۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ي' به '، ي') |
جز (جایگزینی متن - '؛ي' به '؛ ی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
#حمل صفات خبرى بر معناى لغوى:در اصطلاح علم كلام، بخشى از صفات خدا را كه تنها قرآن و حديث از آنها خبر داده و خرد آنها را درك نكرده است، صفات خبرى مىنامند.صفاتى مانند: | #حمل صفات خبرى بر معناى لغوى:در اصطلاح علم كلام، بخشى از صفات خدا را كه تنها قرآن و حديث از آنها خبر داده و خرد آنها را درك نكرده است، صفات خبرى مىنامند.صفاتى مانند: | ||
#:يد، وجه، استواى بر عرش و...شكى نيست كه معانى لغوى اين صفات ملازم با جسمانى بودن خداوند است و حال آنكه خداوند منزه از اين معانى است، لذا اين صفات با قرائنى كه در سياق آيات آمده به نحوى تأويل مىكردند كه با واجبالوجود بودن خداوند ناسازگار نيفتد.اما ابن تيميه اصرار دارد كه اين صفات با همان معناى لغوى و عرفى بر خداوند حمل مىشود. | #:يد، وجه، استواى بر عرش و...شكى نيست كه معانى لغوى اين صفات ملازم با جسمانى بودن خداوند است و حال آنكه خداوند منزه از اين معانى است، لذا اين صفات با قرائنى كه در سياق آيات آمده به نحوى تأويل مىكردند كه با واجبالوجود بودن خداوند ناسازگار نيفتد.اما ابن تيميه اصرار دارد كه اين صفات با همان معناى لغوى و عرفى بر خداوند حمل مىشود. | ||
#:پس اعتقاد ابن تيميه در توحيد خداوند و اثبات صفات كه اساس عقايد دينى اوست، مبتنى بر دو اصل است:1-آنچه | #:پس اعتقاد ابن تيميه در توحيد خداوند و اثبات صفات كه اساس عقايد دينى اوست، مبتنى بر دو اصل است:1-آنچه سلف؛ یعنى بزرگان صدر اسلام گفتهاند، صحيح است و بايد از آن پيروى كرد.2-تأويل آيات به معنى اصطلاحى متأخر آن صحيح نيست، بنابراين كسانى كه اين نوع صفات را به كمك قرائن موجود در آيات و روايات بر معانى مجازى و كنايى حمل مىكنند، مورد انتقاد هستند. | ||
#:ابن تيميه با اعتقاد به دو اصل فوق به مسألۀ صفات كه يكى از مهمترين مسائل كلامى ميان اشاعره و معتزله است مىپردازد و اين مسأله از عمدهترين مباحث در كتب و آثار اوست.او مخالفان خود را متهم مىكند كه صفات كمال خداوند را منكرند و او را عالم و قادر و حىّ و مريد نمىدانند.براساس همين مبنا ابن تيميه خداوند را قابل اشارۀ حسّى دانسته و معتقد است كه موجود قائم به نفس غير قابل اشارۀ حسى و غير قابل رؤيت وجود خارجى ندارد و ساخته و پرداختۀ ذهن است.اين همان جسمانى بودن و مادى بودن خداست كه ابن تيميه مىكوشد كه حنابله را از آن مبرّا سازد، لذا براى فرار از تهمت مخالفان به معانى قرآنى و لغوى و فلسفى جسم متشبّث مىشود و از اقرار صريح به تجسيم تحاشى مىكند. | #:ابن تيميه با اعتقاد به دو اصل فوق به مسألۀ صفات كه يكى از مهمترين مسائل كلامى ميان اشاعره و معتزله است مىپردازد و اين مسأله از عمدهترين مباحث در كتب و آثار اوست.او مخالفان خود را متهم مىكند كه صفات كمال خداوند را منكرند و او را عالم و قادر و حىّ و مريد نمىدانند.براساس همين مبنا ابن تيميه خداوند را قابل اشارۀ حسّى دانسته و معتقد است كه موجود قائم به نفس غير قابل اشارۀ حسى و غير قابل رؤيت وجود خارجى ندارد و ساخته و پرداختۀ ذهن است.اين همان جسمانى بودن و مادى بودن خداست كه ابن تيميه مىكوشد كه حنابله را از آن مبرّا سازد، لذا براى فرار از تهمت مخالفان به معانى قرآنى و لغوى و فلسفى جسم متشبّث مىشود و از اقرار صريح به تجسيم تحاشى مىكند. | ||
#:بنا بر اين اتهام او به اين عقيده كه قائل به تجسيم خداوند است، از راه الزامات منطقى است كه بر او وارد است.مثلا وقتى مىگويد:خداوند قابل اشارۀ حسيّه است، در حقيقت جسم بودن او را پذيرفته است. | #:بنا بر اين اتهام او به اين عقيده كه قائل به تجسيم خداوند است، از راه الزامات منطقى است كه بر او وارد است.مثلا وقتى مىگويد:خداوند قابل اشارۀ حسيّه است، در حقيقت جسم بودن او را پذيرفته است. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
گذشته از اين، اگر اين حديث ناظر به زيارت پيامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سيرۀ مسلمين، حديث منسوخ و يا مؤوّلى خواهد بود، زيرا پيش از عصر ابن تيميه همۀ مسلمانان جهان به زيارت قبر پيامبر(ص) مىشتافتند و اين سيرۀ عمليه، بزرگترين حجت بر جواز و نيز استحباب قصد سفر براى زيارت پيامبران و اولياى الهى است. | گذشته از اين، اگر اين حديث ناظر به زيارت پيامبران و صالحان باشد، طبعا در برابر سيرۀ مسلمين، حديث منسوخ و يا مؤوّلى خواهد بود، زيرا پيش از عصر ابن تيميه همۀ مسلمانان جهان به زيارت قبر پيامبر(ص) مىشتافتند و اين سيرۀ عمليه، بزرگترين حجت بر جواز و نيز استحباب قصد سفر براى زيارت پيامبران و اولياى الهى است. | ||
در پايان يادآور مىشويم:اگر فرض شود كه اين حديث(احاديث) از دلالت گستردهاى برخوردار | در پايان يادآور مىشويم:اگر فرض شود كه اين حديث(احاديث) از دلالت گستردهاى برخوردار است؛ یعنى علاوه بر تحريم سفر به ساير مساجد، سفر به اماكن را نيز تحريم مىكند، در اين صورت هم مقصود تحريم سفرهايى است كه براى تعظيم مكان خاصى انجام مىگيرد، اما اگر هدف از سفر به اين اماكن، تعظيم انسانى باشد كه در آن مكان مدفون است و خداوند او را بزرگ شمرده است و ما را به تكريم و محبت او دعوت نموده، چنين سفرى به هيچ وجه داخل در مدلول روايت نخواهد بود. | ||
ویرایش