یادآور شد که موضوعهایی کـه در ایـن بخش مطرح شده، هم ناقص است و هم پراکنده. اگر در همین جا روشنایینامه را با سـعادتنامه قـیاس کنیم، به نقص فاحشی کـه در روشـنایینامه در زمینهی طـرح عـمدهترین مـسائل اجتماعی - اخلاقی وجود دارد، پی خواهیم برد. وجـود ایـن نقص میتواند دلیلهایی گوناگون داشته باشد. شاید یکی این باشد که نـاصرخـسرو زمان بسیار کوتاهی برای نوشتن ایـن کتاب صرف کرده اسـت؛ چـنانکه خود او میگوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
البته این احتمال را نیز میتوان در نظر گـرفت کـه گرد و غبار برخاسته از حملهها، تـاراجها، قـشریگریها و خـصومتهای تاریخی، همچنانکه پارهای از آثـار دیگر او را محو کرده، بـرخی از مـقالههای مکمل روشنایینامه را از محققان و تاریخنویسان نهان نگه داشته است<ref>ر.ک: همان، ص600-598</ref>. | البته این احتمال را نیز میتوان در نظر گـرفت کـه گرد و غبار برخاسته از حملهها، تـاراجها، قـشریگریها و خـصومتهای تاریخی، همچنانکه پارهای از آثـار دیگر او را محو کرده، بـرخی از مـقالههای مکمل روشنایینامه را از محققان و تاریخنویسان نهان نگه داشته است<ref>ر.ک: همان، ص600-598</ref>. | ||
در ابتدای سعادتنامه کتاب چنین میخوانیم: «سعادتنامه اگرچه به ناصرخسرو منسوب است، اما صحت این انتساب مردود گردیده؛ بااینحال چون در دواوین قدیم ناصرخسرو آورده شده، در اینجا هم آمده است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص492</ref>. | در ابتدای سعادتنامه کتاب چنین میخوانیم: «سعادتنامه اگرچه به [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] منسوب است، اما صحت این انتساب مردود گردیده؛ بااینحال چون در دواوین قدیم [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]] آورده شده، در اینجا هم آمده است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص492</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش