پرش به محتوا

تفسير القرآن الكريم (ملاصدرا): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت' به 'اهل‌بيت')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نويسنده)
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نویسنده)


[[خواجوی، محمد]] (مصحح)
[[خواجوی، محمد]] (مصحح)
خط ۱۸: خط ۱۸:
| سال نشر = 1366 ش  
| سال نشر = 1366 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1906AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01906AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| چاپ =2
| تعداد جلد =7
| تعداد جلد =7
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13461
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01906
| کتابخوان همراه نور =01906
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''تفسير القرآن الكريم'''، نام تفسيرى از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] (متوفاى 1050ق) است كه شامل مجموعه‌اى از تفاسير برخى سوره‌هاى قرآن كريم و به زبان عربى مى‌باشد. وى اين تفاسير را به‌صورت رساله‌هاى پراكنده و در مدتى كمتر از بيست سال نوشت.
'''تفسير القرآن الكريم'''، نام تفسيرى از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] (متوفاى 1050ق) است كه شامل مجموعه‌اى از تفاسير برخى سوره‌هاى قرآن كريم و به زبان عربى مى‌باشد. وى اين تفاسير را به‌صورت رساله‌هاى پراكنده و در مدتى كمتر از بيست سال نوشت.


ملاصدرا قصد داشت تفسيرى كامل و جامع بنويسد، ولى موفق نشد. وى در حدود 1040، كتاب [[مفاتيح الغيب|مفاتيح الغيب لفتح خزائن العلوم المبرأة عن الشك و الريب]] را نوشت تا مقدمه‌اى بر تفسير جامع او باشد...<ref>أسرار الآيات، ص367، پانويس 1</ref>
ملاصدرا قصد داشت تفسيرى كامل و جامع بنويسد، ولى موفق نشد. وى در حدود 1040، كتاب [[مفاتيح الغيب|مفاتيح الغيب لفتح خزائن العلوم المبرأة عن الشك و الريب]] را نوشت تا مقدمه‌اى بر تفسير جامع او باشد..<ref>أسرار الآيات، ص367، پانويس 1</ref>


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب حاضر، شامل هفت جزء مى‌باشد.
كتاب حاضر، شامل هفت جزء مى‌باشد.


خط ۴۵: خط ۴۵:
در جلد پنجم، به تفسير سوره «يس»، پرداخته شده است. در جلد ششم، تفسير سوره سجده و حديد، در جلد هفتم، تفسير سوره‌هاى واقعه، جمعه، طارق، اعلى و زلزال را مشاهده خواهيم كرد.
در جلد پنجم، به تفسير سوره «يس»، پرداخته شده است. در جلد ششم، تفسير سوره سجده و حديد، در جلد هفتم، تفسير سوره‌هاى واقعه، جمعه، طارق، اعلى و زلزال را مشاهده خواهيم كرد.


روش مؤلف در تفسير چنين است كه مثل عامه مفسرين به مفردات آيات پرداخته، اختلافات قرآئات را ذكر مى‌كند و به نقد آنها مى‌پردازد، سپس به تحقيقى كه از ايشان يا ديگر محققان از اهل حق بوده، اشاره مى‌نمايد...<ref>تفسير القرآن الكريم، مقدمه، ص123</ref>
روش مؤلف در تفسير چنين است كه مثل عامه مفسرين به مفردات آيات پرداخته، اختلافات قرآئات را ذكر مى‌كند و به نقد آنها مى‌پردازد، سپس به تحقيقى كه از ايشان يا ديگر محققان از اهل حق بوده، اشاره مى‌نمايد..<ref>تفسير القرآن الكريم، مقدمه، ص123</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
ملاصدرا رسايل تفسيرى خود را در فواصل زمانى گوناگون نوشته است؛ ازاين‌رو، در شيوه كار او اختلافاتى وجود دارد. برخى از آنها مختصرترند و او در آنها از شيوه مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسير سوره بقره، به تبعيت از «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]»، بخش ادبى را از بقيه مطالب، كه آنها را «معنى» ناميده، جدا كرده است. برخى ديگر از تفاسير او مفصّل و به شيوه تفاسير ذوقى عرفانى‌اند؛ به‌خصوص رساله‌هايى كه در اواخر عمرش نوشته است..<ref>صدرالدين شيرازى، تفسير القرآن الكريم، ج 3، ص450 - 466</ref>


ملاصدرا عالم را سه‌گونه (دنيا، آخرت و عالم الاهيت) مى‌دانسته و عقيده داشته است كه الفاظ قرآن نيز گاهى بر پديدارهاى آشكار و محسوس (دنيا)، گاهى بر سرّ (حقيقت و باطن آخرت) و گاهى بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن يا عالم الاهيت) دلالت دارند؛ به همين علت، او از كسانى كه تفسير قرآن را فقط محدود به بحث‌هاى لغوى و ادبى و قرائت و نقلِ روايت مى‌دانند، انتقاد كرده و آنان را «أهل القول و العبارة» يا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 7، ص184</ref>


ملاصدرا رسايل تفسيرى خود را در فواصل زمانى گوناگون نوشته است؛ ازاين‌رو، در شيوه كار او اختلافاتى وجود دارد. برخى از آنها مختصرترند و او در آنها از شيوه مفسران چندان دور نشده است؛ مثلاً، در تفسير سوره بقره، به تبعيت از «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]»، بخش ادبى را از بقيه مطالب، كه آنها را «معنى» ناميده، جدا كرده است. برخى ديگر از تفاسير او مفصّل و به شيوه تفاسير ذوقى عرفانى‌اند؛ به‌خصوص رساله‌هايى كه در اواخر عمرش نوشته است...<ref>صدرالدين شيرازى، تفسير القرآن الكريم، ج 3، ص450 - 466</ref>
ملاصدرا در تفسير، ابتدا به سراغ تفاسير و عقايد پيروان هريك از فرقه‌ها، حتى آنهايى كه با مذاق او سازگار نبوده‌اند، رفته و به اين ترتيب، به شيوه اغلب مفسران به بحث‌هاى صرفى و نحوى و بلاغى و روايى و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعين پرداخته و گاه آنها را نقد كرده است. وى در اين موارد، از تفاسير مشهور، مانند تفسير نيشابورى، بيضاوى، ثعالبى، على بن ابراهیم قمى و خصوصاً كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] بهره گرفته است (تفسير القرآن الكريم، جاهاى متعدد).


ملاصدرا عالم را سه‌گونه (دنيا، آخرت و عالم الاهيت) مى‌دانسته و عقيده داشته است كه الفاظ قرآن نيز گاهى بر پديدارهاى آشكار و محسوس (دنيا)، گاهى بر سرّ (حقيقت و باطن آخرت) و گاهى بر سرِّ سرّ (باطنِ باطن يا عالم الاهيت) دلالت دارند؛ به همين علت، او از كسانى كه تفسير قرآن را فقط محدود به بحث‌هاى لغوى و ادبى و قرائت و نقلِ روايت مى‌دانند، انتقاد كرده و آنان را «أهل القول و العبارة» يا پرستندگان و بندگان مذاهب و آرا و خواهندگان نفس و هوا خوانده است...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 7، ص184</ref>
ملاصدرا در موارد بسيار، براى تفسير آيات، از ديگر آيات استفاده كرده؛ مثلاً، در تفسير سوره حمد كه مجموعاً هفت آيه دارد، بيش از صد بار به آيات ديگر استناد كرده است..<ref>طاهرى، ص58</ref>


ملاصدرا در تفسير، ابتدا به سراغ تفاسير و عقايد پيروان هريك از فرقه‌ها، حتى آنهايى كه با مذاق او سازگار نبوده‌اند، رفته و به اين ترتيب، به شيوه اغلب مفسران به بحث‌هاى صرفى و نحوى و بلاغى و روايى و اختلاف قرائت و اقوال صحابه و تابعين پرداخته و گاه آنها را نقد كرده است. وى در اين موارد، از تفاسير مشهور، مانند تفسير نيشابورى، بيضاوى، ثعالبى، على بن ابراهيم قمى و خصوصاً كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] بهره گرفته است (تفسير القرآن الكريم، جاهاى متعدد).
در مرحله دوم تفسير قرآن، ملاصدرا مطالبى از خود يا كسانى كه آنها را «أهل الكشف و الإشارة» يا «أهل اللّه» ناميده، آورده است. اين مطالب، مشتمل بر لطايف عرفانى و حكمى‌اند. در اين مرحله، او از سخنان خواجه عبداللّه انصارى، بايزيد بسطامى، جُنَيد بغدادى، سهل تُستَرى و خصوصاً از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شارحان آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مانند [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] و قيصرى، استفاده كرده و آراى آنان را با لحنى ستايش‌آميز نقل نموده..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 1، ص30 و صفاحات ديگر</ref>و از اشعار عرفانى مولوى و عطار و سنايى، كه آنها را از حكيمان شمرده، نيز بهره گرفته است..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 3، ص225، 352</ref>


ملاصدرا در موارد بسيار، براى تفسير آيات، از ديگر آيات استفاده كرده؛ مثلاً، در تفسير سوره حمد كه مجموعاً هفت آيه دارد، بيش از صد بار به آيات ديگر استناد كرده است...<ref>طاهرى، ص58</ref>
ملاصدرا برخى اشعار فارسى خود را نيز در ضمن تفاسيرش آورده است..<ref>همان، ج 4، ص408، ج 6، ص9 - 10، 34</ref>


در مرحله دوم تفسير قرآن، ملاصدرا مطالبى از خود يا كسانى كه آنها را «أهل الكشف و الإشارة» يا «أهل اللّه» ناميده، آورده است. اين مطالب، مشتمل بر لطايف عرفانى و حكمى‌اند. در اين مرحله، او از سخنان خواجه عبداللّه انصارى، بايزيد بسطامى، جُنَيد بغدادى، سهل تُستَرى و خصوصاً از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و شارحان آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مانند [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] و قيصرى، استفاده كرده و آراى آنان را با لحنى ستايش‌آميز نقل نموده...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 1، ص30 و صفاحات ديگر</ref>و از اشعار عرفانى مولوى و عطار و سنايى، كه آنها را از حكيمان شمرده، نيز بهره گرفته است...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 3، ص225، 352</ref>
او به آرا و آثار فيلسوفان اسلامى و پيش از اسلام نيز توجه كرده و آنان را ستوده است. وى از رساله نيروزيه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]]، كه او را استاد فيلسوفان مسلمان خوانده، مطالب فراوانى در تفسير حروف مقطعه نقل كرده..<ref>متن كتاب، ج 1، ص215 - 221، ج 6، ص15 - 17</ref>و از كتاب اثولوجيا، منسوب به [[ارسطو]]، مطالبى درباره نشئه‌هاى سه‌گانه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبيق داده است..<ref>همان، ج 3، ص106 - 107</ref>ملاصدرا [[ارسطو]] را نيز ستوده؛ چندان‌كه از پيامبر اكرم نقل كرده كه در حق او فرموده‌اند كه او پيامبرى از پيامبران بود و قوم وى قدرش را نشناختند..<ref>همان، ج 3، ص105 - 106</ref>


ملاصدرا برخى اشعار فارسى خود را نيز در ضمن تفاسيرش آورده است...<ref>همان، ج 4، ص408، ج 6، ص9 - 10، 34</ref>
وى آيه 122 سوره انعام را با نظريه فُرفوريوس، كه او را پيشواى مشائيان و بزرگ‌ترين شاگرد [[ارسطو]] معرفى كرده، تطبيق داده است..<ref>همان، ج 7، ص224 - 225</ref>


او به آرا و آثار فيلسوفان اسلامى و پيش از اسلام نيز توجه كرده و آنان را ستوده است. وى از رساله نيروزيه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]]، كه او را استاد فيلسوفان مسلمان خوانده، مطالب فراوانى در تفسير حروف مقطعه نقل كرده...<ref>متن كتاب، ج 1، ص215 - 221، ج 6، ص15 - 17</ref>و از كتاب اثولوجيا، منسوب به [[ارسطو]]، مطالبى درباره نشئه‌هاى سه‌گانه انسان نقل نموده و آن را با قرآن تطبيق داده است...<ref>همان، ج 3، ص106 - 107</ref>ملاصدرا [[ارسطو]] را نيز ستوده؛ چندان‌كه از پيامبر اكرم نقل كرده كه در حق او فرموده‌اند كه او پيامبرى از پيامبران بود و قوم وى قدرش را نشناختند...<ref>همان، ج 3، ص105 - 106</ref>
به نظر ملاصدرا، حكيمان يونانىِ پيش از افلاطون مصداق آيه'''«... رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ...»'''..<ref>احزاب: 23</ref>بودند و با روان‌هاى پاک و دل‌هاى طاهر به معراج رفتند. او حكيمان را اهل‌بيت حكمت دانسته - همان‌گونه كه امامان، اهل‌بيت نبوت و ولايتند - و بر ايشان درود فرستاده است..<ref>همان، ج 7، ص418</ref>
 
وى آيه 122 سوره انعام را با نظريه فُرفوريوس، كه او را پيشواى مشائيان و بزرگ‌ترين شاگرد [[ارسطو]] معرفى كرده، تطبيق داده است...<ref>همان، ج 7، ص224 - 225</ref>
 
به نظر ملاصدرا، حكيمان يونانىِ پيش از افلاطون مصداق آيه '''«... رِجالٌ صَدَقوُا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَيْهِ...»'''...<ref>احزاب: 23</ref>بودند و با روان‌هاى پاك و دل‌هاى طاهر به معراج رفتند. او حكيمان را اهل‌بيت حكمت دانسته - همان‌گونه كه امامان، اهل‌بيت نبوت و ولايتند - و بر ايشان درود فرستاده است...<ref>همان، ج 7، ص418</ref>


ملاصدرا، در ضمن تفاسيرش، بسيارى از عقايد فلسفى و عرفانى خود را مطرح كرده و با استناد به آيات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است.
ملاصدرا، در ضمن تفاسيرش، بسيارى از عقايد فلسفى و عرفانى خود را مطرح كرده و با استناد به آيات قرآن، بر صحت آنها استدلال نموده است.


ملاصدرا دلايل معتقدان به دائمى نبودن دوزخ را به‌تفصيل و به‌گونه‌اى تأييدكننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قيصرى بر فصوص، مطالب بسيارى آورده و حديثى از رسول اكرم و سخنى از ابن مسعود در تأييد آن ذكر كرده، ولى پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است...<ref>همان، ج 1، ص365 - 377</ref>البته ملاصدرا در پاره‌اى از آثار خود عقيده‌اى برخلاف اين نظريه اظهار داشته است...<ref>همان، ج 9، 353</ref>
ملاصدرا دلايل معتقدان به دائمى نبودن دوزخ را به‌تفصيل و به‌گونه‌اى تأييدكننده نقل نموده و از فتوحات و فصوص و شرح قيصرى بر فصوص، مطالب بسيارى آورده و حديثى از رسول اكرم و سخنى از ابن مسعود در تأييد آن ذكر كرده، ولى پاسخ مخالفانِ آنان را تنها در دو سه سطر نقل نموده است..<ref>همان، ج 1، ص365 - 377</ref>البته ملاصدرا در پاره‌اى از آثار خود عقيده‌اى برخلاف اين نظريه اظهار داشته است..<ref>همان، ج 9، 353</ref>


ملاصدرا عظمت افراد را ملاك درستى آراى ايشان ندانسته و كسانى را كه به‌عنوان پيشوايان دين، معتقدات خود را بر پايه تقليد از ديگران نهاده‌اند و كسانى را كه عقايد دينى را با استناد به معجزه و سخنان ديگران ثابت مى‌كنند، نكوهش كرده است...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 2، ص62، 295؛ ج 3، ص376 - 378؛ ج 5، ص13</ref>به عقيده وى، كمال و عبوديت در آزادگى فكرى است...<ref>همان، ج 2، ص124</ref>
ملاصدرا عظمت افراد را ملاك درستى آراى ايشان ندانسته و كسانى را كه به‌عنوان پيشوايان دين، معتقدات خود را بر پايه تقليد از ديگران نهاده‌اند و كسانى را كه عقايد دينى را با استناد به معجزه و سخنان ديگران ثابت مى‌كنند، نكوهش كرده است..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 2، ص62، 295؛ ج 3، ص376 - 378؛ ج 5، ص13</ref>به عقيده وى، كمال و عبوديت در آزادگى فكرى است..<ref>همان، ج 2، ص124</ref>


رساله‌هاى تفسيرى ملاصدرا، عبارتند از:
رساله‌هاى تفسيرى ملاصدرا، عبارتند از:


#تفسير آية الكرسى (تاريخ اتمام آن: 1030، در قم)؛
#تفسير آية الكرسى (تاريخ اتمام آن: 1030، در قم)؛
#تفسير سوره نور (تاريخ نگارش: 1030، نسخه خطى اين اثر به خط خود مؤلف موجود است)...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 4، ص427</ref>؛
#تفسير سوره نور (تاريخ نگارش: 1030، نسخه خطى اين اثر به خط خود مؤلف موجود است)..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 4، ص427</ref>؛
#تفسير سوره طارِق (تاريخ نگارش: 1030)؛
#تفسير سوره طارِق (تاريخ نگارش: 1030)؛
#تفسير سوره اعلى، شامل «هفت تسبيح» (هفت بخش)، كه ملاصدرا در آن از تفسير فخر رازى مطالب بسيارى نقل كرده است؛
#تفسير سوره اعلى، شامل «هفت تسبيح» (هفت بخش)، كه ملاصدرا در آن از تفسير فخر رازى مطالب بسيارى نقل كرده است؛
#تفسير سوره زلزال، كه در آن به حركت ذاتى و جوهرى زمين اشاره كرده است...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 7، ص359، 361 - 407</ref>؛
#تفسير سوره زلزال، كه در آن به حركت ذاتى و جوهرى زمين اشاره كرده است..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 7، ص359، 361 - 407</ref>؛
#تفسير سوره يس (تاريخ نگارش: 1030)؛
#تفسير سوره يس (تاريخ نگارش: 1030)؛
#تفسير سوره واقعه، كه در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 7، مقدمه، ص9 - 10</ref>؛
#تفسير سوره واقعه، كه در آن از حشر و معاد و معرفت بندگان در آخرت و مراتب آنان در سعادت و شقاوت سخن گفته است..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 7، مقدمه، ص9 - 10</ref>؛
#تفسير سوره حديد، كه در بخش‌هاى متعددى از آن با عنوان «مكاشفه»، نكاتى حِكْمى و عرفانى درباره آيات قرآن آمده است؛
#تفسير سوره حديد، كه در بخش‌هاى متعددى از آن با عنوان «مكاشفه»، نكاتى حِكْمى و عرفانى درباره آيات قرآن آمده است؛
#تفسير سوره جمعه، كه همچون تفسير سوره واقعه، مطالب عرفانى و ذوقى بيشترى، نسبت به ديگر آثار او، دارد...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 4، مقدمه خواجوى، ص7</ref>؛
#تفسير سوره جمعه، كه همچون تفسير سوره واقعه، مطالب عرفانى و ذوقى بيشترى، نسبت به ديگر آثار او، دارد..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 4، مقدمه خواجوى، ص7</ref>؛
#تفسير سوره سجده؛
#تفسير سوره سجده؛
#تفسير سوره فاتحه.
#تفسير سوره فاتحه.
#تفسير سوره بقره تا آيه 66...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 1، مقدمه بيدارفر، ص94</ref>
#تفسير سوره بقره تا آيه 66..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 1، مقدمه بيدارفر، ص94</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
 
تفاسير ملاصدرا به ترتيب سوره‌هاى قرآن، تنظيم و در يك جلد، به كوشش [[شیرازی، احمد|شيخ احمد شيرازى]] به نام تفسير ملاصدرا چاپ سنگى شد..<ref>تهران 1322، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ طهرانى]]، ج 4، ص278</ref>سه بار نيز اين رساله‌ها در هفت مجلد به نام «التفسير الكبير» و «تفسير القرآن الكريم» به چاپ رسيده است (چاپ اول: قم 1361 - 1364ش؛ چاپ دوم: قم 1411 / 1366ش؛ چاپ سوم: قم 1379 - 1380ش).
 
تفاسير ملاصدرا به ترتيب سوره‌هاى قرآن، تنظيم و در يك جلد، به كوشش [[شیرازی، احمد|شيخ احمد شيرازى]] به نام تفسير ملاصدرا چاپ سنگى شد...<ref>تهران 1322، [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ طهرانى]]، ج 4، ص278</ref>سه بار نيز اين رساله‌ها در هفت مجلد به نام «التفسير الكبير» و «تفسير القرآن الكريم» به چاپ رسيده است (چاپ اول: قم 1361 - 1364ش؛ چاپ دوم: قم 1411 / 1366ش؛ چاپ سوم: قم 1379 - 1380ش).


برخى از سوره‌هاى مجموعه تفاسير ملاصدرا به فارسى ترجمه شده است، از جمله تفسير سوره‌هاى واقعه و جمعه و «طارق، اعلى و زلزال» و نور را [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]] در چهار مجلد چاپ كرده است (تهران 1363ش).
برخى از سوره‌هاى مجموعه تفاسير ملاصدرا به فارسى ترجمه شده است، از جمله تفسير سوره‌هاى واقعه و جمعه و «طارق، اعلى و زلزال» و نور را [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]] در چهار مجلد چاپ كرده است (تهران 1363ش).


به ملاصدرا چند رساله در تفسير سوره‌هاى ضُحى، طلاق و كافرون نسبت داده‌اند...<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 1، مقدمه بيدارفر، ص118</ref>
به ملاصدرا چند رساله در تفسير سوره‌هاى ضُحى، طلاق و كافرون نسبت داده‌اند..<ref>تفسير القرآن الكريم، ج 1، مقدمه بيدارفر، ص118</ref>




==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
#متن و مقدمه كتاب، چاپ [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]]، قم، 1379 - 1380.
#متن و مقدمه كتاب، چاپ [[خواجوی، محمد|محمد خواجوى]]، قم، 1379 - 1380.
خط ۱۱۰: خط ۱۰۶:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}