۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خاك' به 'خاک ') |
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
از آن شيخ بقال ديگر سخنى در ميان نيست تا آنكه به گفته شيخ على، بعد از 15 سال روزى در باطن ابن فارض ندا مىدهد كه به قاهره بازآى و بر من نماز بگزار. ابن فارض به قاهره مىشتابد و بر جنازه او نماز مىگزارد و او را به ترتيبى كه خود وصيت كرده بود، در «قرافه»، در دامنه كوه مقطّم و در مسجد عارض به خاک مىسپارد. شيخ على و اكثر تذكرهنويسان، نام اين شيخ را نگفته و از او تنها به عنوان «شيخ بقال» ياد كردهاند، اما ابن زيات، نام او را شيخ ابوالحسن على بقال ضبط كرده است و ابن اياس او را به نام شيخ محمد بقال مىشناسد. | از آن شيخ بقال ديگر سخنى در ميان نيست تا آنكه به گفته شيخ على، بعد از 15 سال روزى در باطن ابن فارض ندا مىدهد كه به قاهره بازآى و بر من نماز بگزار. ابن فارض به قاهره مىشتابد و بر جنازه او نماز مىگزارد و او را به ترتيبى كه خود وصيت كرده بود، در «قرافه»، در دامنه كوه مقطّم و در مسجد عارض به خاک مىسپارد. شيخ على و اكثر تذكرهنويسان، نام اين شيخ را نگفته و از او تنها به عنوان «شيخ بقال» ياد كردهاند، اما ابن زيات، نام او را شيخ ابوالحسن على بقال ضبط كرده است و ابن اياس او را به نام شيخ محمد بقال مىشناسد. | ||
ابن فارض، پس از بازگشت از حجاز، در صحن خطابه جامع الازهر ساكن شد. وى مورد احترام خاص سلاطين ايوبى و اميران و درباريان بود، ولى هرگز به دربار و درباريان روى خوش نشان نداد و در مجالس آنان حاضر نشد و هرگونه اقدامى را كه از طرف سلاطين براى | ابن فارض، پس از بازگشت از حجاز، در صحن خطابه جامع الازهر ساكن شد. وى مورد احترام خاص سلاطين ايوبى و اميران و درباريان بود، ولى هرگز به دربار و درباريان روى خوش نشان نداد و در مجالس آنان حاضر نشد و هرگونه اقدامى را كه از طرف سلاطين براى نزدیک شدن به او به عمل آمد، رد مىكرد. | ||
از آثار او و نيز از آنچه درباره او نوشتهاند، به روشنى برمىآيد كه وى يكى از درخشانترين چهرههاى عرفان اسلامى بوده است، اما هرگز نمىتوان او را يك صوفى به مفهوم متعارف آن به شمار آورد و در چهارچوب نظام تصوف خانقاهى قرار داد. چنانكه به گفته فرزندش، او لباس نيكو مىپوشيد و بوى خوش به كار مىبرد و نيز در ديدارى كه با شيخ شهاب الدين سهروردى داشته است، سهروردى از وى مىخواهد كه اجازه دهد تا فرزندان او را خرقه بپوشاند و به طريقت خود درآورد، ولى او نخست نمىپذيرد و مىگويد كه «روش ما چنين نيست». | از آثار او و نيز از آنچه درباره او نوشتهاند، به روشنى برمىآيد كه وى يكى از درخشانترين چهرههاى عرفان اسلامى بوده است، اما هرگز نمىتوان او را يك صوفى به مفهوم متعارف آن به شمار آورد و در چهارچوب نظام تصوف خانقاهى قرار داد. چنانكه به گفته فرزندش، او لباس نيكو مىپوشيد و بوى خوش به كار مىبرد و نيز در ديدارى كه با شيخ شهاب الدين سهروردى داشته است، سهروردى از وى مىخواهد كه اجازه دهد تا فرزندان او را خرقه بپوشاند و به طريقت خود درآورد، ولى او نخست نمىپذيرد و مىگويد كه «روش ما چنين نيست». | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
با وجود مخالفان بسيار، بزرگانى هم بودهاند كه مقام ابن فارض را شناخته و از او با القاب و عناوينى چون سلطان عاشقان ياد كردهاند. يكى از مدافعان ابن فارض، [[سيوطى]] است كه به عقيده او اعتراض برخى از فقها بر اشعار ابن فارض، نه از سر دشمنى و اهانت است، بلكه به سبب بيم از آن است كه عوام، معناى حقيقى اشعار او را درك نكنند و معناى ظاهر ابيات، آنان را گمراه كند. | با وجود مخالفان بسيار، بزرگانى هم بودهاند كه مقام ابن فارض را شناخته و از او با القاب و عناوينى چون سلطان عاشقان ياد كردهاند. يكى از مدافعان ابن فارض، [[سيوطى]] است كه به عقيده او اعتراض برخى از فقها بر اشعار ابن فارض، نه از سر دشمنى و اهانت است، بلكه به سبب بيم از آن است كه عوام، معناى حقيقى اشعار او را درك نكنند و معناى ظاهر ابيات، آنان را گمراه كند. | ||
سرانجام وى در 56 سالگى، در روز سهشنبه، دوم جمادى الاول 632ق، در صحن خطابه جامع الازهر درگذشت و فرداى آن روز در قرافه، دامنه كوه مقطم، در كنار مسجد معروف به «عارض»، | سرانجام وى در 56 سالگى، در روز سهشنبه، دوم جمادى الاول 632ق، در صحن خطابه جامع الازهر درگذشت و فرداى آن روز در قرافه، دامنه كوه مقطم، در كنار مسجد معروف به «عارض»، نزدیک آرامگاه شيخ بقال دفن شد. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش