۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
به نظر علامه، حبّ و بغض، همانطور كه در اصل پديد آمدن، پيرو اسباب و موجباتى است كه منشاء تحقق آنهاست، در شدت و ضعف نيز تابع آن علل است و به موازات آن علل و عوامل، محدود مىگردد، يعنى اگر حبّ و بغض را به زيادى و كمى و ضعف و شدت توصيف مىكنند، به اعتبار شدت و ضعف خصوصيات و علل و عوامل است. پس در حقيقت، حبّ و بغض، به ميزان و علل و اسباب خود، تقدير و اندازهگيرى مىشود و تنها موجودى كه اصالتاً، قبل از هرچيز- از نظر ذات، صفات و افعال- شايسته محبت است، خداوند تبارك و تعالى مىباشد پس به همين جهت، خداوند اولويت و اوليت در دوستى را دارد و اگر كسى در دوستى، غير او را بر او مقدم بدارد، از راه عقل منحرف گشته است<ref>امينى، عبدالحسين، ص20- 22</ref> | به نظر علامه، حبّ و بغض، همانطور كه در اصل پديد آمدن، پيرو اسباب و موجباتى است كه منشاء تحقق آنهاست، در شدت و ضعف نيز تابع آن علل است و به موازات آن علل و عوامل، محدود مىگردد، يعنى اگر حبّ و بغض را به زيادى و كمى و ضعف و شدت توصيف مىكنند، به اعتبار شدت و ضعف خصوصيات و علل و عوامل است. پس در حقيقت، حبّ و بغض، به ميزان و علل و اسباب خود، تقدير و اندازهگيرى مىشود و تنها موجودى كه اصالتاً، قبل از هرچيز- از نظر ذات، صفات و افعال- شايسته محبت است، خداوند تبارك و تعالى مىباشد پس به همين جهت، خداوند اولويت و اوليت در دوستى را دارد و اگر كسى در دوستى، غير او را بر او مقدم بدارد، از راه عقل منحرف گشته است<ref>امينى، عبدالحسين، ص20- 22</ref> | ||
علامه معتقد است اين محبت (محبت به خدا)، وقتى براى انسان مثمر ثمر و نتيجهبخش است كه منجر به دوستى دو طرفه گردد و اين دوستى طرفينى هم صورت نمىگيرد مگر بعد از آنكه خداوند در نزد عبدش انگيزه دوستى را سراغ داشته باشد و از بارزترين افراد صالح و بندگان مخلصى كه توانستند محبت خود را بخداوند بدينطريق نتيجهبخش كنند، مولا [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] است كه پيامبر(ص) در حديث «رأيت» وى را بداشتن چنين محبتى معرفى نموده است و وقتى دوستى طرفينى بين خدا و بندهاش تمام شد، بنده براى هر عنايت و كرامتى از طرف خداوند، اهليت و قابليت پيدا مىكند و شرف تقرب و | علامه معتقد است اين محبت (محبت به خدا)، وقتى براى انسان مثمر ثمر و نتيجهبخش است كه منجر به دوستى دو طرفه گردد و اين دوستى طرفينى هم صورت نمىگيرد مگر بعد از آنكه خداوند در نزد عبدش انگيزه دوستى را سراغ داشته باشد و از بارزترين افراد صالح و بندگان مخلصى كه توانستند محبت خود را بخداوند بدينطريق نتيجهبخش كنند، مولا [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] است كه پيامبر(ص) در حديث «رأيت» وى را بداشتن چنين محبتى معرفى نموده است و وقتى دوستى طرفينى بين خدا و بندهاش تمام شد، بنده براى هر عنايت و كرامتى از طرف خداوند، اهليت و قابليت پيدا مىكند و شرف تقرب و نزدیک ى به خدا برايش حاصل مىشود<ref>همان، ص23</ref> | ||
به باور نويسنده، اين فردى كه در عالىترين درجه از تحابب قرار گرفته است، ثانياً و بالعرض مقام اولويت و اوليت در محبت را دارا مىباشد. چون او از همه موجودات و از هر آنچه كه دست قدرت، در عالم وجود، تصوير نموده، در اتصاف به تحابب گوى سبقت را ربوده است. وى معتقد است كه اين همان قاعده «اعتبار نسبت و اضافات» است كه پيامبر(ص) هم در حديثى فرمودهاند: «خدا را به خاطر روزى دادنش دوست بداريد و مرا به دوستى خدا و اهل بيتم را به دوستى من، دوست بداريد»<ref>همان، ص24</ref> | به باور نويسنده، اين فردى كه در عالىترين درجه از تحابب قرار گرفته است، ثانياً و بالعرض مقام اولويت و اوليت در محبت را دارا مىباشد. چون او از همه موجودات و از هر آنچه كه دست قدرت، در عالم وجود، تصوير نموده، در اتصاف به تحابب گوى سبقت را ربوده است. وى معتقد است كه اين همان قاعده «اعتبار نسبت و اضافات» است كه پيامبر(ص) هم در حديثى فرمودهاند: «خدا را به خاطر روزى دادنش دوست بداريد و مرا به دوستى خدا و اهل بيتم را به دوستى من، دوست بداريد»<ref>همان، ص24</ref> |
ویرایش