پرش به محتوا

شرح نهج‌البلاغه (محمد عبده): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک '
جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '')
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ')
خط ۵۵: خط ۵۵:
اين سخن محيى‌الدين از دو جهت قابل دقت است: يكى اين كه آيا در چاپ اول شرح عبده در بيروت، جمله‌ها و عباراتى از ابن ابى‌الحديد يافته مى‌شود يا نه؟ ديگر اين كه پس از دست يافتن او به [[شرح نهج‌البلاغة (ابن ابي‌الحديد)|شرح ابن ابى‌الحديد]] و بهره‌هاى فراوانى كه از آن برده و عين عبارات را نقل كرده، چرا امانت‌دارى نكرده و نام ابن ابى‌الحديد را نبرده است؟
اين سخن محيى‌الدين از دو جهت قابل دقت است: يكى اين كه آيا در چاپ اول شرح عبده در بيروت، جمله‌ها و عباراتى از ابن ابى‌الحديد يافته مى‌شود يا نه؟ ديگر اين كه پس از دست يافتن او به [[شرح نهج‌البلاغة (ابن ابي‌الحديد)|شرح ابن ابى‌الحديد]] و بهره‌هاى فراوانى كه از آن برده و عين عبارات را نقل كرده، چرا امانت‌دارى نكرده و نام ابن ابى‌الحديد را نبرده است؟


و اما اين گفته محيى‌الدين كه شرح عبده را بهترين شرح‌هاى نهج‌البلاغه دانسته، مبالغه‌آميز به نظر مى‌رسد. كتاب شريف نهج‌البلاغه از قديم‌الايام تا به امروز چندين بار شرح شده كه شمارى از آن شرح‌ها، اكنون در دست نيست. از ميان شروحى كه قبل از [[شرح نهج‌البلاغة (ابن ابي‌الحديد)|شرح ابن ابى‌الحديد]] انجام يافته، شرح [[قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله |قطب راوندى]] به نام منهاج‌البراعة است. و ديگر ترجمه و شرح‌گونه‌اى است، دقيق و صحيح در دو مجلد از مترجمى نامعلوم كه طبق نظر مصحح دقيق و دانشمند آن، از سبك انشاء و قرائن ديگرى حدس زده مى‌شود، از آثار قرن پنجم و ششم بوده باشد و نيز در آن اثرى از يكى از لهجه‌هاى نواحى خراسان ديده مى‌شود. چند شرح ديگر هم بعد از [[شرح نهج‌البلاغة (ابن ابي‌الحديد)|شرح ابن ابى‌الحديد]] نوشته شده كه بايد ميان آن‌ها و شرح عبده مقايسه شود و در اين مقال نمى‌گنجد.
و اما اين گفته محيى‌الدين كه شرح عبده را بهترين شرح‌هاى نهج‌البلاغه دانسته، مبالغه‌آميز به نظر مى‌رسد. كتاب شريف نهج‌البلاغه از قديم‌الايام تا به امروز چندين بار شرح شده كه شمارى از آن شرح‌ها، اكنون در دست نيست. از ميان شروحى كه قبل از [[شرح نهج‌البلاغة (ابن ابي‌الحديد)|شرح ابن ابى‌الحديد]] انجام يافته، شرح [[قطب راوندی، سعید بن هبه‌الله |قطب راوندى]] به نام منهاج‌البراعة است. و ديگر ترجمه و شرح‌گونه‌اى است، دقيق و صحيح در دو مجلد از مترجمى نامعلوم كه طبق نظر مصحح دقيق و دانشمند آن، از سبک  انشاء و قرائن ديگرى حدس زده مى‌شود، از آثار قرن پنجم و ششم بوده باشد و نيز در آن اثرى از يكى از لهجه‌هاى نواحى خراسان ديده مى‌شود. چند شرح ديگر هم بعد از [[شرح نهج‌البلاغة (ابن ابي‌الحديد)|شرح ابن ابى‌الحديد]] نوشته شده كه بايد ميان آن‌ها و شرح عبده مقايسه شود و در اين مقال نمى‌گنجد.


در هر حال اگر چه سخن محيى‌الدين كه شرح عبده را بهترين شرح دانسته، مبالغه است؛ اما شايد بتوان گفت؛ از جمله بهترين شرح‌هاست؛ زيرا تقريباً حشو و زوائد ندارد. روان و سهل‌الوصول است. در مقابل ديگر شرح‌ها فروتنى كرده و شرح خود را تعليقه يا حاشيه ناميده است. كمتر گرد تعصب گشته است، حتى در خطبه شقشقيه، هيچ اظهار نظرى نكرده، تنها در شرح «فيا عجبا بينا هو يستقيلها فى حياته». گفته است: «ابوبكر پس از بيعت، به مردم خطاب كرد و گفت: اقيلونى فلست بخيركم: مرا از خلافت معذور داريد، كه بهتر از شما نيستم و عبارت امام(ع) اشاره به همين است؛ ولى جمهور اهل‌تسنن مى‌گويند، ابوبكر چنين گفت: وليتكم و لست بخيركم: امير شما شدم و از شما بهتر نيستم». با توجه به اين كه سند خطبه شقشقيه و رسيده سلسله سند به ابن‌عباس، مسلم است و سخن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] هم به نوعى است كه هيچ كس ديگر قدرت انشاى مثل آن را ندارد، بنابراين در صحت صدور اين سخن از آن حضرت، هيچ جاى ترديدى نيست.
در هر حال اگر چه سخن محيى‌الدين كه شرح عبده را بهترين شرح دانسته، مبالغه است؛ اما شايد بتوان گفت؛ از جمله بهترين شرح‌هاست؛ زيرا تقريباً حشو و زوائد ندارد. روان و سهل‌الوصول است. در مقابل ديگر شرح‌ها فروتنى كرده و شرح خود را تعليقه يا حاشيه ناميده است. كمتر گرد تعصب گشته است، حتى در خطبه شقشقيه، هيچ اظهار نظرى نكرده، تنها در شرح «فيا عجبا بينا هو يستقيلها فى حياته». گفته است: «ابوبكر پس از بيعت، به مردم خطاب كرد و گفت: اقيلونى فلست بخيركم: مرا از خلافت معذور داريد، كه بهتر از شما نيستم و عبارت امام(ع) اشاره به همين است؛ ولى جمهور اهل‌تسنن مى‌گويند، ابوبكر چنين گفت: وليتكم و لست بخيركم: امير شما شدم و از شما بهتر نيستم». با توجه به اين كه سند خطبه شقشقيه و رسيده سلسله سند به ابن‌عباس، مسلم است و سخن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] هم به نوعى است كه هيچ كس ديگر قدرت انشاى مثل آن را ندارد، بنابراين در صحت صدور اين سخن از آن حضرت، هيچ جاى ترديدى نيست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش