پرش به محتوا

دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'شعر فارسي' به 'شعر فارسی')
(لینک درون متنی)
خط ۳۵: خط ۳۵:
ناصرخسرو یکی از چند قصیده‎سرای درجه اول زبان فارسی در طول تاریخ ادب ایران بشمار می‎رود و در شیوه خاص خود چهره‎ای است یگانه. زبان شعر او زبان شاعران دوره سامانی است و از نظر انتخاب اوزان، تشخص و امتیازی دارد. قصاید ناصرخسرو از نظر لفظی در حد اعلای استواری و انسجام و پختگی است و ابیات ضعیف در دیوان او به‎دشواری می‎توان یافت. خصوصیت برجسته شعر ناصرخسرو این است که وی هرگز دیوان خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده است و آنچه را ستوده و در شعر خویش آورده، همه چیزهایی است که وی از نظر اجتماعی و مذهبی بدانها ایمان داشته است. قصیده‎های او اغلب به خطبه‎های بلیغ و سرشاری شباهت دارد که تمام اجزای آن با تسلسل منطقی و طبیعی همراه است و در این قصاید، وی از خویش با عنوان «ناصرخسرو»، «ناصر»، «حجت»، «حجت خراسان»، «حجت زمین خراسان» یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه دو و سه</ref>‏.  
ناصرخسرو یکی از چند قصیده‎سرای درجه اول زبان فارسی در طول تاریخ ادب ایران بشمار می‎رود و در شیوه خاص خود چهره‎ای است یگانه. زبان شعر او زبان شاعران دوره سامانی است و از نظر انتخاب اوزان، تشخص و امتیازی دارد. قصاید ناصرخسرو از نظر لفظی در حد اعلای استواری و انسجام و پختگی است و ابیات ضعیف در دیوان او به‎دشواری می‎توان یافت. خصوصیت برجسته شعر ناصرخسرو این است که وی هرگز دیوان خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده است و آنچه را ستوده و در شعر خویش آورده، همه چیزهایی است که وی از نظر اجتماعی و مذهبی بدانها ایمان داشته است. قصیده‎های او اغلب به خطبه‎های بلیغ و سرشاری شباهت دارد که تمام اجزای آن با تسلسل منطقی و طبیعی همراه است و در این قصاید، وی از خویش با عنوان «ناصرخسرو»، «ناصر»، «حجت»، «حجت خراسان»، «حجت زمین خراسان» یاد کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه دو و سه</ref>‏.  


اعضای بدن انـسان، طبقه‎های مختلف مردم، طبیعت، دنیا و آسمان مهم‎ترین‎ عناصری هستند که ناصرخسرو‎ بـه‎عنوان مواد استعاره در دیوان خـود از آنـها بهره برده است. ناصرخسرو بیشتر برای توضیح و تبیین اندیشه‎های مختلف خود به عناصر خیال از جمله استعاره توجه داشته و برای این منظور نیز‎ از استعاره مصرحه مطلقه که فهم آن آسان‎تر است، بیش از دیگر انـواع استعاره استفاده کرده است. ناصرخسرو برای استعاره‎سازی معمولاً نخست تشبیهی می‎آورد و در بیت‎های بعد با حذف‎ مشبه‎ یا مشبه‎به آن تشبیه را به استعاره تبدیل می‎کند. شیوه دیگر، این است که ابتدا در بـیتی دربـاره موضوعی، شخصی، شیء یا گروهی مطلبی می‎گوید و سپس‎ در‎ بیت بعد، استعاره‎ای در رابطه با آن موضوع می‎آورد؛ از استعاره‎هایی که در دیوان ناصرخسرو آمده است، استعاره‎هایی است که در چیستان به‎کار رفته‎اند و بـا‎ تـوصیفاتی‎ که ناصرخسرو در مورد آن چیستان می‎دهد، یافتن مستعارله آسان است<ref>ر.ک: ظاهری، ابراهیم؛ رضایی ، حمید، ص27</ref>‏؛ برای‎ نمونه :
اعضای بدن انـسان، طبقه‎های مختلف مردم، طبیعت، دنیا و آسمان مهم‎ترین‎ عناصری هستند که ناصرخسرو‎ بـه‎عنوان مواد استعاره در دیوان خـود از آنـها بهره برده است. ناصرخسرو بیشتر برای توضیح و تبیین اندیشه‎های مختلف خود به عناصر خیال از جمله استعاره توجه داشته و برای این منظور نیز‎ از استعاره مصرحه مطلقه که فهم آن آسان‎تر است، بیش از دیگر انـواع استعاره استفاده کرده است. ناصرخسرو برای استعاره‎سازی معمولاً نخست تشبیهی می‎آورد و در بیت‎های بعد با حذف‎ مشبه‎ یا مشبه‎به آن تشبیه را به استعاره تبدیل می‎کند. شیوه دیگر، این است که ابتدا در بـیتی دربـاره موضوعی، شخصی، شیء یا گروهی مطلبی می‎گوید و سپس‎ در‎ بیت بعد، استعاره‎ای در رابطه با آن موضوع می‎آورد؛ از استعاره‎هایی که در دیوان ناصرخسرو آمده است، استعاره‎هایی است که در چیستان به‎کار رفته‎اند و بـا‎ تـوصیفاتی‎ که ناصرخسرو در مورد آن چیستان می‎دهد، یافتن مستعارله آسان است<ref>ر.ک: ظاهری، ابراهیم؛ رضایی ، حمید، ص27</ref>‏؛ برای‎ نمونه :  
'''آن جنگی‎مــــرد شایگانی        معـــروف‎ شـــده‎ بـه‎ پاسـبانی‎'''  
 
'''در‎ گردنش از عقیــق‎ تعویذ‎          بـــر سرش کلاه ارغـــوانی'''
'''آن جنگی‎مــــرد شایگانی        معـــروف‎ شـــده‎ بـه‎ پاسـبانی‎'''
'''بر روی نکوش چشم رنگین            چون بر گل زرد خون چـکانی'''
 
'''در‎ گردنش از عقیــق‎ تعویذ‎          بـــر سرش کلاه ارغـــوانی'''  
 
'''بر روی نکوش چشم رنگین            چون بر گل زرد خون چـکانی'''  
 
در‎ این بـیت مرد جنگی استعاره‎ای برای خروس‎ است‎. نمونه‎‎های‎ دیگر‎ این‎ نوع اسـتعاره‎هـا در قـصاید ٧٦، 119 و 155 تکرار شده است<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>‏.  
در‎ این بـیت مرد جنگی استعاره‎ای برای خروس‎ است‎. نمونه‎‎های‎ دیگر‎ این‎ نوع اسـتعاره‎هـا در قـصاید ٧٦، 119 و 155 تکرار شده است<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>‏.  


خط ۴۵: خط ۴۹:
گرایش به خرد و توصیف آن از برجسته‎ترین و مهم‎ترین خصوصیات اشعارناصرخسرو اسـت. البـته ستایش خرد از‎ خصوصیات‎ برجسته شاعران قرون چهارم و پنجم است. شاعران دیگر دوران نیز به این مقوله پرداخته‎اند، ولی آنچه مهم است تفاوت ناصرخسرو با دیگران در نوع نگرش به عقل می‎باشد. خـردستایی‎ او‎ بـا‎ مبانی فلسفه اعتقادی‎اش ارتباطی انفکاک‎ناپذیر‎ دارد‎. او‎ هرجا که مقتضای کلام بوده از عقل سخن رانده است. نگاهی آماری به دیوان او و دیگر آثار وی نشان می‎دهد که مقوله عقل‎ و خردگرایی‎ از‎ مهم‎ترین مضامین فکری او بوده است. خردگرایی ناصرخسرو نوعی مقابله و مـجادله بـا مذاهب رایج عصر خویش است‎. جایی‎ که‎ او چون و چرا را نتیجه عقل دانسته و خردمند را موظف به‎ ره جستن‎ از عقل در جهت برطرف کـردن نـیازهای روحـی و روانی خویش می‎داند، خرد به‎عنوان عالی‎ترین مفهوم در‎ جهت‎ دستیابی‎ بـه اسرار و رموز آفرینش تجلّی می‎کند که به‎همراهی دین و دانش سبب رسیدن‎ به‎ فوز‎ عظیم است؛ زیرا علم، عـامل بصیرت و روشـنایی عـقل و دین‎داری و تقوی هدف غایی عقل است. او شاید بـه تـأسّی از حدیث شریف «أوّل ما خلق اللّه العقل»، عـقل را یـک عـطیّه‎ الهـی بـزرگ می‎داند و معتقد اسـت در بـرابر این موهبت بزرگ الهی انجام واجبات‎ دینی‎ بر انسان واجب می‎شود. همچنین این هدیه الهی است کـه انـسان را از مـوجودات دیگر افضل می‎سازد و چون پادزهری انسان را از زهـر اژدهـای‎ ایـن‎ دنـیا نجات مـی‎بخشد.
گرایش به خرد و توصیف آن از برجسته‎ترین و مهم‎ترین خصوصیات اشعارناصرخسرو اسـت. البـته ستایش خرد از‎ خصوصیات‎ برجسته شاعران قرون چهارم و پنجم است. شاعران دیگر دوران نیز به این مقوله پرداخته‎اند، ولی آنچه مهم است تفاوت ناصرخسرو با دیگران در نوع نگرش به عقل می‎باشد. خـردستایی‎ او‎ بـا‎ مبانی فلسفه اعتقادی‎اش ارتباطی انفکاک‎ناپذیر‎ دارد‎. او‎ هرجا که مقتضای کلام بوده از عقل سخن رانده است. نگاهی آماری به دیوان او و دیگر آثار وی نشان می‎دهد که مقوله عقل‎ و خردگرایی‎ از‎ مهم‎ترین مضامین فکری او بوده است. خردگرایی ناصرخسرو نوعی مقابله و مـجادله بـا مذاهب رایج عصر خویش است‎. جایی‎ که‎ او چون و چرا را نتیجه عقل دانسته و خردمند را موظف به‎ ره جستن‎ از عقل در جهت برطرف کـردن نـیازهای روحـی و روانی خویش می‎داند، خرد به‎عنوان عالی‎ترین مفهوم در‎ جهت‎ دستیابی‎ بـه اسرار و رموز آفرینش تجلّی می‎کند که به‎همراهی دین و دانش سبب رسیدن‎ به‎ فوز‎ عظیم است؛ زیرا علم، عـامل بصیرت و روشـنایی عـقل و دین‎داری و تقوی هدف غایی عقل است. او شاید بـه تـأسّی از حدیث شریف «أوّل ما خلق اللّه العقل»، عـقل را یـک عـطیّه‎ الهـی بـزرگ می‎داند و معتقد اسـت در بـرابر این موهبت بزرگ الهی انجام واجبات‎ دینی‎ بر انسان واجب می‎شود. همچنین این هدیه الهی است کـه انـسان را از مـوجودات دیگر افضل می‎سازد و چون پادزهری انسان را از زهـر اژدهـای‎ ایـن‎ دنـیا نجات مـی‎بخشد.


'''عـقل عطائی است شما‎ را‎ از او            سخت شریف است و بزرگ این عطاش'''
'''عـقل عطائی است شما‎ را‎ از او            سخت شریف است و بزرگ این عطاش'''  
'''عقل عطائی است تو را از خـدای            بر تن تو واجب دین زین عطاست'''
 
'''عقل عطائی است تو را از خـدای            بر تن تو واجب دین زین عطاست'''  
 
'''این عالم اژدهـاست و ز ایـزد تو را خرد                پادزهر زهر این قوی و منکراژدهاست'''<ref>ر.ک: ولی‎نژاد، شریفه، ص185-182</ref>‏.  
'''این عالم اژدهـاست و ز ایـزد تو را خرد                پادزهر زهر این قوی و منکراژدهاست'''<ref>ر.ک: ولی‎نژاد، شریفه، ص185-182</ref>‏.  


نـاصرخسرو، کتاب روشنایی‎نامه را پس از سفر طولانی هفت‎ساله‎ خود، در مقام‎ «حجة الجـزيرة الخـراسان» بـه نظم آورد. قصد وی از نگارش این کتاب ارائه چراغی‎‎ روشنی‎بخش‎ به اهل خرد و جویندگان حقیقت بود؛ چنان‎که خود مـی‎گوید:
نـاصرخسرو، کتاب روشنایی‎نامه را پس از سفر طولانی هفت‎ساله‎ خود، در مقام‎ «حجة الجـزيرة الخـراسان» بـه نظم آورد. قصد وی از نگارش این کتاب ارائه چراغی‎‎ روشنی‎بخش‎ به اهل خرد و جویندگان حقیقت بود؛ چنان‎که خود مـی‎گوید:
‎'''نـهادم این کتاب روح‎پرور              گشودم بر دل اهل خرد در'''  
‎'''نـهادم این کتاب روح‎پرور              گشودم بر دل اهل خرد در'''  
'''مر این را روشنایی‎نامه نامش‎            خرد را روشـنایی از کـلامش'''‎<ref>ر.ک: چرخ‎چی، عباس، ص598</ref>‏.
'''مر این را روشنایی‎نامه نامش‎            خرد را روشـنایی از کـلامش'''‎<ref>ر.ک: چرخ‎چی، عباس، ص598</ref>‏.


خط ۵۷: خط ۶۵:
# بخش‎ دوم،‎ شامل‎ چندین موضوع درباره‎ی پاره‎ای از مـسائل اجـتماعی‎ است‎. مقاله‎هایی‎‎ مانند‎: «گفتار‎ اندر‎ صفت خلوت»، «گفتار اندر نصیحت و موعظه»، «در مـذمت دوسـتان ریایی»، «در مذمت غمازان»، «در نکوهش تقلید»، «گفتار اندر خاموشی و رازداری». بخش‎ عـمده‎ی ایـن مقاله‎ها که اندیشه‎های انسانی و اجتماعی‎ ناصرخسرو را بازتاب می‎دهد، به قصد پنـد و انـدرز به پیروان و به‎طور کلی به مردم سـروده شـده‎ اسـت. در اینجا باید یادآور شد‎ که‎ موضوع‎هایی کـه در ایـن بخش مطرح شده، هم ناقص است و هم پراکنده. اگر در همین‎ جا روشنایی‎نامه را با سـعادت‎نامه قـیاس کنیم، به نقص فاحشی کـه در روشـنایی‎نامه در زمینه‎ی‎ طـرح‎ عـمده‎ترین مـسائل اجتماعی - اخلاقی وجود دارد، پی خواهیم‎ برد. وجـود ایـن نقص می‎تواند دلیل‎هایی گوناگون داشته باشد. شاید یکی این باشد که‎ نـاصرخـسرو زمان بسیار کوتاهی برای‎ نوشتن‎ ایـن کتاب صرف کرده اسـت؛ چـنان‎که خود او می‎گوید:  
# بخش‎ دوم،‎ شامل‎ چندین موضوع درباره‎ی پاره‎ای از مـسائل اجـتماعی‎ است‎. مقاله‎هایی‎‎ مانند‎: «گفتار‎ اندر‎ صفت خلوت»، «گفتار اندر نصیحت و موعظه»، «در مـذمت دوسـتان ریایی»، «در مذمت غمازان»، «در نکوهش تقلید»، «گفتار اندر خاموشی و رازداری». بخش‎ عـمده‎ی ایـن مقاله‎ها که اندیشه‎های انسانی و اجتماعی‎ ناصرخسرو را بازتاب می‎دهد، به قصد پنـد و انـدرز به پیروان و به‎طور کلی به مردم سـروده شـده‎ اسـت. در اینجا باید یادآور شد‎ که‎ موضوع‎هایی کـه در ایـن بخش مطرح شده، هم ناقص است و هم پراکنده. اگر در همین‎ جا روشنایی‎نامه را با سـعادت‎نامه قـیاس کنیم، به نقص فاحشی کـه در روشـنایی‎نامه در زمینه‎ی‎ طـرح‎ عـمده‎ترین مـسائل اجتماعی - اخلاقی وجود دارد، پی خواهیم‎ برد. وجـود ایـن نقص می‎تواند دلیل‎هایی گوناگون داشته باشد. شاید یکی این باشد که‎ نـاصرخـسرو زمان بسیار کوتاهی برای‎ نوشتن‎ ایـن کتاب صرف کرده اسـت؛ چـنان‎که خود او می‎گوید:  
'''به یک هـفته رسـانیدم به آخر              مقالات مقدس جمله یکسر'''
'''به یک هـفته رسـانیدم به آخر              مقالات مقدس جمله یکسر'''
البته این احتمال را نیز‎ می‎توان‎ در نظر گـرفت کـه‎ گرد‎ و غبار برخاسته از حمله‎ها، تـاراج‎ها، قـشری‎گری‎ها و خـصومت‎های تاریخی، همچنان‎که پاره‎ای از آثـار دیگر او را محو کرده، بـرخی از مـقاله‎های مکمل روشنایی‎نامه را از محققان و تاریخ‎نویسان نهان نگه داشته است<ref>ر.ک: همان، ص600-598</ref>‏.‎
البته این احتمال را نیز‎ می‎توان‎ در نظر گـرفت کـه‎ گرد‎ و غبار برخاسته از حمله‎ها، تـاراج‎ها، قـشری‎گری‎ها و خـصومت‎های تاریخی، همچنان‎که پاره‎ای از آثـار دیگر او را محو کرده، بـرخی از مـقاله‎های مکمل روشنایی‎نامه را از محققان و تاریخ‎نویسان نهان نگه داشته است<ref>ر.ک: همان، ص600-598</ref>‏.‎


خط ۶۵: خط ۷۴:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش