۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - '==گزارش محتوا== ' به '==گزارش محتوا== ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نويسنده در اولين مبحث از بخش اول کتاب، سياست جهان سلطه در رابطه با اسلام و كشورهاى اسلامى را با طرح خاورميانه بزرگ بهعنوان نقشه راه آينده آمريكا براى منطقه مورد بحث قرار داده است. وى اهداف چنين طرحهايى را اينگونه توضيح مىدهد: «بدينترتيب اهداف آمريكا و غرب نه ايجاد اصلاحات و تغييرات مردمى حقيقى و دموكراتيزه كردن مناطق اسلامى (خاورميانه و شمال آفريقا)، بلكه ليبراليزه كردن و تغيير انگارههاى قومى و دينى و گفتارها و رفتارهاى متناسب با آن كه در اين جوامع موجود است، به قواعد و هنجارهاى ليبراليستى و همسو با غرب است. ضمن آنكه قواعد موجود در جوامع شرق اسلامى از نظر غرب و جهان سلطه، داراى مبانى دينى و وابسته به دوران ماقبل مدرن تصور شدهاند و نظم ليبراليستى و قواعد مربوط به آن مترادف با مدرنيته انگاشته شدهاند؛ لذا از نظر آنان تغيير قواعد موجود در اين جوامع به قواعد مدرن، امرى اجتنابناپذير عنوان شده است».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص35</ref> | نويسنده در اولين مبحث از بخش اول کتاب، سياست جهان سلطه در رابطه با اسلام و كشورهاى اسلامى را با طرح خاورميانه بزرگ بهعنوان نقشه راه آينده آمريكا براى منطقه مورد بحث قرار داده است. وى اهداف چنين طرحهايى را اينگونه توضيح مىدهد: «بدينترتيب اهداف آمريكا و غرب نه ايجاد اصلاحات و تغييرات مردمى حقيقى و دموكراتيزه كردن مناطق اسلامى (خاورميانه و شمال آفريقا)، بلكه ليبراليزه كردن و تغيير انگارههاى قومى و دينى و گفتارها و رفتارهاى متناسب با آن كه در اين جوامع موجود است، به قواعد و هنجارهاى ليبراليستى و همسو با غرب است. ضمن آنكه قواعد موجود در جوامع شرق اسلامى از نظر غرب و جهان سلطه، داراى مبانى دينى و وابسته به دوران ماقبل مدرن تصور شدهاند و نظم ليبراليستى و قواعد مربوط به آن مترادف با مدرنيته انگاشته شدهاند؛ لذا از نظر آنان تغيير قواعد موجود در اين جوامع به قواعد مدرن، امرى اجتنابناپذير عنوان شده است».<ref>ر.ک: متن کتاب، ص35</ref> | ||
ویرایش