۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
كتاب حاضر، سرگذشت كشورهاى شرق نزدیک از پنج هزار سال پيش تا قرن حاضر است و در آن سعى شده است چگونگى سير فرهنگ و تمدن و اعتلا و انحطاط مردم اين كشورها، آداب و رسوم و سنن و آيين آنها تبيين شود. نويسنده در اين راستا مىكوشد تا درجه اوج ترقى اين اقوام را در دوران سير خويش، سهمى را كه در پيشرفت نوع انسان داشتهاند و ارتباط آنها را با باقى جهان، بهويژه غرب، روشن كند. | كتاب حاضر، سرگذشت كشورهاى شرق نزدیک از پنج هزار سال پيش تا قرن حاضر است و در آن سعى شده است چگونگى سير فرهنگ و تمدن و اعتلا و انحطاط مردم اين كشورها، آداب و رسوم و سنن و آيين آنها تبيين شود. نويسنده در اين راستا مىكوشد تا درجه اوج ترقى اين اقوام را در دوران سير خويش، سهمى را كه در پيشرفت نوع انسان داشتهاند و ارتباط آنها را با باقى جهان، بهويژه غرب، روشن كند. | ||
وى در فصل اول از بخش اول كتاب، درباره شرق نزدیک در مستقر جهانى خويش سخن مىگويد و بيان مىدارد كه: «شرق | وى در فصل اول از بخش اول كتاب، درباره شرق نزدیک در مستقر جهانى خويش سخن مىگويد و بيان مىدارد كه: «شرق نزدیک» مشتمل است بر سرزمين هلال خصيب با دو شاخه آنكه عبارت است از بين النهرين (عراق كنونى)، سوريه، فلسطين و همچنين مصر، آناتولى (تركيه)، و سرزمين ايران. | ||
«شرق | «شرق نزدیک»- كه در اصل يك اصطلاح جغرافيايى اروپايى است كه از باب توسع در مورد آن قسمت از آسياى جنوب غربى بهكار مىرفته است كه به اروپا نزدیک تر است- بعدها در امريكا هم، كه قسمتهايى از آن به شرق دور نزدیک تر است، اخذ و استعمال شده است. اين استعمال همچنان رايج بود تا جنگ جهانى دوم كه حكومت بريتانيا حوزهاى نظامى، كه از ايران تا ليبى امتداد داشت، ايجاد كرد و نام آن را «شرق ميانه»، كه تا آن وقت به حكم سنت براى سرزمين هند و كشورهاى مجاور آن بهكار مىرفت، نهاد، و مركز ذخيره «شرق ميانه» بر مبناى آن اصطلاح در قاهره تأسيس شد كه بعدها تبديل به طرح مشترك انگليسى و امريكايى گشت؛ بدينگونه اين اصطلاح جديد رسميت يافت<ref>متن كتاب، ص 3</ref> | ||
در فصل سوم اين بخش، تحت عنوان «گذار از بدويت به تمدن از راه بربريت»، خاطر نشان مىكند كه: انسان قبل از اختراع خط، در تحول پيوسته و دشوار خويش از لحاظ طرز زندگى سه مرحله عمده فرهنگى را طى كرده است كه اهميت اساسى دارد: مرحله جمع كردن غذا؛ مرحله توليد غذا؛ و مرحله صنعتگرى. | در فصل سوم اين بخش، تحت عنوان «گذار از بدويت به تمدن از راه بربريت»، خاطر نشان مىكند كه: انسان قبل از اختراع خط، در تحول پيوسته و دشوار خويش از لحاظ طرز زندگى سه مرحله عمده فرهنگى را طى كرده است كه اهميت اساسى دارد: مرحله جمع كردن غذا؛ مرحله توليد غذا؛ و مرحله صنعتگرى. |
ویرایش