۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
«معشوق چون خواهد كه عاشق را بركشد الى آخره. در بيان تبدل صفات عاشق و بقاء بعد الفناء و وصول او به مقام فرق بعد الجمع و موطن تكميل و ارشاد و تحقيق معنى خرابات و خراباتيان كه آن عبارت از عالم وحدت حقيقت است. | «معشوق چون خواهد كه عاشق را بركشد الى آخره. در بيان تبدل صفات عاشق و بقاء بعد الفناء و وصول او به مقام فرق بعد الجمع و موطن تكميل و ارشاد و تحقيق معنى خرابات و خراباتيان كه آن عبارت از عالم وحدت حقيقت است. | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|''خراباتى است بىحد و نهايت''|2=''نه آغازش كسى ديد و نه غايت''}} | |||
{{ب|''اگر صد سال در وى مىشتابى''|2=''نه كس را و نه خود را بازيابى''}} | |||
{{پايان شعر}} | |||
قوله: انا من اهوى الى آخره؛ يعنى من آن كسم كه دوست مىدارم و آن كس كه دوست مىدارم هم من است؛ هرچند، هر يك اقتضايى داريم و ليكن در يك بدن ظاهر شدهايم و اين سخن تمامتر از عكس است پيش متفطن، چنانچه[چنانكه] در جايش تحقيق شده. | قوله: انا من اهوى الى آخره؛ يعنى من آن كسم كه دوست مىدارم و آن كس كه دوست مىدارم هم من است؛ هرچند، هر يك اقتضايى داريم و ليكن در يك بدن ظاهر شدهايم و اين سخن تمامتر از عكس است پيش متفطن، چنانچه[چنانكه] در جايش تحقيق شده. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۰۵: | ||
قوله: الْحَمْدُ لِلَّهِ الى اخره؛ يعنى سپاس خداى را بر آن نعمت كه مرا ضفدعسان در بحر معرفت خود جاى داده است كه اگر دهان اظهار باز مىكند پر مىگردد از آب حقايق آن و همه عالم از آن خبر مىيابد و اگر دهان بر هم مىنهد و در اندرون مىگيرد، از كربت و اندوه هلاك مىگردد. | قوله: الْحَمْدُ لِلَّهِ الى اخره؛ يعنى سپاس خداى را بر آن نعمت كه مرا ضفدعسان در بحر معرفت خود جاى داده است كه اگر دهان اظهار باز مىكند پر مىگردد از آب حقايق آن و همه عالم از آن خبر مىيابد و اگر دهان بر هم مىنهد و در اندرون مىگيرد، از كربت و اندوه هلاك مىگردد. | ||
{{شعر}} | |||
{| | {{ب|''مشكل، همه اين است كه ما مشكل خود را''|2=''گفتن نتوانيم و نهفتن نتوانيم''}} | ||
{{پايان شعر}} | |||
صائن الدين، اين رساله را در 8 ذى العقده سال 828ق، به پايان رسانده است. | صائن الدين، اين رساله را در 8 ذى العقده سال 828ق، به پايان رسانده است. |
ویرایش