۱۰۴٬۶۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فوق العاده ' به 'فوقالعاده ') |
||
(۸۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR00179.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:NUR00179.jpg|بندانگشتی|مرقد شيخ جعفر کاشفالغطاء]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |کاشفالغطاء، جعفر بن خضر | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | آلکاشفالغطاء، جعفر بن خضر | ||
جعفر الحلی | جعفر الحلی | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |خضر | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |1154 ه.ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |نجف اشرف | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |1228 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |وحید بهبهانی، سید محمد مهدی بحرالعلوم، سید صادق فحام | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[کشف الغطاء عن مبهمات شریعه الغراء (طبع قدیم)]] | ||
[[حق المبین في تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین]] | |||
[[منهج الرشاد لمن اراد السداد]] | [[پاسخنامه شیخ جعفر کاشفالغطاء به عبدالعزیز بن سعود (منهج الرشاد لمن أراد السداد)|منهج الرشاد لمن اراد السداد]] | ||
|- class="articleCode" | |||
|-class= | |کد مؤلف | ||
|کد | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00179AUTHORCODE<br> | ||
|data-type= | |||
|} | |} | ||
</div> | </div>{{کاربردهای دیگر|کاشفالغطاء (ابهام زدایی)}} | ||
'''جعفر کاشفالغطاء''' (1154-1228ق)، مشهور به شیخ جعفر نجفی و ملقب به کاشفالغطاء، شیخ جعفر کبیر و شیخ المشایخ، از مراجع تقلید شیعه، صاحب کتاب [[كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء (طبع جدید)|کشف الغطاء]]، از شاگردان [[وحید بهبهانی، محمدباقر|آقا محمدباقر وحيد بهبهانى]] و [[بحرالعلوم، سید محمدمهدی بن مرتضی|سيد مهدى بحرالعلوم]]، [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ محمدحسن نجفى]]، صاحب [[جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام|جواهر الكلام]]، | |||
[[کاظمی، اسدالله|اسدالله شوشتری]] داماد ایشان است. | |||
== ولادت == | |||
در سال 1154ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود. | |||
==تحصیلات== | |||
== | |||
وى از همان اوان كودكى به تحصيل علوم دينى پرداخت. در آغاز، مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگان كسب دانش كرد و به مرتبت والايى از علم و عمل نائل آمد. | وى از همان اوان كودكى به تحصيل علوم دينى پرداخت. در آغاز، مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگان كسب دانش كرد و به مرتبت والايى از علم و عمل نائل آمد. | ||
در عظمت و بزرگوارى او همين قدر بس كه [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی| | در عظمت و بزرگوارى او همين قدر بس كه [[بحرالعلوم، سید محمدمهدی بن مرتضی|آیتالله سيد مهدى بحر العلوم]] او را به عنوان مرجع عام شيعه معرفى مىكرد و حتى امر فرمود به اهلبيت خود كه از شيخ جعفر تقليد نمايد. | ||
شيخ جعفر کاشفالغطاء مىگفت: اگر تمام | شيخ جعفر کاشفالغطاء مىگفت: اگر تمام کتابهاى فقه را با آب بشويند من مىتوانم همه ابواب آن را از طهارت تا ديات از حفظ بنويسم. | ||
کاشفالغطاء معاصر با [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|آیتالله سيد على طباطبائى]] (خواهر زاده [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]]، متوفى 1331ق) است كه يك دوره فقه استدلالى كامل را تدوين كرد و در ترتيب ابواب آن به ابتكارات جالبى دست زد. | |||
همچنين از معاصرين او [[نراقی، مهدی بن ابیذر| | همچنين از معاصرين او [[نراقی، مهدی بن ابیذر|آیتالله مولى مهدى نراقى كاشانى]] است كه يكى از فقهاى برجسته و بنام بوده و مرجعيت داشته است. | ||
==خصوصيات اخلاقى | ==خصوصيات اخلاقى== | ||
كاشفالغطا داراى اخلاق الهى بود وارسته، فروتن، سخاوتمند، غيور، متواضع، مجاهد، در دل شب براى عبادت و راز و نياز بيدار مىشد و تا سپيده دم در حال تضرع و گريه و زارى بود و صبحگاهان براى درس و بحث، و براى مقابله با دشمنان دين و مذهب، همانند شير در اين ميدانهاى خطرناك وارد مىشد و همواره پيروز و سر بلند بود. شب كه فرا مىرسيد، هنگام خوابيدن به محاسبه نفس خويش مىپرداخت و گاهى خطاب به خويشتن مىگفت: «در كوچكى ترا «جعيفر» (جعفر كوچولو) مىگفتند، سپس «جعفر» شدى، و پس از | كاشفالغطا داراى اخلاق الهى بود وارسته، فروتن، سخاوتمند، غيور، متواضع، مجاهد، در دل شب براى عبادت و راز و نياز بيدار مىشد و تا سپيده دم در حال تضرع و گريه و زارى بود و صبحگاهان براى درس و بحث، و براى مقابله با دشمنان دين و مذهب، همانند شير در اين ميدانهاى خطرناك وارد مىشد و همواره پيروز و سر بلند بود. شب كه فرا مىرسيد، هنگام خوابيدن به محاسبه نفس خويش مىپرداخت و گاهى خطاب به خويشتن مىگفت: «در كوچكى ترا «جعيفر» (جعفر كوچولو) مىگفتند، سپس «جعفر» شدى، و پس از آن «شيخ جعفر»، و سپس «شيخالاسلام»، پس تا كىخدا را معصيت مىكنى و اين نعمت را سپاس نمىگويى؟» | ||
هميشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش مىكرد. | هميشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش مىكرد. | ||
[[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزاى نورى (ره)]] در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] مىنويسد: سيد مرتضى نجفى كه مرد عادل و با تقوى و فرد مورد اعتمادى است و در اوايل عمرش شيخ جعفر را درك كرده بود، به من گفت: روزى شيخ جعفر براى نماز ظهر تاخير كرد و به مسجد نيامد مردم كه از آمدن شيخ نا اميد شدند، شروع كردند نماز را فرادى خواندند چيزى نگذشته بود كه شيخ وارد مسجد شد و با ناراحتى مردم را سرزنش كرد كه چرا نماز را فرادى مىخوانيد؟ | [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزاى نورى(ره)]] در [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك]] مىنويسد: سيد مرتضى نجفى كه مرد عادل و با تقوى و فرد مورد اعتمادى است و در اوايل عمرش شيخ جعفر را درك كرده بود، به من گفت: روزى شيخ جعفر براى نماز ظهر تاخير كرد و به مسجد نيامد مردم كه از آمدن شيخ نا اميد شدند، شروع كردند نماز را فرادى خواندند چيزى نگذشته بود كه شيخ وارد مسجد شد و با ناراحتى مردم را سرزنش كرد كه چرا نماز را فرادى مىخوانيد؟ | ||
مگر يك نفر عادل بين شما نيست كه به او اقتدا كنيد؟ | مگر يك نفر عادل بين شما نيست كه به او اقتدا كنيد؟ | ||
خط ۷۵: | خط ۷۶: | ||
سپس مؤمنى را ديد كه نماز مىخواند و تا اندازهاى هم امكانات مالى خوبى داشت، فورا به او اقتدا كرده و به نماز ايستاد مردم كه شيخ را ديدند به آن مؤمن اقتدا كرده، همه پشت سر او ايستادند و اقتدا كردند آن مؤمن به قدرى شرمنده شد كه نمىدانست چگونه نماز را تمام كند پس از اداى نماز ظهر كنار رفته و به شيخ عرض كرد: بايد نماز عصر را خود جناب عالى امامت كنيد شيخ خوددارى كرد او اصرار نمود، تا اينكه بالاخره شيخ گفت: حال كه اصرار مىكنى، اگر پولى بدهى كه همين جا بر فقرا تقسيم كنيم، از امامت تو صرف نظر مىكنيم آن مرد پذيرفت و دويست شامى (كه پول رايج آن زمان بود) به شيخ پرداخت و شيخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع كنند و همانطور پولها را بر آنها تقسيم نمود سپس به نماز ايستاد. | سپس مؤمنى را ديد كه نماز مىخواند و تا اندازهاى هم امكانات مالى خوبى داشت، فورا به او اقتدا كرده و به نماز ايستاد مردم كه شيخ را ديدند به آن مؤمن اقتدا كرده، همه پشت سر او ايستادند و اقتدا كردند آن مؤمن به قدرى شرمنده شد كه نمىدانست چگونه نماز را تمام كند پس از اداى نماز ظهر كنار رفته و به شيخ عرض كرد: بايد نماز عصر را خود جناب عالى امامت كنيد شيخ خوددارى كرد او اصرار نمود، تا اينكه بالاخره شيخ گفت: حال كه اصرار مىكنى، اگر پولى بدهى كه همين جا بر فقرا تقسيم كنيم، از امامت تو صرف نظر مىكنيم آن مرد پذيرفت و دويست شامى (كه پول رايج آن زمان بود) به شيخ پرداخت و شيخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع كنند و همانطور پولها را بر آنها تقسيم نمود سپس به نماز ايستاد. | ||
شيخ نسبت به مذهب خيلى تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بى پروا مىايستاد و مقاومت مىكرد. هنگامى كه وهابيها به نجف يورش آوردند و به غارتگرى و جنايت دست زدند، شيخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد كرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا كه جبههاى در مقابل آنان گشود و رزمندگانى را براى دفاع از دين آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دين پيشاپيش آنان به راه افتاد و پس از نبردى سهمگين آنان را تار و مار كرده، از نجف راند و رئيس آنها كه سعود نام داشت (و شايد از نياكان ملك فهد، پادشاه كنونى عربستان باشد.) ناچار پا به فرار گذاشته و براى انتقام جويى به كربلا حمله كرد، چون ديگر توان مقاومت در برابر ياران شيخ جعفر را نداشت. اهل كربلا با اينكه بيشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نياورده، تسليمستمگران شدند. پس از آن حادثه براى اينكه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شيخ جعفر قيام به ساختن «سور نجف» (ديوارى بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و | شيخ نسبت به مذهب خيلى تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بى پروا مىايستاد و مقاومت مىكرد. هنگامى كه وهابيها به نجف يورش آوردند و به غارتگرى و جنايت دست زدند، شيخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد كرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا كه جبههاى در مقابل آنان گشود و رزمندگانى را براى دفاع از دين آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دين پيشاپيش آنان به راه افتاد و پس از نبردى سهمگين آنان را تار و مار كرده، از نجف راند و رئيس آنها كه سعود نام داشت (و شايد از نياكان ملك فهد، پادشاه كنونى عربستان باشد.) ناچار پا به فرار گذاشته و براى انتقام جويى به كربلا حمله كرد، چون ديگر توان مقاومت در برابر ياران شيخ جعفر را نداشت. اهل كربلا با اينكه بيشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نياورده، تسليمستمگران شدند. پس از آن حادثه براى اينكه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شيخ جعفر قيام به ساختن «سور نجف» (ديوارى بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و محمدحسن خان صدر اصفهانى به دستور آن بزرگوار كار ساختمانى اين سور مهم را به عهده گرفت و بنا كرد. | ||
يكى از كارهاى مهم شيخ جعفر را نيز مىتوان مقابله با ميرزا محمد اخبارى نام برد. اين شخص از بزرگترين دشمنان مراجع اصولى بود كه تهمتهاى ناروا و زشت به علما مىزد و در گوشه و كنار فعاليت زيادى بر عليه آنان مىكرد. شيخ جعفر براى كوبيدن او ناچار به رى سفر كرده و به تبليغ بر عليه آن فرد اخبارى مشغول شد و در اين زمينه، نامهها و رسالههاى مفصلى در رد ميرزا محمد اخبارى و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا اينكه حركت او را در نطفه خفه كرد و ميرزاى اخبارى از ترس او پابه فرار گذاشت. | يكى از كارهاى مهم شيخ جعفر را نيز مىتوان مقابله با ميرزا محمد اخبارى نام برد. اين شخص از بزرگترين دشمنان مراجع اصولى بود كه تهمتهاى ناروا و زشت به علما مىزد و در گوشه و كنار فعاليت زيادى بر عليه آنان مىكرد. شيخ جعفر براى كوبيدن او ناچار به رى سفر كرده و به تبليغ بر عليه آن فرد اخبارى مشغول شد و در اين زمينه، نامهها و رسالههاى مفصلى در رد ميرزا محمد اخبارى و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا اينكه حركت او را در نطفه خفه كرد و ميرزاى اخبارى از ترس او پابه فرار گذاشت. | ||
==خاندان | ==خاندان== | ||
آثار علمى | آثار علمى کاشفالغطاء منحصر به چند كتاب فقهى نيست، بلكه يكى از آثار مهم عملى و علمى او را مىتوان تربيت كردن فرزندانى بر جسته و فقيه ذكر نمود كه هر يك دريايى از علم و دانش بودند. شيخ جعفر داراى سه فرزند مجتهد بود كه هر سه از فقهاى بنام شيعهاند و بزرگترين آنها شيخ موسى است كه پدر براى وى احترامى فوقالعاده قائل بود و برخى از تأليفات اين فرزند به خواهش پدر بوده است. شيخ جعفر اين فرزندش را بر تمام فقها، به استثناى [[شهيد اول]] و محقق برتر مىدانست. دو فرزند ديگرش شيخ على و شيخ حسن مىباشند كه هر دو مجتهد بودهاند. | ||
شيخ جعفر پنج داماد داشت كه اين پنج نفر هم نيز از فقهاى به نام شيعه مىباشند و آنها عبارتند از: | شيخ جعفر پنج داماد داشت كه اين پنج نفر هم نيز از فقهاى به نام شيعه مىباشند و آنها عبارتند از: | ||
# شيخ اسد اللّه تسترى كاظمى، صاحب كتاب المقابيس | |||
# [[ایوان کیفی، محمدتقی بن عبدالرحیم|شيخ محمدتقى رازى اصفهانى]]، صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالمالدين|هداية المسترشدين]] | |||
# سيد صدرالدين موسوى عاملى | |||
# آقا محمد على هزار جريبى | |||
# شيخ محمد، پدر شيخ راضى | |||
==گفتار بزرگان== | ==گفتار بزرگان== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۶: | ||
شيخ جعفر كاشفالغطا، فقيه بزرگ و مجتهد وارسته در عصر خويش بوده است كه چندى از بزرگان او را چنين توصيف مىكنند. | شيخ جعفر كاشفالغطا، فقيه بزرگ و مجتهد وارسته در عصر خويش بوده است كه چندى از بزرگان او را چنين توصيف مىكنند. | ||
- مرحوم استاد [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزا حسين نورى]]، صاحب مستدرك الوسائل (ره ) اين چنين | - مرحوم استاد [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزا حسين نورى]]، صاحب مستدرك الوسائل(ره) اين چنين کاشفالغطاء را ستايش مىكند و توصيف مىنمايد: درست است در هر عصر، عالمان بزرگى داشتهايم كه از نظر علم و تقوى كم نظير بوده و همتايى نداشتند، ولى امروز سخن از شخصيتى است عاليقدر و بزرگ مرتبه كه با كتاب ارزنده كشف الغطا خود، فقه و دشوارىهاى فقه را شكافت همانند كشتى كه حباب دريا را مىشكافد. نام آن بزرگوار جعفر بن شيخ خضر جناجى نجفى و معروف به کاشفالغطاء است. | ||
و در جاى ديگر مىنويسد: | و در جاى ديگر مىنويسد: | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۰: | ||
- از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|استاد اعظم شيخ مرتضى انصارى]] نقل شده است كه فرمود: اگر كسى آن قواعد و اصولى را كه شيخ جعفر در كتاب كشف الغطايش جا داده است بداند، نزد من مجتهد خواهد بود. | - از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|استاد اعظم شيخ مرتضى انصارى]] نقل شده است كه فرمود: اگر كسى آن قواعد و اصولى را كه شيخ جعفر در كتاب كشف الغطايش جا داده است بداند، نزد من مجتهد خواهد بود. | ||
- شيخ عبدالحسين تهرانى (ره) مىگويد: اگر مواظبت او را بر سنن و آداب و احكام ببينى و عبادت و مناجاتش را در سحرگاهان بشنوى، و گريه و زاريش را در دل شب بنگرى، مىبينى از همان كسانى است كه | - شيخ عبدالحسين تهرانى(ره) مىگويد: اگر مواظبت او را بر سنن و آداب و احكام ببينى و عبادت و مناجاتش را در سحرگاهان بشنوى، و گريه و زاريش را در دل شب بنگرى، مىبينى از همان كسانى است كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] براى يكى از اصحابش به نام احنف بن قيس تعريف مىكرد و تو را به شگفتى خواهد وا داشت. هنگامى كه ببينى او با آن مكانت و منزلت و همچنين با آن هيبت و وقارش در راه خدمت به بينوايان و بيچارگان و تهىدستان قرار دارد و در اين راه مايه مىگذارد و همواره در صدد چارهجويى براى مستمندان و فقيران است، و در اين باره داستانهاى زيادى از او نقل مىكنند كه اگر در يك جا گردآورى شود، كتابى ظريف خواهد بود. | ||
==اساتيد== | ==اساتيد== | ||
شيخ جعفر کاشفالغطاء از محضر بزرگانى نظير: شيخ محمد مهدى فتونى و [[وحید بهبهانی، محمدباقر|آقا محمدباقر وحيد بهبهانى]] و [[بحرالعلوم، سید محمدمهدی بن مرتضی|سيد مهدى بحرالعلوم]] و پدر بزرگوار خود كسب دانش كرده است. | |||
شيخ جعفر | |||
==شاگردان == | ==شاگردان == | ||
شاگردان بسيارى از محضر ايشان كسب فيض نمودهاند كه بيشتر آنها از مجتهدين و شخصيتهاى بر جسته تاريخ بودهاند و ما براى تيمن و تبرک نام برخى از آنها را ذكر مىكنيم. | |||
#[[حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد| سيد جواد عاملى]]، مؤلف كتاب ارزنده مفتاح الكرامه | |||
# [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ محمدحسن نجفى]]، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] الكلام | |||
# سيد محمدباقرصاحب انوار | |||
# حاج [[کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن|محمد ابراهيم كرباسى]]، صاحب اشارات | |||
# شيخ قاسم مجيبالدين عاملى نجفى | |||
# ملا زينالعابدين سلماسى | |||
# شيخ عبدالحسين اعسم | |||
# سيد باقر قزوينى | |||
# آقا جمال | |||
# شيخ حسين نجفى | |||
==وفات == | |||
سر انجام شيخ جعفر کاشفالغطاء پس از گذراندن عمرى سرشار از خدمت به مكتب و امت اسلام، در روز چهارشنبه، 22 يا 27 رجب سال 1228ق، پس از هفتاد و چهار سال زيستن پر بركت در دنيا، به لقاى حق شتافت. | |||
==آثار == | |||
شيخ را مؤلفات بسيارى نيست، ولى آنچه نوشته است، عالى و ارزنده است. | شيخ را مؤلفات بسيارى نيست، ولى آنچه نوشته است، عالى و ارزنده است. | ||
# كشف الغطاء، كه مهمترين و عالىترين كتاب وى در عبادات است. | |||
# شرح قواعد علامه | |||
# كتاب الطهارة، كه در آن اقوال دانشمندان بررسى شده است | |||
# بغية الطالب، در طهارت و نماز | |||
# العقائد الجعفريه فى اصولالدين | |||
# غاية المامول فى علم الاصول | |||
# شرح الهداية للطباطبائى | |||
# الحق فى تصويب المجتهدين و تخطئة الاخباریين | |||
# رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد، كه در رد وهابىها است | |||
شيخ جعفر همچنين داراى قريحهاى شعرى بوده و ديوان شعرى از او موجود است كه در آن اشعار بسيار جالب و زيبا سروده است. | شيخ جعفر همچنين داراى قريحهاى شعرى بوده و ديوان شعرى از او موجود است كه در آن اشعار بسيار جالب و زيبا سروده است. | ||
== | ==منابع مقاله== | ||
# آشنايى با علوم اسلامى: ص307 | |||
# خدمات متقابل اسلام و ايران: [[مطهری، مرتضی|شهيد مطهرى]]، ص 442 | |||
# خاتمه مستدرك: علامه نورى | |||
# مفتاح الكرامة: ج 1، ص3 | |||
# روضات الجنات | |||
# ريحانة الادب: ج 5، ص 24 | |||
# فقهاى نامدار شيعه: عقيقى بخشايشى، ص 256 | |||
==تبارنامه== | |||
{{الگو:تبارنامه خاندان نجفی اصفهانی}} | |||
== | |||
== وابستهها == | |||
{{وابستهها}} | |||
[[کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (طبع جدید)]] | |||
[[کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء ( طبع جدید )]] | |||
[[کشف الغطاء عن مبهمات شریعه الغراء (طبع قدیم)]] | [[کشف الغطاء عن مبهمات شریعه الغراء (طبع قدیم)]] | ||
[[ | [[پاسخنامه شیخ جعفر کاشفالغطاء به عبدالعزیز بن سعود (منهج الرشاد لمن أراد السداد)]] | ||
[[ | [[احکام الاموات الی حین الدفن و الانصراف]] | ||
[[شرح | [[شرح القواعد]] | ||
[[القواعد | [[شرح طهارة القواعد]] | ||
[[ | [[القواعد الستة عشر]] | ||
[[ | [[العقائد الجعفریة]] | ||
[[ | [[حق المبین في تصویب المجتهدین و تخطئة الاخباریین]] | ||
[[منهج الرشاد لمن اراد السداد]] | [[پاسخنامه شیخ جعفر کاشفالغطاء به عبدالعزیز بن سعود (منهج الرشاد لمن أراد السداد)|منهج الرشاد لمن اراد السداد]] | ||
[[غایة المأمول]] | [[غایة المأمول]] | ||
[[رسالة قاعدة الاشتغال]] | [[رسالة قاعدة الاشتغال]] | ||
[[ طريق الوصول | [[طريق الوصول إلی التوحيد و النبوة و المعاد و العدل و الإمامة]] | ||
[[شرح الشيخ جعفر علي قواعد العلامة ابن المطهر]] | [[شرح الشيخ جعفر علي قواعد العلامة ابن المطهر]] | ||
[[شرح القواعد کتاب المتاجر]] | [[شرح القواعد کتاب المتاجر]] | ||
[[منهج الرشاد لمن أراد السداد]] | [[منهج الرشاد لمن أراد السداد]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مراجع تقلید]] |