۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغة' به 'نهجالبلاغة') |
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==معرفی اجمالی== | ==معرفی اجمالی== | ||
نهجالبلاغة، توسط [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، از علمای قرن چهارم هجری گردآوری شده است. او در مقدمه کتابش هدف از گردآوری این کتاب را بازگو نموده، و مىگويد: «در آغاز جوانى شروع به تأليف كتابى درباره خصائص ائمه(ع) نمودم كه مشتمل بر سخنان برگزيده و ساير خصوصيات ائمه دوازدهگانه(ع) بوده باشد... از ذكر ويژگىهاى [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) فارغ گرديدم، ولى حوادث روزگار، مرا از اتمام بقيه كتاب مانع شد... در فصل آخر از فصول آن تنها كلمات كوتاه آن حضرت را نوشته بودم. برخى از دوستان، آن را ديدند و بسيار پسنديدند، سپس از من تقاضا كردند كه كتابى بنويسم مشتمل بر گزيدهاى از سخنان آن حضرت در همه فنون، اعم از خطبهها و نامهها و مواعظ و... درحالىكه آنها مىدانستند كه چنين كتابى از لحاظ شاهكارهاى فصاحت و بلاغت و گوهرهاى درخشان ادب عربيت، بىمانند خواهد بود... من هم تقاضاى ايشان را پذيرفتم و اين كتاب را نوشتم و نامش را «نهجالبلاغة» گذاشتم<ref>ر. | نهجالبلاغة، توسط [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]، از علمای قرن چهارم هجری گردآوری شده است. او در مقدمه کتابش هدف از گردآوری این کتاب را بازگو نموده، و مىگويد: «در آغاز جوانى شروع به تأليف كتابى درباره خصائص ائمه(ع) نمودم كه مشتمل بر سخنان برگزيده و ساير خصوصيات ائمه دوازدهگانه(ع) بوده باشد... از ذكر ويژگىهاى [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) فارغ گرديدم، ولى حوادث روزگار، مرا از اتمام بقيه كتاب مانع شد... در فصل آخر از فصول آن تنها كلمات كوتاه آن حضرت را نوشته بودم. برخى از دوستان، آن را ديدند و بسيار پسنديدند، سپس از من تقاضا كردند كه كتابى بنويسم مشتمل بر گزيدهاى از سخنان آن حضرت در همه فنون، اعم از خطبهها و نامهها و مواعظ و... درحالىكه آنها مىدانستند كه چنين كتابى از لحاظ شاهكارهاى فصاحت و بلاغت و گوهرهاى درخشان ادب عربيت، بىمانند خواهد بود... من هم تقاضاى ايشان را پذيرفتم و اين كتاب را نوشتم و نامش را «نهجالبلاغة» گذاشتم<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص34-33</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
كتاب با مقدمهاى به قلم محقق اثر در تبيين سيره [[امام على(ع)]]، موضوعات «نهجالبلاغة» و مزاياى نسخه حاضر آغاز شده است. مؤلف نيز در مقدمه، به انگيزه نگارش، مباحث و نام اثر اشاره كرده است. متن اثر، منتخبى از خطبهها و مواعظ، نامهها و حكمتها و كلمات كوتاه حضرت است كه در قالب 241 خطبه، 79 نامه و 480 حكمت آمده است. البته تعداد خطبهها در برخى نسخهها 239 خطبه ذكر شده است. | كتاب با مقدمهاى به قلم محقق اثر در تبيين سيره [[امام على(ع)]]، موضوعات «نهجالبلاغة» و مزاياى نسخه حاضر آغاز شده است. مؤلف نيز در مقدمه، به انگيزه نگارش، مباحث و نام اثر اشاره كرده است. متن اثر، منتخبى از خطبهها و مواعظ، نامهها و حكمتها و كلمات كوتاه حضرت است كه در قالب 241 خطبه، 79 نامه و 480 حكمت آمده است. البته تعداد خطبهها در برخى نسخهها 239 خطبه ذكر شده است. | ||
سيد رضى بنا به دلايلى، در نقل خطبهها، نامهها و حكمتهاى «نهجالبلاغة» از ذكر منبع خوددارى كرده و جز در مواردى معدود - جمعا 16 مورد - از مأخذى ياد نكرده است<ref>ر. | سيد رضى بنا به دلايلى، در نقل خطبهها، نامهها و حكمتهاى «نهجالبلاغة» از ذكر منبع خوددارى كرده و جز در مواردى معدود - جمعا 16 مورد - از مأخذى ياد نكرده است<ref>ر.ک: معارف، مجيد، 141</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#خطبهها: مجموعه سخنرانىهاى [[امام على(ع)]] بوده است. در اغلب موارد، مرحوم سيد رضى بخشى از يك خطبه را نقل مىكند. در «نهجالبلاغة» اين فصل با عنوان «باب المختار من خطب أميرالمؤمنين(ع)» آمده است. | #خطبهها: مجموعه سخنرانىهاى [[امام على(ع)]] بوده است. در اغلب موارد، مرحوم سيد رضى بخشى از يك خطبه را نقل مىكند. در «نهجالبلاغة» اين فصل با عنوان «باب المختار من خطب أميرالمؤمنين(ع)» آمده است. | ||
#نامهها: اين بخش، حاوى تعدادى از نامههاى [[امام على(ع)]] به دوستان، دشمنان، فرمانداران نظامى، استانداران و ديگر مسئولان كشورى است كه با عنوان «الكتب» يا «الرسائل» آمده است. | #نامهها: اين بخش، حاوى تعدادى از نامههاى [[امام على(ع)]] به دوستان، دشمنان، فرمانداران نظامى، استانداران و ديگر مسئولان كشورى است كه با عنوان «الكتب» يا «الرسائل» آمده است. | ||
#حكمتها: نويسنده در اين بخش، كلمات كوتاه و احياناً مفصل و شبيه به يك خطبه را گردآورى كرده است. اما همهى كلمات قصار حضرت همينها نيست؛ زيرا تنها علامه آمدى (متوفى 885ق، 381 سال پس از تأليف نهجالبلاغة)، پس از بررسى منابع روايى، حدود 51 هزار كلمهى حكمتآميز از امام(ع) را شناسايى و در كتاب «غرر الحكم» جمعآورى نموده است. هريك از كلمات قصار، گنجينهاى از معرفت و چراغى فرا راه بشريت است. اين سخنان، حاوى صدها مطلب و عنوان مفيد و مهم مىباشد كه به نيازهاى فكرى فرد و جامعه پاسخ مىدهد<ref>ر. | #حكمتها: نويسنده در اين بخش، كلمات كوتاه و احياناً مفصل و شبيه به يك خطبه را گردآورى كرده است. اما همهى كلمات قصار حضرت همينها نيست؛ زيرا تنها علامه آمدى (متوفى 885ق، 381 سال پس از تأليف نهجالبلاغة)، پس از بررسى منابع روايى، حدود 51 هزار كلمهى حكمتآميز از امام(ع) را شناسايى و در كتاب «غرر الحكم» جمعآورى نموده است. هريك از كلمات قصار، گنجينهاى از معرفت و چراغى فرا راه بشريت است. اين سخنان، حاوى صدها مطلب و عنوان مفيد و مهم مىباشد كه به نيازهاى فكرى فرد و جامعه پاسخ مىدهد<ref>ر.ک: حقپناه، رضا، ص15-13</ref> | ||
از بخشهاى سهگانه كتاب، موضوعات مختلفى را مىتوان استخراج نمود كه از آن جمله است: | از بخشهاى سهگانه كتاب، موضوعات مختلفى را مىتوان استخراج نمود كه از آن جمله است: | ||
1. الهيات و ماوراءالطبيعه؛ 2. سلوك و عبادت؛ 3. حكومت و عدالت؛ 4. اهلالبيت و خلافت؛ 5. موعظه و حكمت؛ 6. دنيا و دنياپرستى؛ 7. حماسه و شجاعت؛ 8. ملاحم و مغيبات؛ 9. دعا و مناجات؛ 10. شكايت و انتقاد از مردم زمان؛ 11. اصول اجتماعى؛ 12. اسلام و قرآن؛ 13. اخلاق و تهذيب نفس؛ 14. شخصيتها و يك سلسله مباحث ديگر<ref>ر. | 1. الهيات و ماوراءالطبيعه؛ 2. سلوك و عبادت؛ 3. حكومت و عدالت؛ 4. اهلالبيت و خلافت؛ 5. موعظه و حكمت؛ 6. دنيا و دنياپرستى؛ 7. حماسه و شجاعت؛ 8. ملاحم و مغيبات؛ 9. دعا و مناجات؛ 10. شكايت و انتقاد از مردم زمان؛ 11. اصول اجتماعى؛ 12. اسلام و قرآن؛ 13. اخلاق و تهذيب نفس؛ 14. شخصيتها و يك سلسله مباحث ديگر<ref>ر.ک: مطهرى، مرتضى، ص47</ref> | ||
بىهيچ تعصب بايد اعتراف كرد كه نامهها و گفتارهاى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] پس از قرآن كريم، عالىترين نمونه نثر مصنوع عربى است. اين حقيقتى است كه اديبان و مترسلان در زبان و ادبيات عرب از هزار سال پيش تا امروز بدان اعتراف كردهاند و آنچه سبب شد اديبان عرب و جز عرب از قرن سوم هجرى به گردآورى فقرههاى كوتاه سخنان امام توجه كنند، همين زيبايىهاى لفظى و معنوى اين گفتههاست<ref>شهيدى، سيد جعفر، ص202</ref> | بىهيچ تعصب بايد اعتراف كرد كه نامهها و گفتارهاى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] پس از قرآن كريم، عالىترين نمونه نثر مصنوع عربى است. اين حقيقتى است كه اديبان و مترسلان در زبان و ادبيات عرب از هزار سال پيش تا امروز بدان اعتراف كردهاند و آنچه سبب شد اديبان عرب و جز عرب از قرن سوم هجرى به گردآورى فقرههاى كوتاه سخنان امام توجه كنند، همين زيبايىهاى لفظى و معنوى اين گفتههاست<ref>شهيدى، سيد جعفر، ص202</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
از جمله ويژگىهاى ممتاز «نهجالبلاغة»، جامعيت آن است. اين ويژگى، اعجاب همه بزرگان را در طول تاريخ برانگيخته است. نگاهى به موضوعات «نهجالبلاغة» نشان مىدهد كه اين كتاب صرفاً به يك موضوع نپرداخته است، بلكه كتابى است فراهمآمده از مباحث مختلف و گوناگون. | از جمله ويژگىهاى ممتاز «نهجالبلاغة»، جامعيت آن است. اين ويژگى، اعجاب همه بزرگان را در طول تاريخ برانگيخته است. نگاهى به موضوعات «نهجالبلاغة» نشان مىدهد كه اين كتاب صرفاً به يك موضوع نپرداخته است، بلكه كتابى است فراهمآمده از مباحث مختلف و گوناگون. | ||
خواننده «نهجالبلاغة»، در يك قسمت خود را در مقابل شخصيتى مىيابد كه با عالىترين روح نيايش در محراب عبادت چنان مشغول راز و نياز با خداى خويش است كه از خود هيچ نمىشناسد و در فرازى ديگر خود را در مقابل شخصيتى مىنگرد كه در ميدان جنگ، بىهيچ محابا به نبردى سخت مشغول است و شمشيرش هرگز خطا نمىكند و زمانى ديگر خود را در حوزه درسى حكيمى عارف مىيابد كه گوهرهاى حكمت و عرفان و مباحث سنگين توحيد و معاد را تبيين مىنمايد و گاه خود را در محضر سياستمدارى عادل مىيابد كه حقوق متقابل مردم و حكومت و آيين مديريت جامعه را در گفتار و عمل مىآموزد و زمانى خود را در محضر قاضى حاكمى مىيابد كه به امر قضاوت مشغول است. از سيد رضى مؤلف «نهجالبلاغة» تا محمد عبده مفتى مصر و همه كسانى كه با اين كتاب آشنايى دارند، جملگى از اين ويژگى متحير و مبهوتند<ref>ر. | خواننده «نهجالبلاغة»، در يك قسمت خود را در مقابل شخصيتى مىيابد كه با عالىترين روح نيايش در محراب عبادت چنان مشغول راز و نياز با خداى خويش است كه از خود هيچ نمىشناسد و در فرازى ديگر خود را در مقابل شخصيتى مىنگرد كه در ميدان جنگ، بىهيچ محابا به نبردى سخت مشغول است و شمشيرش هرگز خطا نمىكند و زمانى ديگر خود را در حوزه درسى حكيمى عارف مىيابد كه گوهرهاى حكمت و عرفان و مباحث سنگين توحيد و معاد را تبيين مىنمايد و گاه خود را در محضر سياستمدارى عادل مىيابد كه حقوق متقابل مردم و حكومت و آيين مديريت جامعه را در گفتار و عمل مىآموزد و زمانى خود را در محضر قاضى حاكمى مىيابد كه به امر قضاوت مشغول است. از سيد رضى مؤلف «نهجالبلاغة» تا محمد عبده مفتى مصر و همه كسانى كه با اين كتاب آشنايى دارند، جملگى از اين ويژگى متحير و مبهوتند<ref>ر.ک: شيرزاد، امير، ص1920</ref> | ||
اين تأليف تاكنون مورد توجه دانشمندان شيعه و سنى قرار گرفته و درباره آن پژوهشهايى صورت گرفته است. از جمله اين كارها، نوشتن شرحهايى است كه از سوى دانشمندان بر اين كتاب نوشته شده است و درباره فراوانى اين شرحها بايد گفت كه پس از قرآن كريم، هيچ كتابى بهمانند «نهجالبلاغة» مورد توجه اديبان و شارحان حديث واقع نشده است. از مهمترين اين شروح، [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] (متوفى 656ق) است. ابن ابىالحديد معتقد است كه در ميان اصحاب پيامبر(ص)، كسى از جهت فصاحت و بلاغت به پاى على(ع) نمىرسد و همين موضوع سبب برترى كلام على(ع) بر كلام و سخن هر كس ديگر است. او تصريح مىكند: «و اما درباره فصاحت او بايد گفت كه آن حضرت پيشواى فصيحان و سرور بليغان است و درباره كلام او گفتهاند كه پايينتر از كلام خدا و برتر از كلام مردم است و بلكه مردم بهواسطه على(ع) آيين خطبهسرايى و كتابت را آموختند». او به همين ترتيب در شرح خطبه 216 سخنى از معاويه را ذكر مىكند كه: «و الله ما سنّ الفصاحة لقريش غيره»؛ «به خدا هيچكس فصاحت را براى قريش غير او پايهگذارى نكرد» و پس از ذكر نامه 35 «نهجالبلاغة» مىنويسد: «فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن، يكى پس از ديگرى مىآيند و در اختيار او قرار مىگيرند، مانند چشمهاى كه خودبهخود و بدون زحمت و تكلف از زمين بجوشد»<ref>ر. | اين تأليف تاكنون مورد توجه دانشمندان شيعه و سنى قرار گرفته و درباره آن پژوهشهايى صورت گرفته است. از جمله اين كارها، نوشتن شرحهايى است كه از سوى دانشمندان بر اين كتاب نوشته شده است و درباره فراوانى اين شرحها بايد گفت كه پس از قرآن كريم، هيچ كتابى بهمانند «نهجالبلاغة» مورد توجه اديبان و شارحان حديث واقع نشده است. از مهمترين اين شروح، [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] (متوفى 656ق) است. ابن ابىالحديد معتقد است كه در ميان اصحاب پيامبر(ص)، كسى از جهت فصاحت و بلاغت به پاى على(ع) نمىرسد و همين موضوع سبب برترى كلام على(ع) بر كلام و سخن هر كس ديگر است. او تصريح مىكند: «و اما درباره فصاحت او بايد گفت كه آن حضرت پيشواى فصيحان و سرور بليغان است و درباره كلام او گفتهاند كه پايينتر از كلام خدا و برتر از كلام مردم است و بلكه مردم بهواسطه على(ع) آيين خطبهسرايى و كتابت را آموختند». او به همين ترتيب در شرح خطبه 216 سخنى از معاويه را ذكر مىكند كه: «و الله ما سنّ الفصاحة لقريش غيره»؛ «به خدا هيچكس فصاحت را براى قريش غير او پايهگذارى نكرد» و پس از ذكر نامه 35 «نهجالبلاغة» مىنويسد: «فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن، يكى پس از ديگرى مىآيند و در اختيار او قرار مىگيرند، مانند چشمهاى كه خودبهخود و بدون زحمت و تكلف از زمين بجوشد»<ref>ر.ک: معارف، مجيد، ص139-136</ref> | ||
[[امام على(ع)]] در مواردى از سخن خود به آيات قرآن كريم استشهاد مىفرموده، كه سيد رضى برخى از آنها را در «نهجالبلاغة» آورده است. دكتر صبحى صالح كه در شرح «نهجالبلاغة» خويش فهرستى براى آيات قرآنيه تنظيم كرده است، 108 مورد را نام مىبرد كه در برخى از آنها به چند آيه استشهاد شده است و گاهى به قسمتى از يك آيه اشاره شده است<ref>ر. | [[امام على(ع)]] در مواردى از سخن خود به آيات قرآن كريم استشهاد مىفرموده، كه سيد رضى برخى از آنها را در «نهجالبلاغة» آورده است. دكتر صبحى صالح كه در شرح «نهجالبلاغة» خويش فهرستى براى آيات قرآنيه تنظيم كرده است، 108 مورد را نام مىبرد كه در برخى از آنها به چند آيه استشهاد شده است و گاهى به قسمتى از يك آيه اشاره شده است<ref>ر.ک: فهرست آيات، ص802-796</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش