پرش به محتوا

قاعدة لا ضرر و لا ضرار (سیستانی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی'
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت')
جز (جایگزینی متن - 'ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی' به 'ابن بابویه، محمد بن علی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR02709J1.jpg
| تصویر =NUR02709J1.jpg
| عنوان =قاعدة لا ضرر و لا ضرار (حسینی سیستانی، علی)
| عنوان =قاعدة لا ضرر و لا ضرار (حسینی سیستانی، سید علی)
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[سیستانی، علی]] (محاضر)
[[سیستانی، سید علی]] (محاضر)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
خط ۱۴: خط ۱۴:
| سال نشر =  
| سال نشر =  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2709AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02709AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =3790
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02709
| کتابخوان همراه نور =02709
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''قاعدة لا ضرر و لا ضرار'''، تقريرات درس [[سیستانی، علی|آیت‌الله سيستانى]] است كه توسط فرزندشان [[سیستانی، علی|علی سیستانی]] به زبان عربى تدوين شده است. قاعده لا ضرر از قواعد مهم و مشهور فقهى است كه در ابواب گوناگون فقه كاربرد دارد. تا كنون فقها و مجتهدان بسيارى از مشهورين و غير مشهورين در مورد اين قاعده قلم‌فرسايى نموده و نظرات خود را در قالب درس، رساله و كتاب اعلام نموده‌اند و به بررسى قاعده، پرداخته‌اند. نگاه ويژه ايشان به قاعده، موجب تمايز آن از ديدگاه‌هاى ديگر گرديده و مطالعه آن را براى اهل علم و پژوهش لازم نموده است. ريشه روايى بسيار متقن اين قاعده، از ديگر ويژگى‌هاى آن است كه در ادامه، مفصل‌تر توضيح خواهيم داد.
{{کاربردهای دیگر|قاعده لا ضرر (ابهام‌زدایی)}}
'''قاعدة لا ضرر و لا ضرار'''، تقريرات درس [[سیستانی، سید علی|آیت‌الله سيستانى]] است كه توسط فرزندشان به زبان عربى تدوين شده است. قاعده لا ضرر از قواعد مهم و مشهور فقهى است كه در ابواب گوناگون فقه كاربرد دارد. تا كنون فقها و مجتهدان بسيارى از مشهورين و غير مشهورين در مورد اين قاعده قلم‌فرسايى نموده و نظرات خود را در قالب درس، رساله و كتاب اعلام نموده‌اند و به بررسى قاعده، پرداخته‌اند. نگاه ويژه ايشان به قاعده، موجب تمايز آن از ديدگاه‌هاى ديگر گرديده و مطالعه آن را براى اهل علم و پژوهش لازم نموده است. ريشه روايى بسيار متقن اين قاعده، از ديگر ويژگى‌هاى آن است كه در ادامه، مفصل‌تر توضيح خواهيم داد.


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب، از سه بخش تشكيل يافته كه در بخش نخست آن به تحقيق موارد ذكر حديث لا ضرر در احاديث پرداخته و با بررسى متن اين روايات به نتايجى دست يافته‌اند. در بخش دوم، مفاد حديث، مورد نقد و بررسى واقع شده و در سومين بخش آن تنبيهات قاعده لا ضرر بيان شده است كه از شش تنبيه گوناگون در اين زمينه تشكيل يافته است.
كتاب، از سه بخش تشكيل يافته كه در بخش نخست آن به تحقيق موارد ذكر حديث لا ضرر در احاديث پرداخته و با بررسى متن اين روايات به نتايجى دست يافته‌اند. در بخش دوم، مفاد حديث، مورد نقد و بررسى واقع شده و در سومين بخش آن تنبيهات قاعده لا ضرر بيان شده است كه از شش تنبيه گوناگون در اين زمينه تشكيل يافته است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
فصل اول  
فصل اول  


اين فصل، دو بحث دارد كه در بحث اول آن قضاياى لا ضرر بيان شده و در بحث دومش لفظ حديث بررسى گرديده است. حديث سمرة بن جندب كه شيعه وسنى مدعى روايت آن هستند، به اعتقاد مؤلف فقط از سوى شيعه به اين صورت نقل شده است. راوى آن در طبقه اول، زرارة بن أعين است كه آن را از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده است و در طبقه دوم عبدالله بن بكير و عبدالله بن مسكان است كه از زراره نقل كرده‌اند و تفاوت‌هايى اندك در اين دو نقل به چشم مى‌خورد، ضمن آنكه خود روايت ابن بكير از زراره نيز به دو صورت نقل شده است.
اين فصل، دو بحث دارد كه در بحث اول آن قضاياى لا ضرر بيان شده و در بحث دومش لفظ حديث بررسى گرديده است. حديث سمرة بن جندب كه شيعه وسنى مدعى روايت آن هستند، به اعتقاد مؤلف فقط از سوى شيعه به اين صورت نقل شده است. راوى آن در طبقه اول، زرارة بن أعين است كه آن را از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده است و در طبقه دوم عبدالله بن بكير و عبدالله بن مسكان است كه از زراره نقل كرده‌اند و تفاوت‌هايى اندك در اين دو نقل به چشم مى‌خورد، ضمن آنكه خود روايت ابن بكير از زراره نيز به دو صورت نقل شده است.


خلاصه‌اى از داستان در نقل‌هاى مذكور، به اين صورت است كه سمرة بن جندب در خانه يكى از انصار درختى داشت كه براى سركشى به آن درخت، بدون اجازه وارد آن‌جا مى‌شد و باعث آزار و اذيت آن انصارى مى‌گشت؛ اين قضيه به گوش رسول خدا(ص) رسيد و او از سمرة خواست كه هنگام ورود به منزل انصارى اجازه بگيرد؛ وى به خواسته رسول خدا(ص) ترتيب اثرى نداد و وقتى ايشان خواستند درخت از وى خريدارى شود، از فروشش نيز ابا كرد؛ حضرت فرمود: در ازاى اين درخت در بهشت پاداشى را برايت تضمين مى‌كنم؛ وى بار ديگر نيز ابا كرد تا اينكه رسول خدا(ص) به انصارى فرمود: برو و درخت را از خانه‌ات بكن و بيرون بينداز، زيرا ضرر و ضرارى در اسلام نيست. اين روايت از سند معتبرى برخوردار است كه مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] نيز در تهذيب آورده است. اين نقل موافق آنچه در [[الکافی|كافى]] آمده مى‌باشد. نقل ديگر توسط [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در فقيه آمده است. نوع ديگر نقل روايت كه در بعضى از كتب ما و كتب عامه آمده بدون عبارت لا ضرر و لا ضرار مى‌باشد كه احتمال مناقشه در اعتبار اين روايت وجود دارد. مناقشه نيز از دو جهت است: اول، به خاطر عدم توثيق حسن صيقل و ديگر، به جهت وجود على بن حسين سعدآبادى و محمد بن موسى بن متوكل در سند.
خلاصه‌اى از داستان در نقل‌هاى مذكور، به اين صورت است كه سمرة بن جندب در خانه يكى از انصار درختى داشت كه براى سركشى به آن درخت، بدون اجازه وارد آن‌جا مى‌شد و باعث آزار و اذيت آن انصارى مى‌گشت؛ اين قضيه به گوش رسول خدا(ص) رسيد و او از سمرة خواست كه هنگام ورود به منزل انصارى اجازه بگيرد؛ وى به خواسته رسول خدا(ص) ترتيب اثرى نداد و وقتى ايشان خواستند درخت از وى خريدارى شود، از فروشش نيز ابا كرد؛ حضرت فرمود: در ازاى اين درخت در بهشت پاداشى را برایت تضمين مى‌كنم؛ وى بار ديگر نيز ابا كرد تا اينكه رسول خدا(ص) به انصارى فرمود: برو و درخت را از خانه‌ات بكن و بيرون بينداز، زيرا ضرر و ضرارى در اسلام نيست. اين روايت از سند معتبرى برخوردار است كه مرحوم [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] نيز در تهذيب آورده است. اين نقل موافق آنچه در [[الکافی|كافى]] آمده مى‌باشد. نقل ديگر توسط [[ابن بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در فقيه آمده است. نوع ديگر نقل روايت كه در بعضى از كتب ما و كتب عامه آمده بدون عبارت لا ضرر و لا ضرار مى‌باشد كه احتمال مناقشه در اعتبار اين روايت وجود دارد. مناقشه نيز از دو جهت است: اول، به خاطر عدم توثيق حسن صيقل و ديگر، به جهت وجود على بن حسين سعدآبادى و محمد بن موسى بن متوكل در سند.


ديگر روايت قاعده، حديث شفعه مى‌باشد كه در قضاوت رسول خدا(ص) بين دو شريك واقع گرديده و حضرت به جمله لا ضرر و لا ضرار تأكيد نموده‌اند. اين روايت را مشايخ ثلاث؛ يعنى [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، طوسى و [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] نقل كرده‌اند كه در اين نقل‌ها نيز اندك تفاوت‌هايى به چشم مى‌خورد. كلام، درباره اين روايت نيز از سه جهت مى‌باشد: نخست، از جهت سند روايت است كه روايت [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و شيخ به‌گونه‌اى و روايت [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] به‌گونه‌اى ديگر مى‌باشد. جهت ديگر اين است كه آيا ضعف سند با عمل اصحاب قابل جبران است يا نه؟ جهت سوم آنكه آيا ارتباطى بين جمله «لا ضرر و لا ضرار» با حكم موجود در روايت و ثبوت شفعه براى شركا وجود دارد يا نه؟
ديگر روايت قاعده، حديث شفعه مى‌باشد كه در قضاوت رسول خدا(ص) بين دو شریک واقع گرديده و حضرت به جمله لا ضرر و لا ضرار تأكيد نموده‌اند. اين روايت را مشايخ ثلاث؛ يعنى [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، طوسى و [[ابن بابویه، محمد بن علی|صدوق]] نقل كرده‌اند كه در اين نقل‌ها نيز اندك تفاوت‌هايى به چشم مى‌خورد. كلام، درباره اين روايت نيز از سه جهت مى‌باشد: نخست، از جهت سند روايت است كه روايت [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] و شيخ به‌گونه‌اى و روايت [[ابن بابویه، محمد بن علی|صدوق]] به‌گونه‌اى ديگر مى‌باشد. جهت ديگر اين است كه آيا ضعف سند با عمل اصحاب قابل جبران است يا نه؟ جهت سوم آنكه آيا ارتباطى بين جمله «لا ضرر و لا ضرار» با حكم موجود در روايت و ثبوت شفعه براى شركا وجود دارد يا نه؟


روايت بعدى، حديث نهى از منع فضل الماء است كه بيان جمله مزبور از سوى رسول خدا(ص) در جريان قضاوتى بين اهل مدينه، راجع به تقسيم آب چاه براى آبيارى نخل‌ها مى‌باشد. در اين روايت نيز از سه جهت بحث شده كه مشروحش در كتاب آمده است. چهارمين روايت از روايات هشت‌گانه قاعده لا ضرر، حديث هدم الحائط نام دارد كه قاضى نعمان مصرى آن را در كتاب معروف خود به نام «[[دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام عن اهل‌بيت رسول‌الله علیه و عليهم افضل السلام|دعائم الاسلام]]» به نقل از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آورده است. اين روايت، بيان‌گر حكمى است كه در مورد ديوار واقع بين دو همسايه كه به‌عنوان ساتر بينشان بوده و ريخته بوده، مى‌باشد. در اين روايت نيز رسول خدا(ص) روى جمله معروف لا ضرر و لا ضرار تأكيد نموده‌اند.
روايت بعدى، حديث نهى از منع فضل الماء است كه بيان جمله مزبور از سوى رسول خدا(ص) در جريان قضاوتى بين اهل مدينه، راجع به تقسيم آب چاه براى آبيارى نخل‌ها مى‌باشد. در اين روايت نيز از سه جهت بحث شده كه مشروحش در كتاب آمده است. چهارمين روايت از روايات هشت‌گانه قاعده لا ضرر، حديث هدم الحائط نام دارد كه قاضى نعمان مصرى آن را در كتاب معروف خود به نام «[[دعائم الإسلام و ذكر الحلال و الحرام و القضايا و الأحكام عن اهل‌بيت رسول‌الله علیه و عليهم افضل السلام|دعائم الاسلام]]» به نقل از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آورده است. اين روايت، بيان‌گر حكمى است كه در مورد ديوار واقع بين دو همسايه كه به‌عنوان ساتر بينشان بوده و ريخته بوده، مى‌باشد. در اين روايت نيز رسول خدا(ص) روى جمله معروف لا ضرر و لا ضرار تأكيد نموده‌اند.
خط ۴۶: خط ۴۴:
حديث عذق ابى لبابة، ششمين روايت اين باب است كه ابوداود در مراسيل از واسع بن حبان نقل نموده است. روايت، شبيه روايت سمرة مى‌باشد؛ يعنى ابى لبابة، نخلى در منزل مردى داشته كه مرد مى‌خواسته عوض آن را در جاى ديگر بدهد تا از ورود ابى لبابة در منزلش آسوده شود، لكن وى ابا كرده و پيامبر(ص) طبق همين قاعده بينشان حكم نمودند.
حديث عذق ابى لبابة، ششمين روايت اين باب است كه ابوداود در مراسيل از واسع بن حبان نقل نموده است. روايت، شبيه روايت سمرة مى‌باشد؛ يعنى ابى لبابة، نخلى در منزل مردى داشته كه مرد مى‌خواسته عوض آن را در جاى ديگر بدهد تا از ورود ابى لبابة در منزلش آسوده شود، لكن وى ابا كرده و پيامبر(ص) طبق همين قاعده بينشان حكم نمودند.


حديث هفتم، از روايات عبدالرزاق صنعانى در المصنف است كه روايت [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از پيامبر(ص) مى‌باشد. در اين روايت نيز پيامبر(ص) با توجه و اشاره به قاعده مذكور، مانع از آزار و اذيت شخصى به همسايه خود در قرار دادن هيزم خود در داخل حياط وى گرديدند.
حديث هفتم، از روايات عبدالرزاق صنعانى در المصنف است كه روايت [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از پيامبر(ص) مى‌باشد. در اين روايت نيز پيامبر(ص) با توجه و اشاره به قاعده مذكور، مانع از آزار و اذيت شخصى به همسايه خود در قرار دادن هيزم خود در داخل حياط وى گرديدند.


آخرين روايت، مشارب النخل نام دارد، لكن اين روايت با قاعده مذكور هم‌خوانى چندانى ندارد.
آخرين روايت، مشارب النخل نام دارد، لكن اين روايت با قاعده مذكور هم‌خوانى چندانى ندارد.
خط ۶۲: خط ۶۰:
مقام دوم، در هيئت تك‌تك كلمات ضرر، ضرار و اضرار مى‌باشد؛ در مورد ضرر مى‌گويد: به حسب هيئت، اسم حدث است و اسماء احداث به سه قسم دال بر معنى اسمى، دال بر معنى مصدرى و دال بر معنى اسمى و مصدرى مشتركا، تقسيم مى‌شوند. اما ضرار كه مصدر بر وزن فعال مى‌باشد در آيه 231 سوره بقره و 233 اين سوره به همراه آيه 282 همين سوره و آيه 12 سوره نساء و 107 سوره توبه، به آن اشاره شده كه معناى موجود در آيه بيان‌گر مفهوم هيئت اين كلمه مى‌باشد؛
مقام دوم، در هيئت تك‌تك كلمات ضرر، ضرار و اضرار مى‌باشد؛ در مورد ضرر مى‌گويد: به حسب هيئت، اسم حدث است و اسماء احداث به سه قسم دال بر معنى اسمى، دال بر معنى مصدرى و دال بر معنى اسمى و مصدرى مشتركا، تقسيم مى‌شوند. اما ضرار كه مصدر بر وزن فعال مى‌باشد در آيه 231 سوره بقره و 233 اين سوره به همراه آيه 282 همين سوره و آيه 12 سوره نساء و 107 سوره توبه، به آن اشاره شده كه معناى موجود در آيه بيان‌گر مفهوم هيئت اين كلمه مى‌باشد؛


مقام سوم، در مفاد هيئت تركيبيه اين حديث مى‌باشد. مؤلف مى‌فرمايد: اين بحث مهم‌ترين بحث اين قاعده است. ايشان، از اختلاف موجود ميان فقها و متأخرين و متقدمين گفته و در طى دو بحث اين موضوع را روشن نموده است؛ بحث اولش، بيان مسلك مختار در تحقيق حديث است. ايشان نظر [[شيخ انصارى]] را در مسئله بازگو كرده و از مولوى يا ارشادى بودن حكم هم در همين جا بحث نموده و تكليفش را معين كرده است. در بخش ديگر اين فصل نظريات ديگرى را هم كه در معنى اين حديث بيان شده‌اند ذكر كرده است. نظريه [[نایینی، محمدحسین|محقق نايينى]]، نظريه جمعى از لغويين، نظريه برخى از فقهاى عامه، نظريه [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شيخ الشريعة]]، نظريه [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|مرحوم صاحب كفاية]]، نقل [[شيخ انصارى]] از [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]] و آنچه كه از كلام [[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] استفاده مى‌شود، نظرياتى هستند كه در مورد معنى حديث بدانها تعرض شده است.
مقام سوم، در مفاد هيئت تركيبيه اين حديث مى‌باشد. مؤلف مى‌فرمايد: اين بحث مهم‌ترين بحث اين قاعده است. ايشان، از اختلاف موجود ميان فقها و متأخرين و متقدمين گفته و در طى دو بحث اين موضوع را روشن نموده است؛ بحث اولش، بيان مسلك مختار در تحقيق حديث است. ايشان نظر [[شيخ انصارى]] را در مسئله بازگو كرده و از مولوى يا ارشادى بودن حكم هم در همين جا بحث نموده و تكليفش را معين كرده است. در بخش ديگر اين فصل نظريات ديگرى را هم كه در معنى اين حديث بيان شده‌اند ذكر كرده است. نظريه [[نایینی، محمدحسین|محقق نايينى]]، نظريه جمعى از لغويين، نظريه برخى از فقهاى عامه، نظريه [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شيخ الشريعة]]، نظريه [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|مرحوم صاحب كفاية]]، نقل [[شيخ انصارى]] از [[تونی، عبدالله بن محمد|فاضل تونى]] و آنچه كه از كلام [[ابن بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] استفاده مى‌شود، نظرياتى هستند كه در مورد معنى حديث بدانها تعرض شده است.


فصل سوم  
فصل سوم  


فصل سوم رساله، درباره تنبيهات قاعده لا ضرر است كه اولين تنبيه از تنبيهات شش‌گانه آن در برخى از اشكالات قضيه سمرة مى‌باشد. مؤلف، عمده‌ترين اشكال را در كيفيت انطباق قاعده بر اين حديث مى‌داند و اين در حالى است كه مهم‌ترين دليل و مدرك براى قاعده لا ضرر همين حديث سمرة مى‌باشد. علت منع پيامبر(ص) سمرة را از دخول به خانه انصارى و دليل امر پيامبر(ص) انصارى را به قطع درخت سمرة، از ديگر اشكالات حديث مى‌باشند. تنبيه دوم، در تحقيق مضمون حديث بر اساس شواهد كتاب و سنت مى‌باشد. ايشان، مى‌فرمايد: همان‌طور كه قبلا در بحث از اين حديث گفته شد، سند حديث از چند طريق قابل اثبات مى‌باشد، لكن اين‌جا سخن در اين است كه آيا مضمون حديث نيز مطابقت با كتاب و سنت دارد يا نه؟ و نهايتا چند آيه و روايت را در مقام مقايسه با مضمون اين حديث آورده و در موردشان به بحث و بررسى مى‌پردازند.
فصل سوم رساله، درباره تنبيهات قاعده لا ضرر است كه اولين تنبيه از تنبيهات شش‌گانه آن در برخى از اشكالات قضيه سمرة مى‌باشد. مؤلف، عمده‌ترين اشكال را در کیفیت انطباق قاعده بر اين حديث مى‌داند و اين در حالى است كه مهم‌ترين دليل و مدرک  براى قاعده لا ضرر همين حديث سمرة مى‌باشد. علت منع پيامبر(ص) سمرة را از دخول به خانه انصارى و دليل امر پيامبر(ص) انصارى را به قطع درخت سمرة، از ديگر اشكالات حديث مى‌باشند. تنبيه دوم، در تحقيق مضمون حديث بر اساس شواهد كتاب و سنت مى‌باشد. ايشان، مى‌فرمايد: همان‌طور كه قبلا در بحث از اين حديث گفته شد، سند حديث از چند طريق قابل اثبات مى‌باشد، لكن اين‌جا سخن در اين است كه آيا مضمون حديث نيز مطابقت با كتاب و سنت دارد يا نه؟ و نهايتا چند آيه و روايت را در مقام مقايسه با مضمون اين حديث آورده و در موردشان به بحث و بررسى مى‌پردازند.


تنبيه سوم، در فصل سوم در وجوه تقديم لا ضرر بر ادله احكام اوليه است. [[سیستانی، علی|آیت‌الله سيستانى]]، مشهور در ميان محققين را حكومت مى‌داند؛ يعنى از باب حكومت است كه قاعده بر ادله احكام اوليه مقدم مى‌شود كه در واقع مقبول خودشان نيز همين است، اما در دو مقام به تفصيل اين عقيده مى‌پردازند و ابتدا با معنى حكومت تضييقيه و جايگاه آن آغاز مى‌شود.
تنبيه سوم، در فصل سوم در وجوه تقديم لا ضرر بر ادله احكام اوليه است. [[سیستانی، سید علی|آیت‌الله سيستانى]]، مشهور در ميان محققین را حكومت مى‌داند؛ يعنى از باب حكومت است كه قاعده بر ادله احكام اوليه مقدم مى‌شود كه در واقع مقبول خودشان نيز همين است، اما در دو مقام به تفصيل اين عقيده مى‌پردازند و ابتدا با معنى حكومت تضييقيه و جايگاه آن آغاز مى‌شود.


دليل محدود كردن انتفاى حكم ضررى به حالت علم يا جهل در بعضى از فروع فقهيه موضوع تنبيه چهارم است. در تنبيه بعدى مى‌فرمايد: آيا از لا ضرر، جعل حكم استفاده مى‌شود؟ ايشان، نخست دو صورت براى مسئله تعريف كرده و سپس به بررسى تك‌تك آنها مى‌پردازد و در آخرين تنبيه به بررسى تعارض ضررين اقدام مى‌نمايد كه سه صورت براى مسئله قابل تصور است:
دليل محدود كردن انتفاى حكم ضررى به حالت علم يا جهل در بعضى از فروع فقهيه موضوع تنبيه چهارم است. در تنبيه بعدى مى‌فرمايد: آيا از لا ضرر، جعل حكم استفاده مى‌شود؟ ايشان، نخست دو صورت براى مسئله تعريف كرده و سپس به بررسى تك‌تك آنها مى‌پردازد و در آخرين تنبيه به بررسى تعارض ضررين اقدام مى‌نمايد كه سه صورت براى مسئله قابل تصور است:
خط ۷۷: خط ۷۵:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
[[قاعدة لاضرر و لاضرار (عراقي، ضیاءالدين)]]
{{وابسته‌ها}}
 
[[قاعدة لاضرر و لاضرار (عراقی، ضیاءالدین)]]


[[لا ضرر و لا ضرار (صدر، محمد باقر)]]
[[لا ضرر و لا ضرار (صدر، محمدباقر)]]


[[قاعدة لا ضرر]]
[[قاعدة لا ضرر]]
خط ۸۷: خط ۸۷:
[[رده: فقه و اصول]]
[[رده: فقه و اصول]]
[[رده: فقه (آثار کلی - اختصاصی)]]
[[رده: فقه (آثار کلی - اختصاصی)]]
[[رده:قدیم 25 مرداد الی 24 شهریور]]