۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
جز (جایگزینی متن - ':م' به ': م') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
جامى در سنين كودكى همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به كسب علوم دينى و ادبى كرد.از اوايل حال استعداد عجيبى در فهم مسائل علمى از خود نشان مىداد و در طى چند سال در علوم نقلى و عقلى متبحر شد.صفىالدين على در رشحات عين الحيات،يكى از كتابهاى معتبر در شرح حال جامى، نقل مىكند كه در جوانى حتى در علم نجوم با بزرگان نامدار عصر خود مثل قاضىزاده رومى همپايه شد. | جامى در سنين كودكى همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به كسب علوم دينى و ادبى كرد.از اوايل حال استعداد عجيبى در فهم مسائل علمى از خود نشان مىداد و در طى چند سال در علوم نقلى و عقلى متبحر شد.صفىالدين على در رشحات عين الحيات،يكى از كتابهاى معتبر در شرح حال جامى، نقل مىكند كه در جوانى حتى در علم نجوم با بزرگان نامدار عصر خود مثل قاضىزاده رومى همپايه شد. | ||
در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغبيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند، چنين مىنويسد:مدتى قوشچى را «مسئلهاى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمىگشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى) رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است». | در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغبيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند، چنين مىنويسد: مدتى قوشچى را «مسئلهاى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمىگشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى) رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است». | ||
لارى قدرت قوه عقلى و تعمق جامى در علوم متعدد را معلول انتساب او به طريقه صوفيه نقشبنديه مىداند، كه آن «ممد تعقل و مقوى قوت مدركه» او بوده است. شك نيست كه براى درك مقام علمى و شعرى جامى فهم اين نسبت در درجه اول اهميت است.خود جامى نيز اين نسبت را در زندگى و افكار خويش كاملا مؤثر مىدانست.تصوف از نظر او حقيقت اسلام بود، و از پرتو سير و سلوك صوفيانه بود كه به اعلا مراحل عرفان نظرى و عملى رسيده بود.مقصود از «عملى» اين است كه عرفان او فقط «علمى» و نظرى نبود، بلكه به حقايق اسلام از طريق ذوق نيز پى برده بود.حقيقت اسلام توحيد است، و توحيد براى اينكه در وجود انسان تحقق يابد نمىتواند ذهنى بماند، بلكه بايد در دل سالك سرايت كند.به قول جامى،«فرق است ميان يكتا گفتن و يكتا بودن»، و او خود بدون شك به مرحله «يكتا بودن» رسيده بود، چنانكه [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] در ضمن شرح حال او مكرر به اين نكته اشاره كرده است. | لارى قدرت قوه عقلى و تعمق جامى در علوم متعدد را معلول انتساب او به طريقه صوفيه نقشبنديه مىداند، كه آن «ممد تعقل و مقوى قوت مدركه» او بوده است. شك نيست كه براى درك مقام علمى و شعرى جامى فهم اين نسبت در درجه اول اهميت است.خود جامى نيز اين نسبت را در زندگى و افكار خويش كاملا مؤثر مىدانست.تصوف از نظر او حقيقت اسلام بود، و از پرتو سير و سلوك صوفيانه بود كه به اعلا مراحل عرفان نظرى و عملى رسيده بود.مقصود از «عملى» اين است كه عرفان او فقط «علمى» و نظرى نبود، بلكه به حقايق اسلام از طريق ذوق نيز پى برده بود.حقيقت اسلام توحيد است، و توحيد براى اينكه در وجود انسان تحقق يابد نمىتواند ذهنى بماند، بلكه بايد در دل سالك سرايت كند.به قول جامى،«فرق است ميان يكتا گفتن و يكتا بودن»، و او خود بدون شك به مرحله «يكتا بودن» رسيده بود، چنانكه [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] در ضمن شرح حال او مكرر به اين نكته اشاره كرده است. |
ویرایش