پرش به محتوا

الفقه، الادارة (ویرایش جدید): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۳۵: خط ۳۵:
در بخش سوّم اداره را مرهون سه امر علم، فن و ذوق دانسته است كه علم عبارت است از مجموع قوانين، نظريات و مبادى كه مدير بايد بدانها آگاهى داشته باشد تا بتواند اداره را به نحو احسن اداره كند.
در بخش سوّم اداره را مرهون سه امر علم، فن و ذوق دانسته است كه علم عبارت است از مجموع قوانين، نظريات و مبادى كه مدير بايد بدانها آگاهى داشته باشد تا بتواند اداره را به نحو احسن اداره كند.


فن نيز مهارت علمى مدير است كه در موارد مشكل و معضلات مى‌تواند بدان وسيله راه برون رفت از مشكلات را از نزديك‌ترين و سهل الوصول‌ترين راه بپيمايد؛ تعبير ديگر اين فن همان تجربه است كه در حديثى سن زياد داشتن، در بعضى افراد باعث وجود تجربه‌هاى لازم و مفيد قلمداد شده است. نتيجه آنكه يك اداره مى‌تواند با علم و تجربه، به يك اداره مفيد و پيروز تبديل شود. ممارست، توصيه ديگر مؤلف براى موفقيت در كارهاى ادارى است؛ يعنى در كنار علم و تجربه ممارست هم يكى از امور مهمّه است كه بدون آن كارها پيشرفت چشم‌گيرى نخواهند داشت.
فن نيز مهارت علمى مدير است كه در موارد مشكل و معضلات مى‌تواند بدان وسيله راه برون رفت از مشكلات را از نزدیک ‌ترين و سهل الوصول‌ترين راه بپيمايد؛ تعبير ديگر اين فن همان تجربه است كه در حديثى سن زياد داشتن، در بعضى افراد باعث وجود تجربه‌هاى لازم و مفيد قلمداد شده است. نتيجه آنكه يك اداره مى‌تواند با علم و تجربه، به يك اداره مفيد و پيروز تبديل شود. ممارست، توصيه ديگر مؤلف براى موفقيت در كارهاى ادارى است؛ يعنى در كنار علم و تجربه ممارست هم يكى از امور مهمّه است كه بدون آن كارها پيشرفت چشم‌گيرى نخواهند داشت.


بخش پنجم تحمل مسئوليت اداره است كه يك مدير بايد چنين موهبتى را دارا باشد تا بتواند وظيفه خود را به درستى انجام دهد. ايشان در ادامه صفات يك مدير مثالى بازگو نموده است كه برگرفته از روايات مى‌باشند؛ به عقيده ايشان اداره هم مانند مدرسه يك محيطى است ذو الاطراف كه يك طرفش كارمندان، يك طرفش ارباب رجوع و طرف ديگرش محيط اداره است كما اينكه مدير يك مدرسه با معلمان، دانش آموزان و ساختمان مدرسه سر و كار دارد و بايد بتواند هم‌آهنگى‌هاى لازم را بين آنها ايجاد كند. صفات لازم براى يك مدير عبارتند از: توانايى لازم براى نوشتن و سخنرانى، رغبت و شوق لازم براى به دست آوردن حقايق، توجه لازم و ارزش گذارى به وقت و جلوگيرى از هر گونه اتلاف وقت، لطيف و ودود بودن كه باعث مى‌شود رفتارى شايسته با ديگران داشته باشد، دارا بودن فكر و تدبير منظم و شايسته در تحليل امور، داشتن ميل طبيعى به استفسار آنچه كه بدان احاطه دارد، توان بهره‌مندى از اطلاعاتى كه از امور پيرامونى خود به دست آورده است، دورانديشى در مواجهه با افراد و مسائل گوناگون، داراى انصاف و عدل بودن در مورد خود و ديگران. مطلب بعدى در مورد ادارات، تعاملى است كه مدير با سايرين مى‌تواند داشته باشد؛ بايد داراى روحيه همكارى با ساير كارمندان و زير دستان خود باشد، مساوات را به عنوان اصلى بين خود و كارمندانش مدّ نظر قرار دهد، موقعيت افراد را تثبيت نمايد، به ابتكارات و نظريات قابل استفاده كارمندانش توجه داشته باشد، داراى توان تقسيم كار باشد به طورى كه بتواند هر كسى را در محل مناسب قرار داده و به خوبى از نيروها استفاده كند، مسئوليت و تسلط را با هم هم‌آهنگ كند؛ يعنى هر كس به قدر مسئوليتش داراى تسلط در مسائل باشد، مراعات نظم؛ به اين معنا كه اهتمام كافى براى مراعات قوانين و مقررات ادارى داشته باشد، در مراعات سلسله مراتب ادارى دقت كافى را داشته باشد، مديريت واحد را در امور بخش‌هاى گوناگون حاكم كند، هميشه مصالح عمومى را بر مصالح شخصى خود ترجيح دهد، ملاحظه مركزيت را در مسئوليت‌ها و مديريت‌ها داشته باشد، داراى انعطاف و گذشت باشد.
بخش پنجم تحمل مسئوليت اداره است كه يك مدير بايد چنين موهبتى را دارا باشد تا بتواند وظيفه خود را به درستى انجام دهد. ايشان در ادامه صفات يك مدير مثالى بازگو نموده است كه برگرفته از روايات مى‌باشند؛ به عقيده ايشان اداره هم مانند مدرسه يك محيطى است ذو الاطراف كه يك طرفش كارمندان، يك طرفش ارباب رجوع و طرف ديگرش محيط اداره است كما اينكه مدير يك مدرسه با معلمان، دانش آموزان و ساختمان مدرسه سر و كار دارد و بايد بتواند هم‌آهنگى‌هاى لازم را بين آنها ايجاد كند. صفات لازم براى يك مدير عبارتند از: توانايى لازم براى نوشتن و سخنرانى، رغبت و شوق لازم براى به دست آوردن حقايق، توجه لازم و ارزش گذارى به وقت و جلوگيرى از هر گونه اتلاف وقت، لطيف و ودود بودن كه باعث مى‌شود رفتارى شايسته با ديگران داشته باشد، دارا بودن فكر و تدبير منظم و شايسته در تحليل امور، داشتن ميل طبيعى به استفسار آنچه كه بدان احاطه دارد، توان بهره‌مندى از اطلاعاتى كه از امور پيرامونى خود به دست آورده است، دورانديشى در مواجهه با افراد و مسائل گوناگون، داراى انصاف و عدل بودن در مورد خود و ديگران. مطلب بعدى در مورد ادارات، تعاملى است كه مدير با سايرين مى‌تواند داشته باشد؛ بايد داراى روحيه همكارى با ساير كارمندان و زير دستان خود باشد، مساوات را به عنوان اصلى بين خود و كارمندانش مدّ نظر قرار دهد، موقعيت افراد را تثبيت نمايد، به ابتكارات و نظريات قابل استفاده كارمندانش توجه داشته باشد، داراى توان تقسيم كار باشد به طورى كه بتواند هر كسى را در محل مناسب قرار داده و به خوبى از نيروها استفاده كند، مسئوليت و تسلط را با هم هم‌آهنگ كند؛ يعنى هر كس به قدر مسئوليتش داراى تسلط در مسائل باشد، مراعات نظم؛ به اين معنا كه اهتمام كافى براى مراعات قوانين و مقررات ادارى داشته باشد، در مراعات سلسله مراتب ادارى دقت كافى را داشته باشد، مديريت واحد را در امور بخش‌هاى گوناگون حاكم كند، هميشه مصالح عمومى را بر مصالح شخصى خود ترجيح دهد، ملاحظه مركزيت را در مسئوليت‌ها و مديريت‌ها داشته باشد، داراى انعطاف و گذشت باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش