۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
در بخش دوم، اشعار [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، از کلیات دیوان او، آورده شده است. شیخ علاءالدوله، علاوه بر تصانیف فراوانی که داشت، به شعر و شاعری نیز رغبتی تمام داشته و بیشتر مواقع، افکار و آمال خود را به نظم درمیآورده است. از میان ارادتمندان متعدد شیخ علاءالدوله، خواجوی کرمانی شاعر معروف، مشهورتر از همه است، که مدتی از دوران سلوک را در خدمت شیخ در صوفیآباد سمنان گذرانده و در آنجا معتکف بوده است. دولتشاه سمرقندی در ضمن شرح احوال خواجوی کرمانی میگوید: «در اثنای سیاحت، به صحبت حضرت شيخ العارفين قدوة المحققين سلطان الواصلين ركن الملة و الدين [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]] (قدس الله سره العزيز) رسید و مرید شیخ شد و سالها در صوفیآباد، اشعار شیخ را جمع نموده و این را در حق شیخ میگوید: | در بخش دوم، اشعار [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، از کلیات دیوان او، آورده شده است. شیخ علاءالدوله، علاوه بر تصانیف فراوانی که داشت، به شعر و شاعری نیز رغبتی تمام داشته و بیشتر مواقع، افکار و آمال خود را به نظم درمیآورده است. از میان ارادتمندان متعدد شیخ علاءالدوله، خواجوی کرمانی شاعر معروف، مشهورتر از همه است، که مدتی از دوران سلوک را در خدمت شیخ در صوفیآباد سمنان گذرانده و در آنجا معتکف بوده است. دولتشاه سمرقندی در ضمن شرح احوال خواجوی کرمانی میگوید: «در اثنای سیاحت، به صحبت حضرت شيخ العارفين قدوة المحققين سلطان الواصلين ركن الملة و الدين [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]] (قدس الله سره العزيز) رسید و مرید شیخ شد و سالها در صوفیآباد، اشعار شیخ را جمع نموده و این را در حق شیخ میگوید: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''هر کو به ره علی عمرانی شد''|2=''چون خضر به سرچشمه حیوانی شد''}} | |||
{{ب|''از وسوسه و غارت شیطان وارست ''|2=''مانند علاءالدوله سمنانی شد''}}{{پایان شعر}}<ref>سمنانی، شیخ علاءالدوله، ص85</ref>. | |||
بهمنظور آشنایی با سبک شعر علاءالدوله، به برخی از اشعار وی، اشاره میشود: | بهمنظور آشنایی با سبک شعر علاءالدوله، به برخی از اشعار وی، اشاره میشود: | ||
جمله هستی ز توست: | جمله هستی ز توست: | ||
غلط کرد آنکس که گفت این تویی | {{شعر}} | ||
{{ب|''جهان را بلندی و پستی ز توست''|2=''تویی هست و آن جمله هستی ز توست''}} | |||
{{ب|''غلط کرد آنکس که گفت این تویی''|2='' بگو ره نماید مه دین تویی''}} | |||
{{ب|''همه چیز را رسم و آئین ز توست''|2=''یقین نور چشم جهانبین ز توست''}} | |||
{{ب|''تو هستی منزه به ذات و صفات ''|2=''ز فیض تو پیدا شد این کاینات''}} | |||
{{پایان شعر}}. | |||
سوی خمخانه: | سوی خمخانه: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ای اهل خرابات کجاییت کجاییت ''|2=''زود از سر تعجیل بیاییت بیاییت''}} | |||
{{ب|''کان عاشق ما مست در این کوی فتاده است''|2=''زود از سر لطف و کرمش در بگشاییت''}} | |||
{{ب|''در دیده عزت به کمال رخ دلدار''|2=''هین دست بگیریدش و راهش بنماییت''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
ای عشق: | ای عشق: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''ای عشق طبیب درد مایی ''|2=''دیوانه عشق را دوایی''}} | |||
{{ب|''تو آب حیات جاودانی''|2=''از کوثر لطف ایزد آیی''}} | |||
{{ب|''سیمرغ هوای لامکانی''|2=''ز آشانه خاص کبریایی''}} | |||
{{ب|''در دیده عقل و چشم ایمان''|2=''ماننده کحل توتیایی''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
طاعت آزادگان: | طاعت آزادگان: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''صد خانه اگر به طاعت آباد کنی''|2='' به زآن نبود که خاطری شاد کنی''}} | |||
{{ب|''گر بنده کنی ز لطف آزادی را''|2='' بهتر که هزار بنده آزاد کنی''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
خوشا دلی: | خوشا دلی: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''خوشا دلی که ز دلدار خود خبر دارد ''|2=''خوش آنکه بر سر کویش شبی گذر دارد''}} | |||
چو جای زهد و صلاح است عاشقی را کو | {{ب|''جمال دوست نبیند هر آنکه عاشق نیست''|2=''به عشق کی رسد آنکس که کار خر دارد''}} | ||
{{ب|''درون جان سفری عاشقانه خواهم کرد''|2=''خوشا کسی که در این ره سر سفر دارد''}} | |||
{{ب|''چو جای زهد و صلاح است عاشقی را کو''|2=''به پیش تیر بلا جان خود سپر دارد''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: متن کتاب، بخش دوم، ص1-7</ref>.''' | |||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۲۱: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
[[رده: | [[رده:25 تیر الی 24 مرداد]] | ||
[[رده:سال97-1تیر الی31]] | [[رده:سال97-1تیر الی31]] |
ویرایش