۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هـ.ق' به ' ق') |
جز (جایگزینی متن - ' الدوله' به 'الدوله') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
«ابوالفرج على بن حسين بن هندو» كاتب اديب و شاعر مشهورى بود. ظاهرا زادگاه و محل نشو و نماى وى، طبرستان بوده است. ياقوت دو بيت شعر از سرودههاى وى را در شكايت از اهل رى نقل كرده كه مىتواند بر اقامت او در آن شهر، در كودكى يا نوجوانى، دلالت داشته باشد. وى در نيشابور دانشهاى يونانى و متون فلسفى را نزد ابوالحسن وائلى يا عامرى (د183ق) و سپس دانش پزشکى را نزد ابن خمار فراگرفت. | «ابوالفرج على بن حسين بن هندو» كاتب اديب و شاعر مشهورى بود. ظاهرا زادگاه و محل نشو و نماى وى، طبرستان بوده است. ياقوت دو بيت شعر از سرودههاى وى را در شكايت از اهل رى نقل كرده كه مىتواند بر اقامت او در آن شهر، در كودكى يا نوجوانى، دلالت داشته باشد. وى در نيشابور دانشهاى يونانى و متون فلسفى را نزد ابوالحسن وائلى يا عامرى (د183ق) و سپس دانش پزشکى را نزد ابن خمار فراگرفت. | ||
از زندگانى اجتماعى و دربارى او آگاهىهاى پراكنده و ناقصى به ما رسيده است كه پيوند آنها به يكديگر آسان نمىنمايد. از آنجا كه خاندان وى در رى منزلتى داشته و نياكان او همه از كارگزاران سلطان بودهاند، مىتوان حدس زد كه وى دانشهاى مقدماتى لازم براى تصدى مشاغل ديوانى، از جمله علوم ادبى و فن ترسل و نگارش را به خوبى آموخته بود و چنين به نظر مىرسد كه همه عمر خود را در ديوانهاى آل بويه و آل زيار گذرانيده باشد. وى همچنين از كاتبان سيده خاتون (419ق) بيوه | از زندگانى اجتماعى و دربارى او آگاهىهاى پراكنده و ناقصى به ما رسيده است كه پيوند آنها به يكديگر آسان نمىنمايد. از آنجا كه خاندان وى در رى منزلتى داشته و نياكان او همه از كارگزاران سلطان بودهاند، مىتوان حدس زد كه وى دانشهاى مقدماتى لازم براى تصدى مشاغل ديوانى، از جمله علوم ادبى و فن ترسل و نگارش را به خوبى آموخته بود و چنين به نظر مىرسد كه همه عمر خود را در ديوانهاى آل بويه و آل زيار گذرانيده باشد. وى همچنين از كاتبان سيده خاتون (419ق) بيوه فخرالدوله ديلمى بوده كه ابتدا به بهانه خردسالى فرزندش مجدالدوله سررشته امور مملكت را به دست گرفته و بعدها نيز در واقع، او بود كه به جاى مجدالدوله حكومت مىكرد. | ||
ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملك ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزير بهاءالدوله و | ابن هندو در روزگار وزارت فخر الملك ابوغالب بن خلف (401-407ق) وزير بهاءالدوله و سلطانالدوله به بغداد سفر كرد و او را ستود. وى گويا پيش از 400ق به دربار فرمانروايان زيارى گرگان، از جمله قابوس بن وشمگير پيوسته است. وى پس از قدرت يافتن فلك المعالى منوچهر بن قابوس، او را به قصيدهاى شيوا مدح گفت، ولى منوچهر كه از شعر و ادب عرب بهرهاى نداشت، چيزى از آن اشعار در نيافت و شاعر را صلهاى نبخشيد. ابن هندو نيز با قطعه شعر ديگرى او را هجو كرد و سپس از بيم جان، به نيشابور گريخت. | ||
به روايت [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]]، هنگامى كه مردم با سيد ابوطالب يحيى بن حسين، امام زيديه (421ق1030/م) بيعت كردند، ابن هندو اشعارى در اين باب سرود و محلى اين اشعار را نشانه تحولى در انديشه ابن هندو پنداشته است. روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] حاكى از آن است كه ابوالفرج على بن حسين بن هندو در عهد شرف المعالى انوشيروان كه در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضاى آمل را به خط بسيار خوش نوشت. بجز اين روايت، اطلاع ديگرى از ابن هندو در نيمه دوم عمر وى در دست نيست و احتمالا همين بىاطلاعى موجب پيدايش اقوال متناقضى درباره محل و تاريخ وفات او شده است چندانكه هيچ تاريخ دقيقى در اين باب نمىتوان عرضه كرد. چه بسا كه پس از همان سالهاى 410 و 420ق كه در برخى منابع، سال مرگ وى ذكر شده، وى بار ديگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامى يافته و چنانكه در روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] آمده، سرانجام در استرآباد وفات يافته و در منزلى كه ملك شخصى او بوده، به خاک سپرده شده باشد و با اين ترتيب، حتى صحت تاريخ 455ق نيز كه در نامه دانشوران آمده، هرچند ماخذ آن براى ما شناخته نيست، چندان بعيد نخواهد بود. | به روايت [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]]، هنگامى كه مردم با سيد ابوطالب يحيى بن حسين، امام زيديه (421ق1030/م) بيعت كردند، ابن هندو اشعارى در اين باب سرود و محلى اين اشعار را نشانه تحولى در انديشه ابن هندو پنداشته است. روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] حاكى از آن است كه ابوالفرج على بن حسين بن هندو در عهد شرف المعالى انوشيروان كه در 423ق1032/م وارث تاج و تخت شد، منشور قضاى آمل را به خط بسيار خوش نوشت. بجز اين روايت، اطلاع ديگرى از ابن هندو در نيمه دوم عمر وى در دست نيست و احتمالا همين بىاطلاعى موجب پيدايش اقوال متناقضى درباره محل و تاريخ وفات او شده است چندانكه هيچ تاريخ دقيقى در اين باب نمىتوان عرضه كرد. چه بسا كه پس از همان سالهاى 410 و 420ق كه در برخى منابع، سال مرگ وى ذكر شده، وى بار ديگر به طبرستان بازگشته و جاه مقامى يافته و چنانكه در روايت ديگرى از [[ابن اسفندیار، محمد بن حسن|ابن اسفنديار]] آمده، سرانجام در استرآباد وفات يافته و در منزلى كه ملك شخصى او بوده، به خاک سپرده شده باشد و با اين ترتيب، حتى صحت تاريخ 455ق نيز كه در نامه دانشوران آمده، هرچند ماخذ آن براى ما شناخته نيست، چندان بعيد نخواهد بود. |
ویرایش