۶٬۵۹۱
ویرایش
(←ساختار) |
|||
| خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اثر درازدامن (ده جلدى) خواند مير، از نثرى پخته برخوردار و از آثار پيشين تاريخنگاران ايران بهرهمند است؛ چنانكه تنها [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و الكامل را با آن مىتوان برابر دانست و حتى حبيب السير پس از اين اثر جاى مىگيرد. البته مصحح نسخه كنونى قالب ده جلدى آن را | اثر درازدامن (ده جلدى) خواند مير، از نثرى پخته برخوردار و از آثار پيشين تاريخنگاران ايران بهرهمند است؛ چنانكه تنها [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] و الكامل را با آن مىتوان برابر دانست و حتى حبيب السير پس از اين اثر جاى مىگيرد. البته مصحح نسخه كنونى قالب ده جلدى آن را تغییر داده و آن را در پانزده جلد به چاب رسانده و شكل شايستهترى بدان داده است. | ||
بارى، نويسنده تا جلد هفتم اين تاريخ پيش رفت، اما بر اثر بيمارى نتوانست آن را كامل كند. تاريخ ميرخواند به واقع شش جلد است؛ زيرا جلد هفتم آن را نوه دخترىاش [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] به پايان رساند و سه جلد ديگر به قلم رضا قلى هدايت طبرستانى در دورهاى دو ساله بر آن افزوده شد. | بارى، نويسنده تا جلد هفتم اين تاريخ پيش رفت، اما بر اثر بيمارى نتوانست آن را كامل كند. تاريخ ميرخواند به واقع شش جلد است؛ زيرا جلد هفتم آن را نوه دخترىاش [[خواندمیر، غیاثالدین بن همامالدین|خواندمير]] به پايان رساند و سه جلد ديگر به قلم رضا قلى هدايت طبرستانى در دورهاى دو ساله بر آن افزوده شد. | ||
نويسنده از صنايع و بدايعى مانند تشبيهات، استعارات، مراعات النّظير و جناس، احاديث، امثال، ترصيعات، تعقيدات و تطولات و مترادفات كه در آن روزگار فراگير بود و مردمان آنها را مىپسنديدند، بسيار بهره گرفته است، اما اين شيوه يا سبك نگارش، تعقيدات و تكلّفات و تطوّلات و خودنمايىهايى در بردارد كه براى تاريخنويسى خوب نيست و به گفته بيوريج با آنكه اثرى محقّقانه به شمار مىرود، از انتقاد تاريخى تهى و شيوه تحريرش از انواع قلنبهنگارى و نثرهاى متكلّفانه پُر است. نويسنده خود در اينباره مىگويد: «كتابش با سبكى مُنشيانه و متكلّفانه كه مشحون از تشبيهات و ترصيعات و استعارات و تضمين آيات و احاديث و امثال و اشعار مىباشد، به رشته تحرير درآمده و اين سبك در آن روزگار معمول و رايج بوده است»، اما بهرغم سبك تحرير پيچيده و مشكل اين اثر، تعقيد و تكلّفِ تاريخهايى مانند جهانگشاى جوينى و وصاف و...، در آن نيست و به هر روى مىتوان عباراتش را فهميد. | نويسنده از صنايع و بدايعى مانند تشبيهات، استعارات، مراعات النّظير و جناس، احاديث، امثال، ترصيعات، تعقيدات و تطولات و مترادفات كه در آن روزگار فراگير بود و مردمان آنها را مىپسنديدند، بسيار بهره گرفته است، اما اين شيوه يا سبك نگارش، تعقيدات و تكلّفات و تطوّلات و خودنمايىهايى در بردارد كه براى تاريخنويسى خوب نيست و به گفته بيوريج با آنكه اثرى محقّقانه به شمار مىرود، از انتقاد تاريخى تهى و شيوه تحريرش از انواع قلنبهنگارى و نثرهاى متكلّفانه پُر است. نويسنده خود در اينباره مىگويد: «كتابش با سبكى مُنشيانه و متكلّفانه كه مشحون از تشبيهات و ترصيعات و استعارات و تضمين آيات و احاديث و امثال و اشعار مىباشد، به رشته تحرير درآمده و اين سبك در آن روزگار معمول و رايج بوده است»، اما بهرغم سبك تحرير پيچيده و مشكل اين اثر، تعقيد و تكلّفِ تاريخهايى مانند جهانگشاى جوينى و وصاف و...، در آن نيست و به هر روى مىتوان عباراتش را فهميد. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
ویرایش