۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ر.ك:' به 'ر.ک:') |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
'''معاني القرآن''' اثر ابوزكريا يحيى بن زياد معروف به فرّاء (متوفى 207ق)، تفسير لغوى و نحوى قرآن كريم است. نويسنده آيات و كلماتى كه در فهم آن نياز به شرح و توضيح داشته است را مورد عنايت قرار داده و به تفسير لغوى اعتنا كرده است. | '''معاني القرآن''' اثر ابوزكريا يحيى بن زياد معروف به فرّاء (متوفى 207ق)، تفسير لغوى و نحوى قرآن كريم است. نويسنده آيات و كلماتى كه در فهم آن نياز به شرح و توضيح داشته است را مورد عنايت قرار داده و به تفسير لغوى اعتنا كرده است. | ||
همچنين مهمترين آراء نحوى را بيان نموده است. بيشترين آراء نحوى و صرفى وى، برگرفته از مدرسه كوفيان بوده و خود او از متخصصين نحو و لغت عربى در مكتب كوفيان به شمار مىآيد؛ لذا كتاب او از اين جهت نيز داراى اهميت بىشمارى مىباشد<ref>ر. | همچنين مهمترين آراء نحوى را بيان نموده است. بيشترين آراء نحوى و صرفى وى، برگرفته از مدرسه كوفيان بوده و خود او از متخصصين نحو و لغت عربى در مكتب كوفيان به شمار مىآيد؛ لذا كتاب او از اين جهت نيز داراى اهميت بىشمارى مىباشد<ref>ر.ک: فراء و شيوه وى در كتاب معانى القرآن</ref> | ||
احمد يوسف نجاتى و محمد على نجار كار تحقيق و تحصيح كتاب را بر عهده داشتهاند. | احمد يوسف نجاتى و محمد على نجار كار تحقيق و تحصيح كتاب را بر عهده داشتهاند. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در مقدمه نخست، به نسخههاى خطى موجود از كتاب اشاره شده<ref>مقدمه، ج1، ص3- 6</ref>و در مقدمه دوم، زندگىنامه مختصرى از فراء، ارائه گرديده است<ref>همان، ص7- 15</ref> | در مقدمه نخست، به نسخههاى خطى موجود از كتاب اشاره شده<ref>مقدمه، ج1، ص3- 6</ref>و در مقدمه دوم، زندگىنامه مختصرى از فراء، ارائه گرديده است<ref>همان، ص7- 15</ref> | ||
در اين مورد كه اين اثر، يك كتاب تفسير باشد يا كتاب نحوى و لغوى، بين علما اختلاف نظر وجود دارد. بعضى از مفسرين بر اين باورند كه اين كتاب در اصل يك كتاب در تفسير است، مگر اينكه فراء در آن به قدرت، گرايش لغوى در پيش گرفته است و اگر كسى با اين كتاب با ارزش تعامل داشته باشد، درمىيابد كه فراء در آن به جوانب تفسيرى نيز اهميت داده است<ref>ر. | در اين مورد كه اين اثر، يك كتاب تفسير باشد يا كتاب نحوى و لغوى، بين علما اختلاف نظر وجود دارد. بعضى از مفسرين بر اين باورند كه اين كتاب در اصل يك كتاب در تفسير است، مگر اينكه فراء در آن به قدرت، گرايش لغوى در پيش گرفته است و اگر كسى با اين كتاب با ارزش تعامل داشته باشد، درمىيابد كه فراء در آن به جوانب تفسيرى نيز اهميت داده است<ref>ر.ک: فراء و شيوه وى در كتاب معانى القرآن</ref> | ||
فراء به شيو تفسير قرآن با قرآن و بيان اشباه و نظائر در قرآن اهميت بارزى داده است. به عنوان مثال، هنگامى كه به اين آيه مىرسد: ''' «و إذ اوحيت إلى الحواريين أن آمنوا بى و برسولي» '''<ref>مائده/ 111</ref>مىگويد: يعنى الهمتهم، همانطور كه فرمود: ''' «و أوحى ربك إلى النحل أن اتخذي من الجبال بيوتا» '''<ref>النحل/ 68</ref>يعنى: «ألهمها». اين نوع را مىتوان جزء اشباه و نظائر برشمرد كه فراء در كتاب خويش استفاده نموده است<ref>ر. | فراء به شيو تفسير قرآن با قرآن و بيان اشباه و نظائر در قرآن اهميت بارزى داده است. به عنوان مثال، هنگامى كه به اين آيه مىرسد: ''' «و إذ اوحيت إلى الحواريين أن آمنوا بى و برسولي» '''<ref>مائده/ 111</ref>مىگويد: يعنى الهمتهم، همانطور كه فرمود: ''' «و أوحى ربك إلى النحل أن اتخذي من الجبال بيوتا» '''<ref>النحل/ 68</ref>يعنى: «ألهمها». اين نوع را مىتوان جزء اشباه و نظائر برشمرد كه فراء در كتاب خويش استفاده نموده است<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
وى نخست يك تصوير كلى ايراد مىكند، سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد براى كل آن چيزى كه ذكر كرده مىپردازد، مثلاً در تفسير ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ» '''، مىگويد: «قرّاء بر رفع (ضمه) «الْحَمْدُ» اتفاق كردند، اما بعضى از اهل بدو (عرب باديهنشين) مىگويند: «الْحَمْدَ لِلَّهِ»، و بعضى از آنها مىگويند: «الْحَمْدِ لِلَّهِ» و بعضى از آنها مىگويند: «الْحَمْدُ لُلّه»، پس دال و لام را هر دو ضمه مىدهند». سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد آن چيزى كه ذكر كرده است مىپردازد؛ كه اين نشان دهنده هوش و استعداد بالاى او مىباشد<ref>ر. | وى نخست يك تصوير كلى ايراد مىكند، سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد براى كل آن چيزى كه ذكر كرده مىپردازد، مثلاً در تفسير ''' «الْحَمْدُ لِلَّهِ» '''، مىگويد: «قرّاء بر رفع (ضمه) «الْحَمْدُ» اتفاق كردند، اما بعضى از اهل بدو (عرب باديهنشين) مىگويند: «الْحَمْدَ لِلَّهِ»، و بعضى از آنها مىگويند: «الْحَمْدِ لِلَّهِ» و بعضى از آنها مىگويند: «الْحَمْدُ لُلّه»، پس دال و لام را هر دو ضمه مىدهند». سپس به جزئيات و توجيه و استشهاد آن چيزى كه ذكر كرده است مىپردازد؛ كه اين نشان دهنده هوش و استعداد بالاى او مىباشد<ref>ر.ک: فراء و شيوه وى در كتاب معانى القرآن</ref> | ||
فراء به اين حد اكتفا نمىكند بلكه به توجيه هر لغتى از لغات عرب مىپردازد و از قرآن و شعر عرب و اقوال علما براى گفتههاى خود استشهاد مىگيرد؛ و در نهايت، سخنش را با يك نكته بلاغى، يا تعليق بر يك كلمه همراه با ذكر لغات عرب، پايان مى دهد<ref>همان</ref> | فراء به اين حد اكتفا نمىكند بلكه به توجيه هر لغتى از لغات عرب مىپردازد و از قرآن و شعر عرب و اقوال علما براى گفتههاى خود استشهاد مىگيرد؛ و در نهايت، سخنش را با يك نكته بلاغى، يا تعليق بر يك كلمه همراه با ذكر لغات عرب، پايان مى دهد<ref>همان</ref> | ||
سپس به اعراب كلمه معينى در آيه مىپردازد كه چندين شكل اعرابى در آن جايز است و در بعضى مكانها ديدگاه علما نحو در مورد آنچه گفته است را بيان مىكند. به عنوان مثال، در تفسير: ''' «وَلا الضَّالِّينَ» '''مىگويد: «همانا معنى «غَيْرِ» همان معنى «لا» است... و بعضى از كسانى كه عربى را خوب نمىدانند، مىگويند: معناى «غير» در سوره حمد به معناى «سوى» است، و همانا «لا» صله در كلام است و به قول شاعر استدلال كردند كه مىگويد: «في بئر لا حور سرى و ما شعر» و اين جايز نيست، براى اينكه معنا بر چيزى كه عمل آن مشخص نيست واقع شده، و اين انكار محض است»<ref>ر. | سپس به اعراب كلمه معينى در آيه مىپردازد كه چندين شكل اعرابى در آن جايز است و در بعضى مكانها ديدگاه علما نحو در مورد آنچه گفته است را بيان مىكند. به عنوان مثال، در تفسير: ''' «وَلا الضَّالِّينَ» '''مىگويد: «همانا معنى «غَيْرِ» همان معنى «لا» است... و بعضى از كسانى كه عربى را خوب نمىدانند، مىگويند: معناى «غير» در سوره حمد به معناى «سوى» است، و همانا «لا» صله در كلام است و به قول شاعر استدلال كردند كه مىگويد: «في بئر لا حور سرى و ما شعر» و اين جايز نيست، براى اينكه معنا بر چيزى كه عمل آن مشخص نيست واقع شده، و اين انكار محض است»<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
از ديگر خصائص روش فراء اين است كه يك آيه را با آيه ديگر تفسير مىكند و يا اينكه قرآن را با كلام و اقوالى كه از عرب نقل شده تفسير مىكند؛ مثلاً در تفسير: «'''وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ'''»<ref>واقعه/ 17</ref>، مىگويد: يعنى ايشان بر يك سن باقى مىمانند و تغيير نمىكنند و عرب براى مردى كه به سن پيرى رسيد و موى سرش سفيد نشد، مىگويد: او مخلد است و همچنين اگر پس از سن پيرى دندانهايش باقى ماند، مىگويند: اين فرد مخلد است»<ref>ر. | از ديگر خصائص روش فراء اين است كه يك آيه را با آيه ديگر تفسير مىكند و يا اينكه قرآن را با كلام و اقوالى كه از عرب نقل شده تفسير مىكند؛ مثلاً در تفسير: «'''وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ'''»<ref>واقعه/ 17</ref>، مىگويد: يعنى ايشان بر يك سن باقى مىمانند و تغيير نمىكنند و عرب براى مردى كه به سن پيرى رسيد و موى سرش سفيد نشد، مىگويد: او مخلد است و همچنين اگر پس از سن پيرى دندانهايش باقى ماند، مىگويند: اين فرد مخلد است»<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
اما تفسير قرآن با سنت نبوى در اين اثر زياد به چشم نمىخورد، بلكه اندك شمار ديده مىشود كه از اين شيوه استفاده كرده باشد و اگر از حديث نبوى شريف استفاده شده باشد، براى استدلالات لغوى استفاده شده و همچنين استشهاد وى به اقوال صحابه و تابعين نيز كم است. وى از آوردن اسرائيليات در كتابش پرهيز كرده و اين جاى ستايش است<ref>همان</ref> | اما تفسير قرآن با سنت نبوى در اين اثر زياد به چشم نمىخورد، بلكه اندك شمار ديده مىشود كه از اين شيوه استفاده كرده باشد و اگر از حديث نبوى شريف استفاده شده باشد، براى استدلالات لغوى استفاده شده و همچنين استشهاد وى به اقوال صحابه و تابعين نيز كم است. وى از آوردن اسرائيليات در كتابش پرهيز كرده و اين جاى ستايش است<ref>همان</ref> | ||
اما وى در آيات اعتقادى منهج پيشينيان را در پيش گرفته و از تأويل خوددارى كرده است؛ مثلاً در توجيه قرائت به رفع تاء در آيه ''' «بل عجبت و يسخرون» '''<ref>الصافات/ 12</ref>، مىگويد: تعجب اگر به خداوند نسبت داده شود، معناى آن هنگام نسبت دادن به خداوند غير معناى است كه به بندگان نسبت داده مىشود، همينطور در اين آيه كه مىفرمايد: ''' «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» '''<ref>البقره/ 15</ref>، معناى آن هنگام نسبت دادن به الله غير از معناى آن از طرف بندگان است<ref>ر. | اما وى در آيات اعتقادى منهج پيشينيان را در پيش گرفته و از تأويل خوددارى كرده است؛ مثلاً در توجيه قرائت به رفع تاء در آيه ''' «بل عجبت و يسخرون» '''<ref>الصافات/ 12</ref>، مىگويد: تعجب اگر به خداوند نسبت داده شود، معناى آن هنگام نسبت دادن به خداوند غير معناى است كه به بندگان نسبت داده مىشود، همينطور در اين آيه كه مىفرمايد: ''' «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» '''<ref>البقره/ 15</ref>، معناى آن هنگام نسبت دادن به الله غير از معناى آن از طرف بندگان است<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
فراء در آيات احكام و فقه سخن را طولانى نمىكند، بلكه در اين موارد، خيلى كم رشته سخن را باز مىكند و كسى هم او را در زمره فقها قرار نداده است، بلكه وى را از يكى بزرگان علم لغت و نحو به شمار آوردهاند<ref>همان</ref> | فراء در آيات احكام و فقه سخن را طولانى نمىكند، بلكه در اين موارد، خيلى كم رشته سخن را باز مىكند و كسى هم او را در زمره فقها قرار نداده است، بلكه وى را از يكى بزرگان علم لغت و نحو به شمار آوردهاند<ref>همان</ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
#المصنفات الأولى في معاني القرآن أبوعبيدة و الأخفش و الفراء والدراسات الصرفية و النحوية، إعداد: ياسر محمد الحروب، رسالة دكتوراه، جامعة القديس يوسف. | #المصنفات الأولى في معاني القرآن أبوعبيدة و الأخفش و الفراء والدراسات الصرفية و النحوية، إعداد: ياسر محمد الحروب، رسالة دكتوراه، جامعة القديس يوسف. | ||
#منهج الفراء في كتابه معانى القرآن، إعداد: حسين بن محمد هاشم، رسالة ماجستير، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية. | #منهج الفراء في كتابه معانى القرآن، إعداد: حسين بن محمد هاشم، رسالة ماجستير، جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامية. | ||
#علل اختيارات الفراء في القرائات القرآنية في كتاب معاني القرآن، إعداد: مازن أحمد محمود، رسالة ماجستير، جامعة اليرموك، إربد و...<ref>ر. | #علل اختيارات الفراء في القرائات القرآنية في كتاب معاني القرآن، إعداد: مازن أحمد محمود، رسالة ماجستير، جامعة اليرموك، إربد و...<ref>ر.ک: فراء و شيوه وى در كتاب معاني القرآن</ref> | ||
پاورقىها توسط محققين نوشته شده و در آنها، علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ و برخى قواعد لغوى و نحوى و نيز توضيح برخى لغات متن، به ذكر منابع پرداخته شده است<ref>ر. | پاورقىها توسط محققين نوشته شده و در آنها، علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ و برخى قواعد لغوى و نحوى و نيز توضيح برخى لغات متن، به ذكر منابع پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
فهرست آيات و سورههاى هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. | فهرست آيات و سورههاى هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. |
ویرایش