۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد باقر' به 'محمدباقر') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
همانطوركه ملاحظه شد مؤلف در اين فهرست نيز نام خود را ياد نكرده است؛ تنها در يك مورد صفحهاى كه در آن آگاهىهايى مربوط به مناسكها داده و در پايان گفته است: «حساب مناسكها و آنچه قرض كرده بودم از حساب جناب مستطاب آقاى حاجى سيد محمود، همه را در تاريخ ذيل پرداختم و محاسبه طرفين فيصل گرديد؛ في تاريخ شوال الأقل الحاج ميرزا علي الإصفهاني». از آنجا كه در سراسر كتاب، تنها مطالب نوشتهشده از همين مؤلف و به همين خط است و از جمله همين عبارت، مىتوان مطمئن بود كه نويسنده سفرنامه همين ميرزا على اصفهانى است كه از وى آگاهى خاصى جز آنچه در اين كتاب آمده، به دست نيامده است. وى از شاگردان مرحوم [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمدكاظم طباطبايى]] و احتمالا فرزند ايشان سيد محمد بوده و تعلق خاطر روشنى به اين خاندان داشته است. وى پيش از ورود در كتاب، صورت سؤال و جوابى را كه از مرحوم صاحب عروه درباره فرزند ايشان سيد محمد شده، آورده است.<ref>همان، ص154</ref> | همانطوركه ملاحظه شد مؤلف در اين فهرست نيز نام خود را ياد نكرده است؛ تنها در يك مورد صفحهاى كه در آن آگاهىهايى مربوط به مناسكها داده و در پايان گفته است: «حساب مناسكها و آنچه قرض كرده بودم از حساب جناب مستطاب آقاى حاجى سيد محمود، همه را در تاريخ ذيل پرداختم و محاسبه طرفين فيصل گرديد؛ في تاريخ شوال الأقل الحاج ميرزا علي الإصفهاني». از آنجا كه در سراسر كتاب، تنها مطالب نوشتهشده از همين مؤلف و به همين خط است و از جمله همين عبارت، مىتوان مطمئن بود كه نويسنده سفرنامه همين ميرزا على اصفهانى است كه از وى آگاهى خاصى جز آنچه در اين كتاب آمده، به دست نيامده است. وى از شاگردان مرحوم [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سيد محمدكاظم طباطبايى]] و احتمالا فرزند ايشان سيد محمد بوده و تعلق خاطر روشنى به اين خاندان داشته است. وى پيش از ورود در كتاب، صورت سؤال و جوابى را كه از مرحوم صاحب عروه درباره فرزند ايشان سيد محمد شده، آورده است.<ref>همان، ص154</ref> | ||
مؤلف سفرنامه سوم، در چند مورد خود را محمدولى مىنامد، اما مشخصات ديگرى از خود به دست نمىدهد. در عبارت نخست سفرنامه آمده است: «چنين گويد بنده محتاج إلى ربه العلي محمدولى كه چون در سنه (كذا) كه توفيق و سعادت توفيق گرديد...». پس از آن مىگويد: «و بعد از استيذان از پادشاه جمجاه رئوف مهربان السلطان بن السلطان بن السلطان محمد شاه غازى خلد الله ملكه». گويا در نسخه عكسى كه در اختيار گردآورنده بوده، نام شاه خاصى نيامده است.<ref>ر. | مؤلف سفرنامه سوم، در چند مورد خود را محمدولى مىنامد، اما مشخصات ديگرى از خود به دست نمىدهد. در عبارت نخست سفرنامه آمده است: «چنين گويد بنده محتاج إلى ربه العلي محمدولى كه چون در سنه (كذا) كه توفيق و سعادت توفيق گرديد...». پس از آن مىگويد: «و بعد از استيذان از پادشاه جمجاه رئوف مهربان السلطان بن السلطان بن السلطان محمد شاه غازى خلد الله ملكه». گويا در نسخه عكسى كه در اختيار گردآورنده بوده، نام شاه خاصى نيامده است.<ref>ر.ک: همان، ص231</ref> | ||
دانشپژوه و منزوى در معرفى نسخه مزبور كه متعلق به كتابخانه مدرسه شهيد مطهرى است، سال تأليف رساله را 1206ق ياد كردهاند؛ اما به نظر گردآورنده، اين تاريخ نادرست مىباشد؛ زيرا مؤلف اين سفرنامه، محمدولى ميرزا پسر چهارم فتحعلى شاه قاجار است كه به سال 1203ق متولد شده و در سال 1281ق درگذشته است.<ref>همان</ref> | دانشپژوه و منزوى در معرفى نسخه مزبور كه متعلق به كتابخانه مدرسه شهيد مطهرى است، سال تأليف رساله را 1206ق ياد كردهاند؛ اما به نظر گردآورنده، اين تاريخ نادرست مىباشد؛ زيرا مؤلف اين سفرنامه، محمدولى ميرزا پسر چهارم فتحعلى شاه قاجار است كه به سال 1203ق متولد شده و در سال 1281ق درگذشته است.<ref>همان</ref> | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
اين سفر در زمان سلطنت محمد شاه صورت گرفته و در يك مورد، مؤلف مىنويسد: «گفتم: خدا محمد شاه را حفظ كند، تو چه مىگويى؟ هزارهزار مثل من نوكر دارد، من مُردم به فداى او» و در جاى ديگرى در حواشى كتاب از عصر دولت خاقان گردوناقتدار، فتحعلى شاه ياد كرده است.<ref>همان، ص231-232</ref> | اين سفر در زمان سلطنت محمد شاه صورت گرفته و در يك مورد، مؤلف مىنويسد: «گفتم: خدا محمد شاه را حفظ كند، تو چه مىگويى؟ هزارهزار مثل من نوكر دارد، من مُردم به فداى او» و در جاى ديگرى در حواشى كتاب از عصر دولت خاقان گردوناقتدار، فتحعلى شاه ياد كرده است.<ref>همان، ص231-232</ref> | ||
در اينباره كه مؤلف فرزند فتحعلى شاه باشد جايى تصريح نشده، اما مؤلف خود را شاهزاده خوانده است. او در جايى كه از غارتگرى اعراب ياد مىكند مىگويد: «گفتند: بايد نصف را شما سه شاهزاده كرده بدهيد، نصف را سايرين». دو شاهزاده ديگر، يكى همايون ميرزا و ديگرى ميرزا مسعود است. علىالحساب با توجه به تأليف رساله در سال 1260ق (و بازگشت در سال 1261ق)، توسط يك شاهزاده با نام محمدولى ميرزا نمىتواند اثر كسى جز محمدولى ميرزا پسر فتحعلى شاه باشد. در اينباره كه كتاب در سال 1260 تأليف شده است، شاهد جالبى وجود دارد و آن اينكه او به ظهور ادعاى بابيت سيد محمدعلى باب در كربلا و دستگيرى او توسط نجيب پاشا [اشاره] كرده است. آغاز ادعاى بابيت سيد منحرف مزبور در سال 1260ق بوده است.<ref>ر. | در اينباره كه مؤلف فرزند فتحعلى شاه باشد جايى تصريح نشده، اما مؤلف خود را شاهزاده خوانده است. او در جايى كه از غارتگرى اعراب ياد مىكند مىگويد: «گفتند: بايد نصف را شما سه شاهزاده كرده بدهيد، نصف را سايرين». دو شاهزاده ديگر، يكى همايون ميرزا و ديگرى ميرزا مسعود است. علىالحساب با توجه به تأليف رساله در سال 1260ق (و بازگشت در سال 1261ق)، توسط يك شاهزاده با نام محمدولى ميرزا نمىتواند اثر كسى جز محمدولى ميرزا پسر فتحعلى شاه باشد. در اينباره كه كتاب در سال 1260 تأليف شده است، شاهد جالبى وجود دارد و آن اينكه او به ظهور ادعاى بابيت سيد محمدعلى باب در كربلا و دستگيرى او توسط نجيب پاشا [اشاره] كرده است. آغاز ادعاى بابيت سيد منحرف مزبور در سال 1260ق بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص232</ref> | ||
مؤلف از برخى از علماى كربلا و نجف نيز كه در آن سالها موقعيتى داشتهاند ياد كرده است. از جمله از [[قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر|سيد ابراهيم قزوينى]] و نماز جماعت او. اين سيد ابراهيم در سال 1262ق، مرحوم شده است. وى همچنين از سيد حسن فرزند كاشفالغطا ياد كرده كه او نيز در سال 1262ق، در وباى مشهور كربلا درگذشته است. بنابراين تأليف رساله بايد بعد از شروع ادعاى بابيت سيد منحرف و قبل از درگذشت اين دو بزرگوار باشد.<ref>همان</ref> | مؤلف از برخى از علماى كربلا و نجف نيز كه در آن سالها موقعيتى داشتهاند ياد كرده است. از جمله از [[قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر|سيد ابراهيم قزوينى]] و نماز جماعت او. اين سيد ابراهيم در سال 1262ق، مرحوم شده است. وى همچنين از سيد حسن فرزند كاشفالغطا ياد كرده كه او نيز در سال 1262ق، در وباى مشهور كربلا درگذشته است. بنابراين تأليف رساله بايد بعد از شروع ادعاى بابيت سيد منحرف و قبل از درگذشت اين دو بزرگوار باشد.<ref>همان</ref> | ||
نسخه ديگرى نيز از اين رساله در كتابخانه مجلس موجود است كه برخى مطالب آن مفصلتر و كاملتر مىباشد و گردآورنده سعى نموده تا هر آنچه در هريك از اين دو نسخه بوده و اضافه بر ديگرى، در كتاب حاضر بياورد. در مواردى كه تعبيرات متفاوت بوده نيز آنچه را كه خود ترجيح داده، آورده است.<ref>ر. | نسخه ديگرى نيز از اين رساله در كتابخانه مجلس موجود است كه برخى مطالب آن مفصلتر و كاملتر مىباشد و گردآورنده سعى نموده تا هر آنچه در هريك از اين دو نسخه بوده و اضافه بر ديگرى، در كتاب حاضر بياورد. در مواردى كه تعبيرات متفاوت بوده نيز آنچه را كه خود ترجيح داده، آورده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
نويسنده اين سفرنامه (محمدولى ميرزاى قاجار فرزند فتحعلى شاه قاجار) از چهرههاى بنام دولت قاجارى است كه سالهاى متمادى در برخى از شهرها حكومت كرده و شرح حال مفصل وى را مهدى بامداد و مرحوم معلم حبيبآبادى در مكارم الآثار آورده است.<ref>ر. | نويسنده اين سفرنامه (محمدولى ميرزاى قاجار فرزند فتحعلى شاه قاجار) از چهرههاى بنام دولت قاجارى است كه سالهاى متمادى در برخى از شهرها حكومت كرده و شرح حال مفصل وى را مهدى بامداد و مرحوم معلم حبيبآبادى در مكارم الآثار آورده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
سفرنامه چهارم، با عنوان «الوجيزة في تعريف المدينة»، گزارش كوتاهى است كه درباره مدينه منوره نگاشته شده و هدف اصلى مؤلف ارائه جغرافياى اين شهر مقدس بوده است. مؤلف، «محمدميرزا مهندس» است كه از عالمان جغرافىدان عصر ناصرى بوده و آثارى از خود برجاى گذاشته است. وى در مقدمه همين رساله، اشارهاى به تخصص خود در كارهاى مهندسى و جغرافيا و نيز آشنايى با زبانهاى فرنگى كرده است: «چون فدوى از اول ايام صبوت الى زمان رشادت، مكنون ضميرم فهم لغات السنه امم و درك معانى صحيحه خطوط و ارباب قلم مىبود تا به تعليم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان ترك و تاجيك و عرب و بعض السنه بلاد فرنگ برحسب استعداد خود مايه گرفته، پس به ياد گرفتنِ علوم رياضى و هندسى و غيره شتافته تا بعونالله از آن علوم مدت بيست سال مهماأمكن طرفى بربسته، بعد از اتمام درس و تحصيل، إلى يومنا هذا، بيست سال متوالى است كه براى ساختن قلاع و نقشهكشى و ساختن راه و پل و طراحى باستيان و اردوزنى و سياحت و زيارت به ولايات و سرحدات آذربايجان و گيلان و استرآباد و گرگان و مازندران و عراق عرب و عراق عجم و قفقاز و اسلامبول و مصر و بيتالله و بيت الرسول و مسقط و بنادر فارس و بصره و غيره مأموره بوده و روزنامه و نقشه مفصّل همه ولايات مذكوره را برداشته و بهقدر قوه، انجام قلعهجات سرحدّى و راهسازى و غيره را انجام داده كه در همه ايران حاضر و موجود است و در اين مدت چهل سال كتب زيادى هم ترجمه و تحرير و تأليف نموده».<ref>همان، ص285</ref> | سفرنامه چهارم، با عنوان «الوجيزة في تعريف المدينة»، گزارش كوتاهى است كه درباره مدينه منوره نگاشته شده و هدف اصلى مؤلف ارائه جغرافياى اين شهر مقدس بوده است. مؤلف، «محمدميرزا مهندس» است كه از عالمان جغرافىدان عصر ناصرى بوده و آثارى از خود برجاى گذاشته است. وى در مقدمه همين رساله، اشارهاى به تخصص خود در كارهاى مهندسى و جغرافيا و نيز آشنايى با زبانهاى فرنگى كرده است: «چون فدوى از اول ايام صبوت الى زمان رشادت، مكنون ضميرم فهم لغات السنه امم و درك معانى صحيحه خطوط و ارباب قلم مىبود تا به تعليم صاحبان ادب و فرهنگ از زبان ترك و تاجيك و عرب و بعض السنه بلاد فرنگ برحسب استعداد خود مايه گرفته، پس به ياد گرفتنِ علوم رياضى و هندسى و غيره شتافته تا بعونالله از آن علوم مدت بيست سال مهماأمكن طرفى بربسته، بعد از اتمام درس و تحصيل، إلى يومنا هذا، بيست سال متوالى است كه براى ساختن قلاع و نقشهكشى و ساختن راه و پل و طراحى باستيان و اردوزنى و سياحت و زيارت به ولايات و سرحدات آذربايجان و گيلان و استرآباد و گرگان و مازندران و عراق عرب و عراق عجم و قفقاز و اسلامبول و مصر و بيتالله و بيت الرسول و مسقط و بنادر فارس و بصره و غيره مأموره بوده و روزنامه و نقشه مفصّل همه ولايات مذكوره را برداشته و بهقدر قوه، انجام قلعهجات سرحدّى و راهسازى و غيره را انجام داده كه در همه ايران حاضر و موجود است و در اين مدت چهل سال كتب زيادى هم ترجمه و تحرير و تأليف نموده».<ref>همان، ص285</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
مؤلف در مورد ديگرى از اين رساله اظهار مىدارد كه سفر او در سال 1292ق، بههمراه شاهزاده معتمدالدوله بوده است: «چون بنده درگاه در اين مساجد شريف بههمراهى نواب والا شاهزاده حاجى معتمدالدوله رفته و نماز خوانده هميشه اين محبت را كه فرمودهاند در نظر دارم». اين دو مورد آگاهى در نسخه ملك افتاده است.<ref>همان، ص288</ref> | مؤلف در مورد ديگرى از اين رساله اظهار مىدارد كه سفر او در سال 1292ق، بههمراه شاهزاده معتمدالدوله بوده است: «چون بنده درگاه در اين مساجد شريف بههمراهى نواب والا شاهزاده حاجى معتمدالدوله رفته و نماز خوانده هميشه اين محبت را كه فرمودهاند در نظر دارم». اين دو مورد آگاهى در نسخه ملك افتاده است.<ref>همان، ص288</ref> | ||
رساله حاضر بر پايه نسخه شماره 2480 كتابخانه آيتالله مرعشى و نسخه 697 كتاخبانه ملك آماده چاپ شده است. پاورقىهايى در حاشيه نسخه مرعشى بوده كه ظاهراً از خود مؤلف بوده و گردآورنده آنها را آورده است. نسخه مرعشى با نسخه ملك تفاوتهايى داشت. احتمالا نسخه ملك توسط شخص ديگرى ويرايش مختصرى شده و مؤلف نيز بعداً آن را ملاحظه كرده و مطالبى بر آن افزوده است. گردآورنده كوشش نموده تا در مجموع متنى كه جامع اين دو نسخه باشد فراهم آورد.<ref>ر. | رساله حاضر بر پايه نسخه شماره 2480 كتابخانه آيتالله مرعشى و نسخه 697 كتاخبانه ملك آماده چاپ شده است. پاورقىهايى در حاشيه نسخه مرعشى بوده كه ظاهراً از خود مؤلف بوده و گردآورنده آنها را آورده است. نسخه مرعشى با نسخه ملك تفاوتهايى داشت. احتمالا نسخه ملك توسط شخص ديگرى ويرايش مختصرى شده و مؤلف نيز بعداً آن را ملاحظه كرده و مطالبى بر آن افزوده است. گردآورنده كوشش نموده تا در مجموع متنى كه جامع اين دو نسخه باشد فراهم آورد.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
درباره اهميت اين رساله بايد گفت از آنجا كه عمده مطالب آن مشاهدات شخصى مؤلف بوده، بسيار مغتنم است و در اصل بايد رساله حاضر را يكى از منابع مدينهشناسى تلقى كنيم.<ref>همان</ref> | درباره اهميت اين رساله بايد گفت از آنجا كه عمده مطالب آن مشاهدات شخصى مؤلف بوده، بسيار مغتنم است و در اصل بايد رساله حاضر را يكى از منابع مدينهشناسى تلقى كنيم.<ref>همان</ref> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست نام اشخاص و مكانهاى مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست نام اشخاص و مكانهاى مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع.<ref>ر. | در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع.<ref>ر.ک: پاورقى، ص43</ref>و اشاره به اختلاف نسخ.<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>، به توضيح برخى مطالب متن، پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص81</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش