۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
'''تاریخ يمينى''' شامل وقايع تاريخى از اواخر سامانيان تا زمان سلطان محمود است و در اين ميان عتبى مصنّف كتاب، غزوات محمود غزنوى را در هند از قبيل غزوه بهاطيه، مولتان، بهيمنگرا، نارين، غور، ناردين، تانيشر و جز آن بشرح آورده و توان گفت كه در اين زمينه داد سخن را داده، و گويى قدم بقدم به دنبال سلطان رفته است. همچنين مصنّف ذكر تاريخ سلسلههاى ديگر اين عهد را نيز فروگذار نكرده، و جز سلسله سامانيان، درباره امراى سيستان، خلف بن احمد و جانشينانش، آل زيار، سيمجوريان، خانيان، آل فريغون، غوريان، پادشاهان غرجستان، ديلميان، خوارزمشاهيان و افغانيان نيز شرحى آورده، و از اين رو كتاب حاضر يكى از مآخذ مهم و شايان توجه بشمار است. | '''تاریخ يمينى''' شامل وقايع تاريخى از اواخر سامانيان تا زمان سلطان محمود است و در اين ميان عتبى مصنّف كتاب، غزوات محمود غزنوى را در هند از قبيل غزوه بهاطيه، مولتان، بهيمنگرا، نارين، غور، ناردين، تانيشر و جز آن بشرح آورده و توان گفت كه در اين زمينه داد سخن را داده، و گويى قدم بقدم به دنبال سلطان رفته است. همچنين مصنّف ذكر تاريخ سلسلههاى ديگر اين عهد را نيز فروگذار نكرده، و جز سلسله سامانيان، درباره امراى سيستان، خلف بن احمد و جانشينانش، آل زيار، سيمجوريان، خانيان، آل فريغون، غوريان، پادشاهان غرجستان، ديلميان، خوارزمشاهيان و افغانيان نيز شرحى آورده، و از اين رو كتاب حاضر يكى از مآخذ مهم و شايان توجه بشمار است. | ||
جنبه ادبى كتاب نيز، بس مهمّ است. داستانهاى دلكش و نغز، پندهاى مؤثّر و عبارات بديع و ابيات شيوا و دلپذير سراسر كتاب را فرا گرفته است. داستان گرفتاری «شار» پادشاه غرجستان به دست سلطان محمود كه خود خالى از لطف نيست نمونهاى از نثر فصيح و شيوا و پخته است (رك:ص 330 كتاب). چنان كه سخن مرحوم ملك الشّعراى بهار روشنتر مىشود، آنجا كه مىگويد: «من بعد از نثر ابوالمعالى و كليله نثرى از نثر جرفادقانى استوارتر و دلپذيرتر نيافتهام، نه از وطواط و بهاء الدّين چنين سخن شنيده، و نه از قاضى حميد الدّين و نور الدّين منشى چنين عبارات بديع و بلند ديدهام، و آنجا كه دست و قلم را آزاد ساخته و قصدش پرداختن معنى صرف است در كمال فصاحت و سلاست از عهده اداى مقصود بر آمده، و در آنجا كه قلم را نگاه داشته است نيز به خوبى حقّ صنعت را ادا كرده است.»( | جنبه ادبى كتاب نيز، بس مهمّ است. داستانهاى دلكش و نغز، پندهاى مؤثّر و عبارات بديع و ابيات شيوا و دلپذير سراسر كتاب را فرا گرفته است. داستان گرفتاری «شار» پادشاه غرجستان به دست سلطان محمود كه خود خالى از لطف نيست نمونهاى از نثر فصيح و شيوا و پخته است (رك:ص 330 كتاب). چنان كه سخن مرحوم ملك الشّعراى بهار روشنتر مىشود، آنجا كه مىگويد: «من بعد از نثر ابوالمعالى و كليله نثرى از نثر جرفادقانى استوارتر و دلپذيرتر نيافتهام، نه از وطواط و بهاء الدّين چنين سخن شنيده، و نه از قاضى حميد الدّين و نور الدّين منشى چنين عبارات بديع و بلند ديدهام، و آنجا كه دست و قلم را آزاد ساخته و قصدش پرداختن معنى صرف است در كمال فصاحت و سلاست از عهده اداى مقصود بر آمده، و در آنجا كه قلم را نگاه داشته است نيز به خوبى حقّ صنعت را ادا كرده است.»(سبک شناسى ج 2 ص387-388)، مؤيد همين مطلب است. | ||
درباره مسائل گوناگون مذهبى و اجتماعى نيز اشاراتى در كتاب هست كه از طرز تفكّر مردم در قرن چهارم و پنجم هجرى و آداب و رسوم اجتماع آن روزگار حكايت مىكند. | درباره مسائل گوناگون مذهبى و اجتماعى نيز اشاراتى در كتاب هست كه از طرز تفكّر مردم در قرن چهارم و پنجم هجرى و آداب و رسوم اجتماع آن روزگار حكايت مىكند. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
2-ملحقه ديگر «آخر يمينى» است كه عتبى آن را در پايان كتاب خود آورده و در آن از شخصى به نام ابوالحسن بغوى كه از امرا بوده بدگويى كرده است. مترجم اين قسمت ابواسماعيل سعيد بن ابى المفاخر اصفهانى معروف به سكّرى است، و ترجمه در نيمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. كاتب نسخه «شع» ابواسماعيل را كه به انديشه برابرى با جرفادقانى افتاده و به ترجمه «آخر يمينى» مبادرت جسته است سخت سرزنش كرده و او را شايسته اين كار ندانسته است و حق با اوست. | 2-ملحقه ديگر «آخر يمينى» است كه عتبى آن را در پايان كتاب خود آورده و در آن از شخصى به نام ابوالحسن بغوى كه از امرا بوده بدگويى كرده است. مترجم اين قسمت ابواسماعيل سعيد بن ابى المفاخر اصفهانى معروف به سكّرى است، و ترجمه در نيمه اول قرن هفتم انجام گرفته است. كاتب نسخه «شع» ابواسماعيل را كه به انديشه برابرى با جرفادقانى افتاده و به ترجمه «آخر يمينى» مبادرت جسته است سخت سرزنش كرده و او را شايسته اين كار ندانسته است و حق با اوست. | ||
3-ترجمه مرثيه امير نصر بن ناصرالدين | 3-ترجمه مرثيه امير نصر بن ناصرالدين سبک تگين است كه در سنين جوانى درگذشته است. جرفادقانى عين متن عربى آن را آورده كه در كتاب حاضر مندرج است، امّا در چاپ سنگى 1272 هجرى ترجمه اين قسمت به شيوه مصنوع توسط حبيب الدّين جرفادقانى بر كتاب الحاق گرديده. | ||
== ترجمهها و شرحهاى تاريخ عتبى == | == ترجمهها و شرحهاى تاريخ عتبى == |
ویرایش