پرش به محتوا

خمخانه وحدت: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
لینک درون متنی
جز (جایگزینی متن - 'حقيقت، عبدالرفيع' به 'حقیقت، عبدالرفیع')
(لینک درون متنی)
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}  
'''خم‎خانه وحدت'''، مجموعه‎ای از اشعار شیخ علاءالدوله سمنانی، عارف بزرگ قرن هفتم و هشتم هجری است که به‎انضام شرح احوال و آثار و افکار و مکاتبات او، با اهتمام عبدالرفیع حقیقت (رفیع)، گردآوری، تصحیح، چاپ و عرضه شده است.
'''خم‎خانه وحدت'''، مجموعه‎ای از اشعار [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، عارف بزرگ قرن هفتم و هشتم هجری است که به‎انضام شرح احوال و آثار و افکار و مکاتبات او، با اهتمام [[حقیقت، عبدالرفیع|عبدالرفیع حقیقت (رفیع)]]، گردآوری، تصحیح، چاپ و عرضه شده است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، مشتمل است بر: یک مقدمه از مصحح به تاریخ مهر 1385، اشعار و سخنانی پراکنده در موضوعات مختلف (از علاءالدوله، مصحح و خواجوی کرمانی)، مقدمه دیگری از مصحح به تاریخ اردیبهشت 1362 و عناوین و موضوعات مختلف و متنوع در رابطه با علاءالدوله.
کتاب، مشتمل است بر: یک مقدمه از مصحح به تاریخ مهر 1385، اشعار و سخنانی پراکنده در موضوعات مختلف (از [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله]]، مصحح و خواجوی کرمانی)، مقدمه دیگری از مصحح به تاریخ اردیبهشت 1362 و عناوین و موضوعات مختلف و متنوع در رابطه با علاءالدوله.


در واقع، مطالب اصلی این مجموعه در دو بخش تنظیم شده؛ بخش اول، حاوی عناوین و موضوعات مختلف و متنوع در رابطه با علاءالدوله است و بخش دوم، مشتمل بر اشعار فارسی و عربی از کلیات دیوان وی.
در واقع، مطالب اصلی این مجموعه در دو بخش تنظیم شده؛ بخش اول، حاوی عناوین و موضوعات مختلف و متنوع در رابطه با [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله]] است و بخش دوم، مشتمل بر اشعار فارسی و عربی از کلیات دیوان وی.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۰: خط ۴۰:


برخی از مطالب بخش اول این مجموعه عبارت است از:
برخی از مطالب بخش اول این مجموعه عبارت است از:
الف)- تحقیقی پیرامون نهضت تصوف در دوره ایلخانان: به اعتقاد نویسنده، تصوف ایرانى، واکنشى بود بر ضد فساد و اوضاع اجتماعى و اخلاقى و افتخار و مباهات اجدادى و دینى قوم غالب تازى که فرمانرواى سیاسى کشور ایران شده بودند و از سوى دیگر کوششى بود براى طهارت باطن بدون دادن امتیاز به گروهى، آن‏چنان‎که بتوان بدون هیچ‎گونه رابطه و حائلى به حق و حقیقت واصل شد. سیر این رگه طلائى تفکر والاى ایرانى در اثر حاضر، تا پایان قرن نهم هجرى مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است و فعالیت‎هاى فکرى ایرانیان از دو جنبه منفى (دست شستن از امور دنیوى و زهد و فنا) و مثبت و فعالانه (آگاهى و انعکاس دادن نارضائى عمومى مردم از حرص و ثروت و زندگى کاهلانه و پرتجمل و مشحون از ظلم و گناه بزرگان فئودال و امیران و فرمانروایان) در مقابله با فکر زمخت قوم غالب تازى همراه با اندیشه گسترده و آزادمنشانه آریایى بیان گردیده است. در این دوره (یعنى دوره استیلاى مغولان بر ایران) لبه تیز این مبارزه فکرى و سیاسى متوجه قوم غالب دیگر، یعنى چنگیزیان و سپس تیموریان و دیگر گروه‎هاى باقى‏مانده از دوران قبل، یعنى فرمانروایان و حکام منفعت‏طلب و متعصب محلى ایران است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>.


ب)- در فاصله قرن‎هاى پنجم تا نهم هجرى، نفوذ تصوف بیش‏ازپیش در ایران استوار گردید. ویرانى کشور و فقر و فلاکت عامه مردم پیش از هجوم سلجوقیان در قرن پنجم هجرى و غزان در قرن ششم و مغولان در قرن هفتم و لشکریان تیمور در قرن هشتم و نهم هجرى به رواج نظر بدبینانه تصوف «منفى» نسبت به زندگى جسمانى و جهانى کمک کرد و تبلیغات به سود دست شستن و دورى از امور دنیوى و فعالیت اجتماعى و فقر اختیارى و غیره تا اندازه‏اى مؤثر واقع شد. در این دوره‏ها خانقاه‎هاى پراکنده درویشان و صوفیان به شکل سلسله‏هاى بزرگ اخوت درآمدند که هریک پیرو طریقتى از صوفیگرى بوده و اولیائى و مؤسسانى داشتند که سلسله یا طریقه به نام ایشان خوانده مى‏شد و ایشان نیز به‎نوبه خود جانشینان یا شیوخى داشتند. هریک از این سلسله‏ها یا طریقه‏ها انتشار وسیع یافته بودند. در این دوران بر اثر ایجاد شعبه‏هاى مختلف، تصوف، مسلکى به‎طور کامل و یکدست و واحد نبود و جریان‎هاى گوناگون تصوف و عرفان ایرانى، چه آنهایى که تابع مذهب رسمى (تسنن) بودند و چه آنهایى که مخالف آن بودند، در یک امر با هم پیوستگى و وجه مشترک داشتند که هر فردى مى‏تواند از طریق تزکیه نفس و رهایى از هوس‎هاى جسمانى و ترک علائق دنیوى و پرهیزکارى و سیر و سلوک، به راهنمایى پیرى بى‏واسطه، به حقیقت تام واصل گردد و خود مستقیم با خداوند تماس پیدا کند و در مرحله عالى که «حقیقت» نامیده شده است، به خداوند بپیوندد و متصل گردد. شرط لازم این پیوستگى این بود که شخص به اختیار از دنیا و «من» خویش دست بکشد و به مرحله ایثار رسیده، خود را «فنا» سازد تا در ذرات حق مستحیل گردد. اما متأسفانه با گذشت زمان بیشتر طریقه‏هاى تصوف در ایران روزبه‎روز به‎سوى انحطاط و فساد رفتند و در نتیجه به‎صورت معجزه‏نمایی‎هاى عامیانه درآمدند و به پرستش عده کثیرى شیخ زنده و مرده که به «درک حق» نائل آمده بودند پرداختند و به زیارت مراقد و آثار ایشان سرگرم شدند‏<ref>ر.ک: همان، ص17-‎18</ref>.
الف)- تحقیقی پیرامون نهضت تصوف در دوره ایلخانان: به اعتقاد نویسنده، تصوف ایرانى، واکنشى بود بر ضد فساد و اوضاع اجتماعى و اخلاقى و افتخار و مباهات اجدادى و دینى قوم غالب تازى که فرمانرواى سیاسى کشور ایران شده بودند و از سوى دیگر کوششى بود براى طهارت باطن بدون دادن امتیاز به گروهى، آن‏چنان‎که بتوان بدون هیچ‎گونه رابطه و حائلى به حق و حقیقت واصل شد. سیر این رگه طلائى تفکر والاى ایرانى در اثر حاضر، تا پایان قرن نهم هجرى مورد بحث و تحقیق قرار گرفته است و فعالیت‎هاى فکرى ایرانیان از دو جنبه منفى (دست شستن از امور دنیوى و زهد و فنا) و مثبت و فعالانه (آگاهى و انعکاس دادن نارضائى عمومى مردم از حرص و ثروت و زندگى کاهلانه و پرتجمل و مشحون از ظلم و گناه بزرگان فئودال و امیران و فرمانروایان) در مقابله با فکر زمخت قوم غالب تازى همراه با اندیشه گسترده و آزادمنشانه آریایى بیان گردیده است. در این دوره (یعنى دوره استیلاى مغولان بر ایران) لبه تیز این مبارزه فکرى و سیاسى متوجه قوم غالب دیگر، یعنى چنگیزیان و سپس تیموریان و دیگر گروه‎هاى باقى‏مانده از دوران قبل، یعنى فرمانروایان و حکام منفع ت‏طلب و متعصب محلى ایران است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>.
 
ب)- در فاصله قرن‎هاى پنجم تا نهم هجرى، نفوذ تصوف بیش‏ازپیش در ایران استوار گردید. ویرانى کشور و فقر و فلاکت عامه مردم پیش از هجوم سلجوقیان در قرن پنجم هجرى و غزان در قرن ششم و مغولان در قرن هفتم و لشکریان تیمور در قرن هشتم و نهم هجرى به رواج نظر بدبینانه تصوف «منفى» نسبت به زندگى جسمانى و جهانى کمک کرد و تبلیغات به سود دست شستن و دورى از امور دنیوى و فعالیت اجتماعى و فقر اختیارى و غیره تا اندازه‏اى مؤثر واقع شد. در این دوره‏ها خانقاه‎هاى پراکنده درویشان و صوفیان به شکل سلسله‏هاى بزرگ اخوت درآمدند که هریک پیرو طریقتى از صوفیگرى بوده و اولیائى و مؤسسانى داشتند که سلسله یا طریقه به نام ایشان خوانده مى‏شد و ایشان نیز به‎نوبه خود جانشینان یا شیوخى داشتند. هریک از این سلسله‏ها یا طریقه‏ها انتشار وسیع یافته بودند. در این دوران بر اثر ایجاد شعبه‏هاى مختلف، تصوف، مسلکى به‎طور کامل و یکدست و واحد نبود و جریان‎هاى گوناگون تصوف و عرفان ایرانى، چه آنهایى که تابع مذهب رسمى (تسنن) بودند و چه آنهایى که مخالف آن بودند، در یک امر با هم پیوستگى و وجه مشترک داشتند که هر فردى مى‏تواند از طریق تزکیه نفس و رهایى از هوس‎هاى جسمانى و ترک علائق دنیوى و پرهیزکارى و سیر و سلوک، به راهنمایى پیرى بى‏واسطه، به حقیقت تام واصل گردد و خود مستقیم با خداوند تماس پیدا کند و در مرحله عالى که «حقیقت» نامیده شده است، به خداوند بپیوندد و متصل گردد. شرط لازم این پیوستگى این بود که شخص به اختیار از دنیا و «من» خویش دست بکشد و به مرحله ایثار رسیده، خود را «فنا» سازد تا در ذرات حق مستحیل گردد. اما متأسفانه با گذشت زمان بیشتر طریقه‏هاى تصوف در ایران روزبه‎روز به‎سوى انحطاط و فساد رفتند و در نتیجه به‎صورت معجزه‌‏نمایی‎هاى عامیانه درآمدند و به پرستش عده کثیرى شیخ زنده و مرده که به «درک حق» نائل آمده بودند پرداختند و به زیارت مراقد و آثار ایشان سرگرم شدند‏<ref>ر.ک: همان، ص17-‎18</ref>.


ج)- معرفی سلسله‎ها و مشایخ بزرگ تصوف در ایران، در قرن‎های هفتم و هشتم هجری.
ج)- معرفی سلسله‎ها و مشایخ بزرگ تصوف در ایران، در قرن‎های هفتم و هشتم هجری.


د)- معرفی شیخ علاءالدوله سمنانی و نقل شرح احوال وی، از کتاب «العروة»، وارستگی و بی‎نیازی شیخ، آثار وی.
د)- معرفی [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] و نقل شرح احوال وی، از کتاب «العروة»، وارستگی و بی‎نیازی شیخ، آثار وی.


ه)- معرفی صوفی‎آباد یا خداداد، شیخ عبدالرحمن اسفراینی، شیخ کمال‎الدین عبدالرزاق کاشانی، شیخ تقی‎الدین علی دوستی سمنانی، امیر اقبال سیستانی، شیخ خلیفه مازندرانی، اخی محمد دهستانی، شیخ محمود مزدقانی، میر سید علی همدانی و سید محمد نوربخش <ref>ر.ک: همان، ص20-‎102</ref>.
ه)- معرفی صوفی‎آباد یا خداداد، شیخ عبدالرحمن اسفراینی، شیخ کمال‎الدین عبدالرزاق کاشانی، شیخ تقی‎الدین علی دوستی سمنانی، امیر اقبال سیستانی، شیخ خلیفه مازندرانی، اخی محمد دهستانی، شیخ محمود مزدقانی، میر سید علی همدانی و سید محمد نوربخش <ref>ر.ک: همان، ص20-‎102</ref>.


و)- ذکر شیخ علاءالدوله از «روضات الجنان و جنات الجنان»، ذکر شیخ علاءالدوله از «مجالس المؤمنين»، مشاهیر معاصر شیخ علاءالدوله سمنانی، متن نامه علامه قطب‎الدین شیرازی به شیخ علاءالدوله سمنانی، جواب شیخ علاءالدوله سمنانی به مکتوب شیخ حسن نخجوانی، مکتوب شیخ علاءالدوله سمنانی به مولانا تاج‎الدین کرکهری و نامه‎های شیخ علاءالدوله به شیخ عبدالرحمن اسفراینی <ref>ر.ک: همان، ص105-‎151</ref>.
و)- ذکر [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله]] از «روضات الجنان و جنات الجنان»، ذکر [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله]] از «مجالس المؤمنين»، مشاهیر معاصر [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، متن نامه علامه قطب‎الدین شیرازی به [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، جواب [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] به مکتوب شیخ حسن نخجوانی، مکتوب [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] به مولانا تاج‎الدین کرکهری و نامه‎های [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله]] به شیخ عبدالرحمن اسفراینی <ref>ر.ک: همان، ص105-‎151</ref>.


در بخش دوم، اشعار شیخ علاءالدوله سمنانی، از کلیات دیوان او، آورده شده است. شیخ علاءالدوله، علاوه بر تصانیف فراوانی که داشت، به شعر و شاعری نیز رغبتی تمام داشته و بیشتر مواقع، افکار و آمال خود را به نظم درمی‎آورده است. از میان ارادتمندان متعدد شیخ علاءالدوله، خواجوی کرمانی شاعر معروف، مشهورتر از همه است، که مدتی از دوران سلوک را در خدمت شیخ در صوفی‎آباد سمنان گذرانده و در آنجا معتکف بوده است. دولت‎شاه سمرقندی در ضمن شرح احوال خواجوی کرمانی می‎گوید: «در اثنای سیاحت، به صحبت حضرت شيخ‎ العارفين قدوة ‎المحققين سلطان الواصلين ركن ‎الملة و الدين علاءالدوله سمنانی (قدس الله سره العزيز) رسید و مرید شیخ شد و سال‎ها در صوفی‎آباد، اشعار شیخ را جمع نموده و این را در حق شیخ می‎گوید:  
در بخش دوم، اشعار [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]]، از کلیات دیوان او، آورده شده است. شیخ علاءالدوله، علاوه بر تصانیف فراوانی که داشت، به شعر و شاعری نیز رغبتی تمام داشته و بیشتر مواقع، افکار و آمال خود را به نظم درمی‎آورده است. از میان ارادتمندان متعدد شیخ علاءالدوله، خواجوی کرمانی شاعر معروف، مشهورتر از همه است، که مدتی از دوران سلوک را در خدمت شیخ در صوفی‎آباد سمنان گذرانده و در آنجا معتکف بوده است. دولت‎شاه سمرقندی در ضمن شرح احوال خواجوی کرمانی می‎گوید: «در اثنای سیاحت، به صحبت حضرت شيخ‎ العارفين قدوة ‎المحققين سلطان الواصلين ركن ‎الملة و الدين [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]] (قدس الله سره العزيز) رسید و مرید شیخ شد و سال‎ها در صوفی‎آباد، اشعار شیخ را جمع نموده و این را در حق شیخ می‎گوید:  
'''هر کو به ره علی عمرانی شد      چون خضر به سرچشمه حیوانی شد'''؛
'''هر کو به ره علی عمرانی شد      چون خضر به سرچشمه حیوانی شد'''؛
'''از وسوسه و غارت شیطان وارست      مانند علاءالدوله سمنانی شد'''»<ref>سمنانی، شیخ علاءالدوله، ص85</ref>.
'''از وسوسه و غارت شیطان وارست      مانند علاءالدوله سمنانی شد'''»<ref>سمنانی، شیخ علاءالدوله، ص85</ref>.
خط ۵۹: خط ۶۰:
جمله هستی ز توست:
جمله هستی ز توست:
'''جهان را بلندی و پستی ز توست    تویی هست و آن جمله هستی ز توست'''؛
'''جهان را بلندی و پستی ز توست    تویی هست و آن جمله هستی ز توست'''؛
غلط کرد آن‎کس که گفت این تویی    بگو ره نماید مه دین تویی'''؛
غلط کرد آن‎کس که گفت این تویی    بگو ره نماید مه دین تویی'''؛'''
'''همه چیز را رسم و آئین ز توست    یقین نور چشم جهان‎بین ز توست'''؛
'''همه چیز را رسم و آئین ز توست    یقین نور چشم جهان‎بین ز توست'''؛
'''تو هستی منزه به ذات و صفات      ز فیض تو پیدا شد این کاینات'''.
'''تو هستی منزه به ذات و صفات      ز فیض تو پیدا شد این کاینات'''.
خط ۸۲: خط ۸۳:
'''جمال دوست نبیند هر آن‎که عاشق نیست    به عشق کی رسد آن‎کس که کار خر دارد'''؛
'''جمال دوست نبیند هر آن‎که عاشق نیست    به عشق کی رسد آن‎کس که کار خر دارد'''؛
'''درون جان سفری عاشقانه خواهم کرد    خوشا کسی که در این ره سر سفر دارد'''؛
'''درون جان سفری عاشقانه خواهم کرد    خوشا کسی که در این ره سر سفر دارد'''؛
چو جای زهد و صلاح است عاشقی را کو    به پیش تیر بلا جان خود سپر دارد'''<ref>ر.ک: متن کتاب، بخش دوم، ص1-‎7</ref>.
چو جای زهد و صلاح است عاشقی را کو    به پیش تیر بلا جان خود سپر دارد'''<ref>ر.ک: متن کتاب، بخش دوم، ص1-‎7</ref>.'''


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۸۸: خط ۸۹:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش