پرش به محتوا

عيون مسائل النفس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR10584J1.jpg
| تصویر =NUR10584J1.jpg
خط ۸: خط ۷:
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
   
   
[[حسن‌‌زاده آملی، حسن]] (نويسنده)،(شارح)
[[حسن‌زاده آملی، حسن]] (نویسنده)،(شارح)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏1350‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ع‎‏9
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏1350‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ع‎‏9
خط ۲۵: خط ۲۴:
| چاپ =2
| چاپ =2
| شابک =964-00-1052-9
| شابک =964-00-1052-9
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10584
| کتابخوان همراه نور =10584
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۱: خط ۳۲:
}}
}}


'''عيون مسائل نفس''' و شرح آن كه '''سرح العيون في شرح العيون''' مى‌باشد، يكى از آثار مهم استاد علامه [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن‌زاده آملى]] بشمار مى‌رود كه دربارۀ معرفت النفس به رشته تحرير درآمده است. اين كتاب به عدد اسم جلاله در شصت و شش عين تنظيم شده است و هر عين آن موضوعى خاص در معرفت نفس است. استاد اين اثر عظيم الشان را در تيرماه سال 1368ش در شهر مقدّس قم به انجام رسانده است. لازم به ذكر است كه اين كتاب در دو جلد به فارسى ترجمه شده است كه جلد اوّل آنها توسّط آقايان احمديان و بابايى و جلد دوّم آنها توسّط آقاى نائيجى به فارسى برگردانده شده است و خود استاد، چندين بار ترجمه‌ها را ديده و ويراسته است و كژى‌ها و ناراستى‌هايش را برداشته است. استاد در مقدّمه كتاب بيان مى‌كند كه اثر حاضر حاصل تحقيقات عميقى است كه در طول ساليان متمادى درباره معرفت نفس به عمل آورده است.
'''عيون مسائل نفس''' و شرح آن كه'''سرح العيون في شرح العيون''' مى‌باشد، يكى از آثار مهم استاد علامه [[حسن‌زاده آملی، حسن|حسن‌زاده آملى]] بشمار مى‌رود كه دربارۀ معرفت النفس به رشته تحرير درآمده است. اين كتاب به عدد اسم جلاله در شصت و شش عين تنظيم شده است و هر عين آن موضوعى خاص در معرفت نفس است. استاد اين اثر عظيم الشان را در تيرماه سال 1368ش در شهر مقدّس قم به انجام رسانده است. لازم به ذكر است كه اين كتاب در دو جلد به فارسى ترجمه شده است كه جلد اوّل آنها توسّط آقايان احمديان و بابايى و جلد دوّم آنها توسّط آقاى نائيجى به فارسى برگردانده شده است و خود استاد، چندين بار ترجمه‌ها را ديده و ويراسته است و كژى‌ها و ناراستى‌هايش را برداشته است. استاد در مقدّمه كتاب بيان مى‌كند كه اثر حاضر حاصل تحقيقات عميقى است كه در طول ساليان متمادى درباره معرفت نفس به عمل آورده است.
==ساختار و گزارش محتوا==
==ساختار و گزارش محتوا==


خط ۳۷: خط ۳۸:
معرفت نفس، پس از معرفت خداى تعالى، از لذيذترين و عزيزترين معارف الهى بشمار مى‌رود و آن مفتاح خزائن ملكوت و مرقات معرفت ربّ است. به نظر سيد على طوبجى [[سيوطى]] حديث «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» از [[رازی، محمد بن زکریا|ابوبكر رازى]] است. ابن تيميّه معتقد است كه اين حديث مجهول است و استاد با عنوان «وهم و رجم» همۀ اين سخنان را رد مى‌كند.
معرفت نفس، پس از معرفت خداى تعالى، از لذيذترين و عزيزترين معارف الهى بشمار مى‌رود و آن مفتاح خزائن ملكوت و مرقات معرفت ربّ است. به نظر سيد على طوبجى [[سيوطى]] حديث «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» از [[رازی، محمد بن زکریا|ابوبكر رازى]] است. ابن تيميّه معتقد است كه اين حديث مجهول است و استاد با عنوان «وهم و رجم» همۀ اين سخنان را رد مى‌كند.


گفته مى‌شود كه معرفت نفس مبتنى بر اصولى است و عيون مسائل نفس اصول آنست. و در هر عينى از اصول ايقانيّه و امهات برهانيه كه مستفاد از فهم خطاب محمّدى(ص) و مستفاض از اصول جوامع و روايى اهل بيت(ع) استفاده شده است. در اين جا به مطالب مهمّ و كليدى كتاب اشاره مى‌كنيم كه در فهم معرفت نفس نقش بسزايى دارند.
گفته مى‌شود كه معرفت نفس مبتنى بر اصولى است و عيون مسائل نفس اصول آنست. و در هر عينى از اصول ايقانيّه و امهات برهانيه كه مستفاد از فهم خطاب محمّدى(ص) و مستفاض از اصول جوامع و روايى اهل‌بيت(ع) استفاده شده است. در اين جا به مطالب مهمّ و كليدى كتاب اشاره مى‌كنيم كه در فهم معرفت نفس نقش بسزايى دارند.
# اثبات وجود نفس من حيث هى نفس.
# اثبات وجود نفس من حيث هى نفس.
# تحديد نفس به اينكه نفس كمال اوّل است براى جسم طبيعى آلى ذى حيات بالقوه.
# تحديد نفس به اينكه نفس كمال اوّل است براى جسم طبيعى آلى ذى حيات بالقوه.
# اثبات وجود نفس انسانى است، چنان كه مقتضاى مطلب هل بسيطه نيز هست و در اين‌باره به انسان معلّق در هوا اشاره مى‌كند.
# اثبات وجود نفس انسانى است، چنان كه مقتضاى مطلب هل بسيطه نيز هست و در اين‌باره به انسان معلّق در هوا اشاره مى‌كند.
# آراء و نظريات علماء درباره نفس بسيار است، برخى گفته‌اند دربارۀ نفس چهارده قول است و برخى بيش از چهل قول دانسته است؛ ولى نظريه حق آنست كه نفس جوهرى است مجرد از ماده جسمانيه و عوارضش و آن را تعلّقى است به بدن تعلّق تدبير و تصرّف استكمالى و بدن مرتبۀ نازله آن است.
# آراء و نظريات علماء درباره نفس بسيار است، برخى گفته‌اند دربارۀ نفس چهارده قول است و برخى بيش از چهل قول دانسته است؛ ولى نظريه حق آنست كه نفس جوهرى است مجرد از ماده جسمانیه و عوارضش و آن را تعلّقى است به بدن تعلّق تدبير و تصرّف استكمالى و بدن مرتبۀ نازله آن است.
# نفس انسانى و بلكه حيوانى غير از جسميّت و مزاج است مبداء و معاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در اثبات اين بحث بسيار مطلوب است.
# نفس انسانى و بلكه حيوانى غير از جسمیّت و مزاج است مبداء و معاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در اثبات اين بحث بسيار مطلوب است.
# نفس از مقولۀ جوهر است.
# نفس از مقولۀ جوهر است.
# بدن مرتبۀ نازله نفس است، بدن تجسّد و تجسّم روح و مظهر آن و مظهر كمالات و قواى آن است.
# بدن مرتبۀ نازله نفس است، بدن تجسّد و تجسّم روح و مظهر آن و مظهر كمالات و قواى آن است.
# انفعال بدن از هيئات نفسانيه و تأثّر نفس از بدن، اين تأثر از دو جانب به حسب اختلاف استعدادها و مزاج‌ها و احوال نفوس در شدّت و ضعف مختلف است و از اينرو در اخلاق فاضله و رذيله نيز تفاوت ايجاد مى‌شود.
# انفعال بدن از هيئات نفسانيه و تأثّر نفس از بدن، اين تأثر از دو جانب به حسب اختلاف استعدادها و مزاج‌ها و احوال نفوس در شدّت و ضعف مختلف است و از اينرو در اخلاق فاضله و رذيله نيز تفاوت ايجاد مى‌شود.
# حكماى مشاء برآنند كه نفس هم روحانية الحدوث است و هم روحانية البقاء، ولى به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] نفس جسمانيه الحدوث و روحانية البقاء است.
# حكماى مشاء برآنند كه نفس هم روحانیة الحدوث است و هم روحانیة البقاء، ولى به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] نفس جسمانیه الحدوث و روحانیة البقاء است.
# نفس حادث است به بدن اين قوه بالقوه انسان است و براساس حركت جوهرى به فعليّت سلوك مى‌نمايد.
# نفس حادث است به بدن اين قوه بالقوه انسان است و براساس حركت جوهرى به فعليّت سلوك مى‌نمايد.
# روح نجاى جسمى است، لطيف و داراى مزاجى متكوّن از صفوت اخلاط اربعه، ولى روح انسانى جوهرى است مجرد از ماده و احكام آن.
# روح نجاى جسمى است، لطيف و داراى مزاجى متكوّن از صفوت اخلاط اربعه، ولى روح انسانى جوهرى است مجرد از ماده و احكام آن.
خط ۵۸: خط ۵۹:
# نفس اشيايى را به ذاتش درك مى‌كند و بعضى ديگر را به آلاتش.
# نفس اشيايى را به ذاتش درك مى‌كند و بعضى ديگر را به آلاتش.
# غذاى مادّى معدّ نفس است تا بدن را به اذن بارئش بنا نمايد.
# غذاى مادّى معدّ نفس است تا بدن را به اذن بارئش بنا نمايد.
# نفس حيوان مجرّد است به تجرّدى غير تام. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در اوائل امر تجرد نفس حيوانى را منكر بود؛ ولى بعدها بدان اعتراف نمود.
# نفس حيوان مجرّد است به تجرّدى غير تام. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در اوائل امر تجرد نفس حيوانى را منكر بود؛ ولى بعدها بدان اعتراف نمود.
# نفس در مقام خيال تجرد برزخى است.
# نفس در مقام خيال تجرد برزخى است.
# نفس در مقام عقل تجرّد عقلانى دارد.
# نفس در مقام عقل تجرّد عقلانى دارد.
# نفس انسان مى‌تواند به مقام فوق تجرد عقلى برسد كه آن را حد و منتهايى نباشد.
# نفس انسان مى‌تواند به مقام فوق تجرد عقلى برسد كه آن را حد و منتهايى نباشد.
# چون شيئيّت هر شى به صورت آن است لذا صورت انسانى كه همان نفس اوست به فساد بدن فاسد نمى‌شود.
# چون شيئيّت هر شى به صورت آن است لذا صورت انسانى كه همان نفس اوست به فساد بدن فاسد نمى‌شود.
# نفس عين مدركاتش مى‌باشد.
# نفس عين مدرک اتش مى‌باشد.
# نفس مى‌تواند از قوّه به فعليّت انتقال جوهرى داشته باشد و تنها مخرج او مفارق است و مفارق خزانه صور علميه است.
# نفس مى‌تواند از قوّه به فعليّت انتقال جوهرى داشته باشد و تنها مخرج او مفارق است و مفارق خزانه صور علميه است.
# نفس به سبب اتصال تامّش به مبداء مى‌تواند حقايق اشياء را درك نمايد.
# نفس به سبب اتصال تامّش به مبداء مى‌تواند حقايق اشياء را درك نمايد.
# جوهر نفس انسانى مادّه صور ادراكيه است پس ظاهر انسان نوعى است تحت آن افراد و باطنش جنسى است تحت آن انواع.
# جوهر نفس انسانى مادّه صور ادراكيه است پس ظاهر انسان نوعى است تحت آن افراد و باطنش جنسى است تحت آن انواع.
# حواس جاسوس نفس‌اند و هر كدام از آنها را شأنى است، مختص به خود حواس ظاهره با عالم شهادت و حواس باطنى عالم غيب مرتبط‌اند.
# حواس جاسوس نفس‌اند و هر كدام از آنها را شأنى است، مختص به خود حواس ظاهره با عالم شهادت و حواس باطنى عالم غيب مرتبط‌اند.
# قيصرى در شرح فص آدمى مى‌گويد و هم چون قوى گردد و نورانى شود مدرك كليات خواهد گشت، لذا وهم عقل ساقط است.
# قيصرى در شرح فص آدمى مى‌گويد و هم چون قوى گردد و نورانى شود مدرک  كليات خواهد گشت، لذا وهم عقل ساقط است.
# نزد اطبا مصوّره عبادت از خيال است كه خزانۀ حس مشترك مى‌باشد اين معنا به كتب عقلى نيز راه يافته است.
# نزد اطبا مصوّره عبادت از خيال است كه خزانۀ حس مشترك مى‌باشد اين معنا به كتب عقلى نيز راه يافته است.
# نفس با انشاى صور اشياء آنها را نزد خود محقق مى‌نمايد نه با انتزاع صور از آنها.
# نفس با انشاى صور اشياء آنها را نزد خود محقق مى‌نمايد نه با انتزاع صور از آنها.
خط ۷۷: خط ۷۸:
# نفس كامله از اين حيث كه عقل مستفاد است علمش به اشياء ذاتى است بدين معنى كه مويّد به روح القدس بوده از تعلّم غنى و بى‌نياز است پس چون خواست بداند مى‌داند.
# نفس كامله از اين حيث كه عقل مستفاد است علمش به اشياء ذاتى است بدين معنى كه مويّد به روح القدس بوده از تعلّم غنى و بى‌نياز است پس چون خواست بداند مى‌داند.
# آيا علم نفس به طريق تذكّر است؟
# آيا علم نفس به طريق تذكّر است؟
# همان طورى كه ميان مدركات نفس و مدركات آن تناسبى هست. همچنين بين نفس و غيب الهى نيز مناسبتى برقرار است.
# همان طورى كه ميان مدرک ات نفس و مدرک ات آن تناسبى هست. همچنين بين نفس و غيب الهى نيز مناسبتى برقرار است.
# نفس به مرتبه‌اى نائل مى‌شود كه توان استحضار ادراكات و علوم به صورت دفعى را دارا مى‌باشد.
# نفس به مرتبه‌اى نائل مى‌شود كه توان استحضار ادراكات و علوم به صورت دفعى را دارا مى‌باشد.
# اتصاف موجودى به صفات متقابل دلالت بر شدّت و سطوت وجود وى دارد و از اين روى به عوض اضداد و اتّصاف به آنها زائل نمى‌شود.
# اتصاف موجودى به صفات متقابل دلالت بر شدّت و سطوت وجود وى دارد و از اين روى به عوض اضداد و اتّصاف به آنها زائل نمى‌شود.
خط ۸۴: خط ۸۵:
# انسان به وجهى ديگر داراى مقامات چهارگانه روح، قلب، قبال و طبع مى‌باشد.
# انسان به وجهى ديگر داراى مقامات چهارگانه روح، قلب، قبال و طبع مى‌باشد.
# صاحب قوّۀ قدسى را شأنى در حقايق فوق حدس است چه رسد به فكر.
# صاحب قوّۀ قدسى را شأنى در حقايق فوق حدس است چه رسد به فكر.
# حدوث نفس عاقله غالبا در چهل سالگى است.
# حدوث نفس عاقله غالباً  در چهل سالگى است.
# انسان كه كون جامع است با عالم كه كون كيانى است تطابق كونين دارند.
# انسان كه كون جامع است با عالم كه كون كيانى است تطابق كونين دارند.
# به نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] سعادت آن است كه نفس انسان به كمالى از وجود برسد كه در قوام خود محتاج به مادّه نباشد.
# به نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] سعادت آن است كه نفس انسان به كمالى از وجود برسد كه در قوام خود محتاج به مادّه نباشد.
خط ۱۰۵: خط ۱۰۶:
مشايخ اهل معرفت از امكان شناخت و معرفت نفس سخنان زيادى گفته‌اند و نيز از عدم آن ناگفته نماند كه معرفت بر دو قسم است: يكى نظرى و فكرى و ديگر ذوقى و شهودى. در اين ميان معرفت نفس از امورى است كه وصول بدان جز به طريق مكاشفات باطنى ممكن نمى‌باشد. بر اين اساس علمائى كه در محال بودن معرفت نفس سخن گفته‌اند تنها مختص به معرفت نفس نيست، بلكه در تمامى حقايق وجودى است كه تنها براساس شهود قابل درك خواهد بود. اين بحث در رسالۀ انّه الحق و در نكته پانزدهم هزار و يك نكته، به طور مفصّل و مستوفى آمده است كه علاقمندان مى‌توانند، بدانجا رجوع نمايند.
مشايخ اهل معرفت از امكان شناخت و معرفت نفس سخنان زيادى گفته‌اند و نيز از عدم آن ناگفته نماند كه معرفت بر دو قسم است: يكى نظرى و فكرى و ديگر ذوقى و شهودى. در اين ميان معرفت نفس از امورى است كه وصول بدان جز به طريق مكاشفات باطنى ممكن نمى‌باشد. بر اين اساس علمائى كه در محال بودن معرفت نفس سخن گفته‌اند تنها مختص به معرفت نفس نيست، بلكه در تمامى حقايق وجودى است كه تنها براساس شهود قابل درك خواهد بود. اين بحث در رسالۀ انّه الحق و در نكته پانزدهم هزار و يك نكته، به طور مفصّل و مستوفى آمده است كه علاقمندان مى‌توانند، بدانجا رجوع نمايند.


{{کتاب سال جمهوری اسلامی ایران}}
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[عیون مسائل نفس و شرح آن در شصت‌وشش موضوع روان‌شناسی]]




خط ۱۱۲: خط ۱۱۹:
[[رده: فلسفه اسلامی]]
[[رده: فلسفه اسلامی]]
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن چهاردهم]]
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن چهاردهم]]
[[رده: فيلسوفان قرن چهاردهم، آ-ی]]
[[رده:آثار فلسفی]]
[[رده:25 مهر الی 24 آبان]]
[[رده:کتاب سال جمهوری اسلامی ایران]]