پرش به محتوا

امام جعفر صادق علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ي' به '، ي'
جز (جایگزینی متن - ' های' به '‎های')
جز (جایگزینی متن - '،ي' به '، ي')
خط ۷۵: خط ۷۵:
== شاگردان امام صادق(ع) ==
== شاگردان امام صادق(ع) ==


عصر امام صادق(ع) از متحول‌ترين اعصار در تاريخ فقه و حديث و كلام و تصوف اسلامى است. نهضت علمى جمع و تدوين حديث به تشويق عمر بن عبدالعزيز از اوايل قرن دوم آغاز شده بود. ذهبى در حوادث سال 143ق مى‌گويد در اين سال بود كه در مكه و مدينه علما شروع به تدوين حديث كردند و ابن جريج (جريح) (م ح 149ق) و محمد بن اسحاق (م 151ق) و مالك بن انس (م 179ق) و بسيارى ديگر از كبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حديث مى‌كردند، و چنانكه خواهد آمد بسيارى از بزرگان و محدثين اهل سنت يا مستقيماً شاگرد حضرت صادق(ع) بوده‌اند،يا از آن حضرت روايت كرده‌اند. در عالم تشيع نيز به [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]] امام باقر(ع) (57-104ق) شاگردان ايشان كتابت حديث را آغاز كرده بودند. علم فقه نيز در كمال شكوفايى بود و در همان زمان كه امام صادق(ع) با پرداختن به بسيارى از ابواب فقه و بيان احاديث و احكام فقهى مذهب فقه جعفرى را كه به نام خود ايشان نامبردار است تحكيم مى‌كرد، مذاهب بزرگ فقهى ديگرى نيز در عالم تسنن در شرف شكل‌گيرى بود. [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] نعمان بن ثابت (م 150ق) مؤسس مذهب فقهى حنفى از كبار شاگردان امام صادق(ع) بود و اين سخنان او مشهور است كه «عالمتر از جعفر بن محمد نديده‌ام» و «اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم» و منظورش از آن دو سال، ايامى است كه مجالست‌هاى مكررى در مدينه و كوفه با امام صادق(ع) داشته است. مالك بن انس (م 179ق) بنيانگذار مذهب فقهى مالكى و صاحب كتاب موطأ كه از قديم‌ترين مجاميع حديث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع)پيوند نزديك و به ايشان ارادت بسيار داشت. اين گفته او در حق حضرت مشهور است: «ما رأت عين أفضل من جعفر بن محمد» (هيچكس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد نديده است) و گاه با اين عبارت احترام آميز: «حدثنى الثقة بعينه جعفر بن محمد» از ايشان حديث روايت مى‌كند. دو تن ديگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، يعنى محمد بن ادريس شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، با آنكه صحبت و محضر امام صادق(ع) را درك نكرده بودند، براى ايشان احترام شايان قائل بوده و از ايشان نقل روايت كرده‌اند. از نظر علم كلام نيز اين عصر، دوره تكوين بسيارى مكاتب و مذاهب كلامى است. از جمله تكوين مكتب معتزله با الهام از انديشه‌هاى حسن بصرى (21-110ق) و كوشش واصل بن عطا (80-180ق) و ابوهذيل علاف (متوفى در اوايل قرن سوم) كه با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است. مانويت -كه در اين عصر غالبا «زندقه» ناميده مى‌شود- رواج بسيار داشت. امام صادق(ع) مناظره‌هاى سنجيده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصاً با دهريان و زنديقان و آزادانديشان زمانه داشتند. مباحثه‌ها و مناظره‌هاى حضرت با عبدالكريم بن ابى‌العوجاء معروف و متن كامل يا ملخص بعضى از آنها در اصول كافى نقل شده است. هشام بن حكم كه اهل كلام و فلسفه بود و به انواع مكاتب كلامى عصر گرايش يافته و از آنها سرخورده بود، با راه يافتن به حضور امام(ع) و طرح چندين سؤال، شيفته مشرب عقلى و استدلالى ايشان شد.
عصر امام صادق(ع) از متحول‌ترين اعصار در تاريخ فقه و حديث و كلام و تصوف اسلامى است. نهضت علمى جمع و تدوين حديث به تشويق عمر بن عبدالعزيز از اوايل قرن دوم آغاز شده بود. ذهبى در حوادث سال 143ق مى‌گويد در اين سال بود كه در مكه و مدينه علما شروع به تدوين حديث كردند و ابن جريج (جريح) (م ح 149ق) و محمد بن اسحاق (م 151ق) و مالك بن انس (م 179ق) و بسيارى ديگر از كبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حديث مى‌كردند، و چنانكه خواهد آمد بسيارى از بزرگان و محدثين اهل سنت يا مستقيماً شاگرد حضرت صادق(ع) بوده‌اند، يا از آن حضرت روايت كرده‌اند. در عالم تشيع نيز به [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]] امام باقر(ع) (57-104ق) شاگردان ايشان كتابت حديث را آغاز كرده بودند. علم فقه نيز در كمال شكوفايى بود و در همان زمان كه امام صادق(ع) با پرداختن به بسيارى از ابواب فقه و بيان احاديث و احكام فقهى مذهب فقه جعفرى را كه به نام خود ايشان نامبردار است تحكيم مى‌كرد، مذاهب بزرگ فقهى ديگرى نيز در عالم تسنن در شرف شكل‌گيرى بود. [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] نعمان بن ثابت (م 150ق) مؤسس مذهب فقهى حنفى از كبار شاگردان امام صادق(ع) بود و اين سخنان او مشهور است كه «عالمتر از جعفر بن محمد نديده‌ام» و «اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم» و منظورش از آن دو سال، ايامى است كه مجالست‌هاى مكررى در مدينه و كوفه با امام صادق(ع) داشته است. مالك بن انس (م 179ق) بنيانگذار مذهب فقهى مالكى و صاحب كتاب موطأ كه از قديم‌ترين مجاميع حديث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع)پيوند نزديك و به ايشان ارادت بسيار داشت. اين گفته او در حق حضرت مشهور است: «ما رأت عين أفضل من جعفر بن محمد» (هيچكس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد نديده است) و گاه با اين عبارت احترام آميز: «حدثنى الثقة بعينه جعفر بن محمد» از ايشان حديث روايت مى‌كند. دو تن ديگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، يعنى محمد بن ادريس شافعى و [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، با آنكه صحبت و محضر امام صادق(ع) را درك نكرده بودند، براى ايشان احترام شايان قائل بوده و از ايشان نقل روايت كرده‌اند. از نظر علم كلام نيز اين عصر، دوره تكوين بسيارى مكاتب و مذاهب كلامى است. از جمله تكوين مكتب معتزله با الهام از انديشه‌هاى حسن بصرى (21-110ق) و كوشش واصل بن عطا (80-180ق) و ابوهذيل علاف (متوفى در اوايل قرن سوم) كه با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است. مانويت -كه در اين عصر غالبا «زندقه» ناميده مى‌شود- رواج بسيار داشت. امام صادق(ع) مناظره‌هاى سنجيده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصاً با دهريان و زنديقان و آزادانديشان زمانه داشتند. مباحثه‌ها و مناظره‌هاى حضرت با عبدالكريم بن ابى‌العوجاء معروف و متن كامل يا ملخص بعضى از آنها در اصول كافى نقل شده است. هشام بن حكم كه اهل كلام و فلسفه بود و به انواع مكاتب كلامى عصر گرايش يافته و از آنها سرخورده بود، با راه يافتن به حضور امام(ع) و طرح چندين سؤال، شيفته مشرب عقلى و استدلالى ايشان شد.


از بزرگان صوفيه قرن دوم ابراهيم بن ادهم، مالك بن دينار، سفيان ثورى و فضيل عياض به حضرت صادق(ع) و آرا و انديشه‌هاى ايشان گرايش داشته‌اند. [[شيخ مفيد]] در [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]]، طبرسى در اعلام الورى و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] در مناقب تصريح كرده‌اند كه شاگردان و روايت كنندگان از امام صادق(ع) چهار هزار نفر بوده‌اند. مى‌گويند فقط در كوفه نهصد شيخ بوده‌اند كه همه مى‌گفتند: «حدثنى جعفر بن محمد» (الامام الصادق، اسد حيدر،398/2). اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع) عبارتند از:  
از بزرگان صوفيه قرن دوم ابراهيم بن ادهم، مالك بن دينار، سفيان ثورى و فضيل عياض به حضرت صادق(ع) و آرا و انديشه‌هاى ايشان گرايش داشته‌اند. [[شيخ مفيد]] در [[الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد|ارشاد]]، طبرسى در اعلام الورى و [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهر آشوب]] در مناقب تصريح كرده‌اند كه شاگردان و روايت كنندگان از امام صادق(ع) چهار هزار نفر بوده‌اند. مى‌گويند فقط در كوفه نهصد شيخ بوده‌اند كه همه مى‌گفتند: «حدثنى جعفر بن محمد» (الامام الصادق، اسد حيدر،398/2). اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع) عبارتند از:  
خط ۸۲: خط ۸۲:
# [[مفضل بن عمر|مفضل بن عمر جعفى كوفى]] كه عمده شهرت و اعتبارش به خاطر كتاب توحيد اوست.  
# [[مفضل بن عمر|مفضل بن عمر جعفى كوفى]] كه عمده شهرت و اعتبارش به خاطر كتاب توحيد اوست.  
# هشام بن حكم (ابومحمد شيبانى كوفى،‌م 185ق) كه از اصحاب امام موسى كاظم(ع) نيز بوده است، صاحب كتاب الامام، كتاب حدوث الاشياء، كتاب الرد على الزنادقة، و چندين اثر ديگر. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] بيست‌وپنج اثر از آثار او بر شمرده است.  
# هشام بن حكم (ابومحمد شيبانى كوفى،‌م 185ق) كه از اصحاب امام موسى كاظم(ع) نيز بوده است، صاحب كتاب الامام، كتاب حدوث الاشياء، كتاب الرد على الزنادقة، و چندين اثر ديگر. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] بيست‌وپنج اثر از آثار او بر شمرده است.  
# جابر بن حيان كه محققان تاريخ علوم اسلامى و مستشرقان درباره شخصيت او و ارزيابى و نقادى رسائل منسوب به او مخصوصاً رسائلى كه در زمينه شيمى است تحقيقات بسيار كرده‌اند.پاول كراوس مجموعه رسائل باقى مانده از او را به طبع رسانده است. بعضى اشارات و عبارات در بعضى رسالات او هست كه پيوند او را با امام صادق(ع) نشان مى‌دهد. اقوال متعارض و افراطى درباره جابر بسيار است. بعضى او را شخصيتى موهوم و غيرتاريخى مى‌دانند، و بعضى او را دانشمندى مسلمان و شيعه،يا متمايل به تشيع، و از شاگردان برجسته امام صادق(ع) مى‌شمارند. شش تن از ياران امام صادق(ع)هستند كه به اصحاب سته معروفند و همه حديث‌شناسان و رجال‌شناسان شيعه آنها را توثيق كرده و به جلالت قدرشان اذعان دارند كه عبارتند از:1)جميل بن دراج، 2) ع بداللّه بن مسكان، 3) ع بداللّه بن بكير، 4)حماد بن عيسى، 5)حماد بن عثمان و 6) ابان بن عثمان بجلى.
# جابر بن حيان كه محققان تاريخ علوم اسلامى و مستشرقان درباره شخصيت او و ارزيابى و نقادى رسائل منسوب به او مخصوصاً رسائلى كه در زمينه شيمى است تحقيقات بسيار كرده‌اند.پاول كراوس مجموعه رسائل باقى مانده از او را به طبع رسانده است. بعضى اشارات و عبارات در بعضى رسالات او هست كه پيوند او را با امام صادق(ع) نشان مى‌دهد. اقوال متعارض و افراطى درباره جابر بسيار است. بعضى او را شخصيتى موهوم و غيرتاريخى مى‌دانند، و بعضى او را دانشمندى مسلمان و شيعه، يا متمايل به تشيع، و از شاگردان برجسته امام صادق(ع) مى‌شمارند. شش تن از ياران امام صادق(ع)هستند كه به اصحاب سته معروفند و همه حديث‌شناسان و رجال‌شناسان شيعه آنها را توثيق كرده و به جلالت قدرشان اذعان دارند كه عبارتند از:1)جميل بن دراج، 2) ع بداللّه بن مسكان، 3) ع بداللّه بن بكير، 4)حماد بن عيسى، 5)حماد بن عثمان و 6) ابان بن عثمان بجلى.


اين نيز گفتنى است كه در منابع حديث و متون روايى شيعه از امام صادق(ع)غالباً فقط به كنيه «ابوعبداللّه» یاد مى‌كنند.
اين نيز گفتنى است كه در منابع حديث و متون روايى شيعه از امام صادق(ع)غالباً فقط به كنيه «ابوعبداللّه» یاد مى‌كنند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش