پرش به محتوا

تازیانه سلوک: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص'
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
خط ۸۹: خط ۸۹:
در گفتار اول، مباحثى همچون موهبت ترك علايق، تهجد، خيالات روحانى و غيره آمده است.
در گفتار اول، مباحثى همچون موهبت ترك علايق، تهجد، خيالات روحانى و غيره آمده است.


در گفتار دوم، مطالبى مانند توحيد حقيقى، نفس و شئون آن، توضيح و تعريف تشبيه و تنزيه ذكر شده است. مؤلف، لقاءالله را كمال مطلوب انسان مى‌داند و مى‌گويد «انسان كارى مهم‌تر از خودسازى ندارد و ساختن هر چيز را مايه‌اى به حسب آن چيز لازم است؛ مثلاً ديوار را سنگ و گل لازم است و انسان را علم و عمل و انسان تا به لقاءالله نرسيده است، به كمال مطلوبش نائل نشده و لقاءالله به معنى اتصاف انسان به اوصاف الهى و تخلق او به اخلاق ربوبى است».<ref>تازيانه سلوك، ص 25</ref>
در گفتار دوم، مطالبى مانند توحيد حقيقى، نفس و شئون آن، توضيح و تعريف تشبيه و تنزيه ذكر شده است. مؤلف، لقاءالله را كمال مطلوب انسان مى‌داند و مى‌گويد «انسان كارى مهم‌تر از خودسازى ندارد و ساختن هر چيز را مايه‌اى به حسب آن چيز لازم است؛ مثلاً ديوار را سنگ و گل لازم است و انسان را علم و عمل و انسان تا به لقاءالله نرسيده است، به كمال مطلوبش نائل نشده و لقاءالله به معنى اتصاف انسان به اوصاف الهى و تخلق او به اخلاق ربوبى است».<ref>تازيانه سلوك، ص25</ref>


در گفتار سوم نيز علامه به موضوعاتى همچون انس انسان با عالم قدس، سخن و خوراك به قدر ضرورت بايد، ميانه‌روى در همه امور و... پرداخته است.
در گفتار سوم نيز علامه به موضوعاتى همچون انس انسان با عالم قدس، سخن و خوراك به قدر ضرورت بايد، ميانه‌روى در همه امور و... پرداخته است.


گفتار چهارم، اختصاص به مباحثى همچون علم، آب حيات روح، آثار و نتايج علم، واردات و صادرات دهان خود را بپاييد، سحر از دست مده و... پرداخته است. ايشان، در بخش «هركس ميهمان سفره خود است» مى‌گويند: «هركسى زارع و مزرعه خود است و نيات و اعمالش بذرهايش؛ بنگر تا در مزرعه خويش چه كاشتى».<ref>همان، ص 45</ref>
گفتار چهارم، اختصاص به مباحثى همچون علم، آب حيات روح، آثار و نتايج علم، واردات و صادرات دهان خود را بپاييد، سحر از دست مده و... پرداخته است. ايشان، در بخش «هركس ميهمان سفره خود است» مى‌گويند: «هركسى زارع و مزرعه خود است و نيات و اعمالش بذرهايش؛ بنگر تا در مزرعه خويش چه كاشتى».<ref>همان، ص45</ref>


در گفتار پنجم موضوعاتى همچون سكوت پسنديده، قرآن شفاى بيمارى‌ها و ملاك حق، سحر وقت مسافرت رهروان، آن كس كه خدا دارد همه چيز دارد، آمده است. علامه در گفتار ششم نيز ضمن بيان مطالبى مانند ماه شعبان ميقات شهر الله، ملك و ملكوت در گنجينه سر انسان، در بخش «به انتظار چه وقت و به اميد چه كسى نشسته‌ايد»، مى‌گويند: «روزگار كه بگذشت و ايام جوانى و كامرانى و باليدن به زخارف نيوى و مقامات اعتبارى به‌سرآمد و اگر تقسيم همه به شود، به آقا و بنده، بيش از اين، بلكه تا اين اندازه هم نمى‌رسد».<ref>همان، ص 58</ref>
در گفتار پنجم موضوعاتى همچون سكوت پسنديده، قرآن شفاى بيمارى‌ها و ملاك حق، سحر وقت مسافرت رهروان، آن كس كه خدا دارد همه چيز دارد، آمده است. علامه در گفتار ششم نيز ضمن بيان مطالبى مانند ماه شعبان ميقات شهر الله، ملك و ملكوت در گنجينه سر انسان، در بخش «به انتظار چه وقت و به اميد چه كسى نشسته‌ايد»، مى‌گويند: «روزگار كه بگذشت و ايام جوانى و كامرانى و باليدن به زخارف نيوى و مقامات اعتبارى به‌سرآمد و اگر تقسيم همه به شود، به آقا و بنده، بيش از اين، بلكه تا اين اندازه هم نمى‌رسد».<ref>همان، ص58</ref>


در گفتار هفتم، از مهم‌ترين عناوين آن مى‌توان به «حكايت دچار شدن به وسوسه و شبهات» و «عجز از انطباق ظواهر شرع با مسائل عقلى اشاره كرد. علامه در بخش لطف الهى و رهايى از وسوسه مى‌فرمايد: «تنها چيزى كه من را از اين ورطه هولناك هلاك رهايى بخشيد، لطف الهى بود كه خويشتن را تلقين مى‌كردم به اينكه اگر امر داير شود بين نفهميدن و نرسيدن مثل تويى و بين نفهميدن و نرسيدن مثل معلم ثانى، ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] و... آيا شخص مثل تو به نفهميدن و نرسيدن اولى است يا آن همه استوانه‌هاى معارف و همچنين خودم را به يك‌سو قرار مى‌دادم و اكابر ديگر علم را كه شاگردان بنام آن بزرگان بودند و نظاير آنان را به‌سوى ديگر و سپس همان مقايسه را پيش مى‌كشيدم و به خودم تلقين مى‌كردم...».<ref>همان، ص 66 و 67</ref>
در گفتار هفتم، از مهم‌ترين عناوين آن مى‌توان به «حكايت دچار شدن به وسوسه و شبهات» و «عجز از انطباق ظواهر شرع با مسائل عقلى اشاره كرد. علامه در بخش لطف الهى و رهايى از وسوسه مى‌فرمايد: «تنها چيزى كه من را از اين ورطه هولناك هلاك رهايى بخشيد، لطف الهى بود كه خويشتن را تلقين مى‌كردم به اينكه اگر امر داير شود بين نفهميدن و نرسيدن مثل تويى و بين نفهميدن و نرسيدن مثل معلم ثانى، ابونصر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] و... آيا شخص مثل تو به نفهميدن و نرسيدن اولى است يا آن همه استوانه‌هاى معارف و همچنين خودم را به يك‌سو قرار مى‌دادم و اكابر ديگر علم را كه شاگردان بنام آن بزرگان بودند و نظاير آنان را به‌سوى ديگر و سپس همان مقايسه را پيش مى‌كشيدم و به خودم تلقين مى‌كردم...».<ref>همان، ص66 و 67</ref>


علامه در گفتارهاى هشتم تا يازدهم نيز به مباحث مهمى از جمله علم و عمل سازنده شخصيت، تأثير خاص شب و ويژگى‌هاى ثلث آخر شب، راز دختر يا پسر شدن فرزند، توبه قدم اول در سلوك، زيرك‌ترين مؤمن، معرفت نفس طريق معرفت رب، هيچ ذره‌اى غافل نيست، چرا آدمى غافل باشد، دستورالعمل‌هاى آيات آخر سوره فرقان، پرخورى دل را مى‌ميراند، محاسبه اعمال، مراقبه، تفكر، رياضيت در راه علم و عمل به شيوه شريعت، نعمت بيدارى و... پرداخته است.
علامه در گفتارهاى هشتم تا يازدهم نيز به مباحث مهمى از جمله علم و عمل سازنده شخصيت، تأثير خاص شب و ويژگى‌هاى ثلث آخر شب، راز دختر يا پسر شدن فرزند، توبه قدم اول در سلوك، زيرك‌ترين مؤمن، معرفت نفس طريق معرفت رب، هيچ ذره‌اى غافل نيست، چرا آدمى غافل باشد، دستورالعمل‌هاى آيات آخر سوره فرقان، پرخورى دل را مى‌ميراند، محاسبه اعمال، مراقبه، تفكر، رياضيت در راه علم و عمل به شيوه شريعت، نعمت بيدارى و... پرداخته است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش