۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{') |
جز (جایگزینی متن - ' {{' به '{{') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
«اسرارنامه»، بهرغم اينكه نامه اسرار صوفيان به شمار مىرود، مبين طريقه پرداختن به زندگانى معيشتى است، اما انگيزه شاعر در سرايش اين اثر، پرداختن به سياست مدن و تدبير منزل يا تصوير يك مدينه فاضله نيست، بلكه در حكايات عرفانى منظومه خود، چيزهايى را براى تطبيق زندگى مريد نوپا با معيشت مسلمان پاكدل غيرصوفى مىگنجاند. چيرگى بر نفس نيز كه ويژگى عارف مسلمان و مسلمان غير عارف است، در اين کتاب بيشتر ديده مىشود؛ چنانكه كسى در خواب [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] را با سر بريده و جامى در كف مىبيند و از او در مورد سر بريده و جام مىپرسد و او توضيح مىدهد كه سلطان ازل به شرطى جام در دست كسى مىگذارد كه او در راه عشقش سرداده باشد: | «اسرارنامه»، بهرغم اينكه نامه اسرار صوفيان به شمار مىرود، مبين طريقه پرداختن به زندگانى معيشتى است، اما انگيزه شاعر در سرايش اين اثر، پرداختن به سياست مدن و تدبير منزل يا تصوير يك مدينه فاضله نيست، بلكه در حكايات عرفانى منظومه خود، چيزهايى را براى تطبيق زندگى مريد نوپا با معيشت مسلمان پاكدل غيرصوفى مىگنجاند. چيرگى بر نفس نيز كه ويژگى عارف مسلمان و مسلمان غير عارف است، در اين کتاب بيشتر ديده مىشود؛ چنانكه كسى در خواب [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] را با سر بريده و جامى در كف مىبيند و از او در مورد سر بريده و جام مىپرسد و او توضيح مىدهد كه سلطان ازل به شرطى جام در دست كسى مىگذارد كه او در راه عشقش سرداده باشد: | ||
{{شعر}}{{ب|''چنان در اسم او كن جسم پنهان''|2=''كه مىگردد الف در بسم پنهان''}}{{ب|''چو جسمت رفت، جان را كن مصفا''|2=''برآى از جان و گم شو در مسما''}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب|''چنان در اسم او كن جسم پنهان''|2=''كه مىگردد الف در بسم پنهان''}}{{ب|''چو جسمت رفت، جان را كن مصفا''|2=''برآى از جان و گم شو در مسما''}}{{پایان شعر}} |
ویرایش