پرش به محتوا

معالم الفلسفة الإسلامية؛ نظرات في التصوف و الكرامات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ر.ك: ' به ' ر.ک: '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' ر.ك: ' به ' ر.ک: ')
خط ۵۹: خط ۵۹:
1. نويسنده در مقدمه‌اش كه تاريخ و مكان نگارش آن را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين كتاب را براى دانشجويان فلسفه اسلامى، نه فيلسوفان و استادان بزرگ، نوشته‌ام تا دانشجو موضوعات اين فنّ و اصطلاحاتش را بشناسد و در اين راه تمام تلاشم را به كار بستم و اگر پيچيدگى و اشكالى باشد، در خود موضوع است؛ چون فلسفه، سخت پيچيده است و اين پيچيدگى باعث آن مى‌شود كه نوشتن و گفتن از آن نيز سخت شود. من به‌قدر توانم كوشيدم كه مطالب را شرح دهم و روشن كنم و معنا را با ذكر مثال و عبارات گوناگون به ذهن‌ها نزديك كنم و همان‌طوركه سخن مى‌گويم، نوشتم و عبارات تكلف‌آميز نياوردم و اگر تعبيرى از ديگران يافتم كه روشن‌تر و صريح‌تر از عبارت من بود، همان را آوردم تا فهم مطلب آسان شود. اين مطلب در مورد روش بود، ولى در مورد انديشه‌ها، بر شرق‌شناسان و نوآموزان قديم يا جديد اعتماد نكردم، بلكه آب را از سرچشمه نوشيدم و بر انديشورانى چون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، ايجى و [[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] و... اعتماد كردم و همه ما مى‌دانيم كه راه دستيابى به سرچشمه، سخت دشوار است و تفاوت بسيارى هست بين كسى كه از كوزه ديگرى آب مى‌نوشد و بين كسى كه رضايت نمى‌دهد مگر آنكه از منبع اصلى جرعه‌اى بردارد. هرچند من به هر آنچه خواستم، نرسيدم، ولى خدا را شكر به دانشجويانم در دانشگاه لبنان، برخى از آنچه خواستم، رساندم و راه را برايشان روشن كردم و آنان از حقايق فلسفى، مطالبى آموختند كه قبلا نمى‌دانستند و اين مطلب را دريافتند و بلكه چنين احساس كردند كه مطالب زيادى از فلسفه اسلامى آموخته‌اند...<ref>مقدمه كتاب، ص7-9</ref>
1. نويسنده در مقدمه‌اش كه تاريخ و مكان نگارش آن را مشخص نكرده، يادآور شده است: اين كتاب را براى دانشجويان فلسفه اسلامى، نه فيلسوفان و استادان بزرگ، نوشته‌ام تا دانشجو موضوعات اين فنّ و اصطلاحاتش را بشناسد و در اين راه تمام تلاشم را به كار بستم و اگر پيچيدگى و اشكالى باشد، در خود موضوع است؛ چون فلسفه، سخت پيچيده است و اين پيچيدگى باعث آن مى‌شود كه نوشتن و گفتن از آن نيز سخت شود. من به‌قدر توانم كوشيدم كه مطالب را شرح دهم و روشن كنم و معنا را با ذكر مثال و عبارات گوناگون به ذهن‌ها نزديك كنم و همان‌طوركه سخن مى‌گويم، نوشتم و عبارات تكلف‌آميز نياوردم و اگر تعبيرى از ديگران يافتم كه روشن‌تر و صريح‌تر از عبارت من بود، همان را آوردم تا فهم مطلب آسان شود. اين مطلب در مورد روش بود، ولى در مورد انديشه‌ها، بر شرق‌شناسان و نوآموزان قديم يا جديد اعتماد نكردم، بلكه آب را از سرچشمه نوشيدم و بر انديشورانى چون [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، ايجى و [[قوشچی، علی بن محمد|قوشجى]] و... اعتماد كردم و همه ما مى‌دانيم كه راه دستيابى به سرچشمه، سخت دشوار است و تفاوت بسيارى هست بين كسى كه از كوزه ديگرى آب مى‌نوشد و بين كسى كه رضايت نمى‌دهد مگر آنكه از منبع اصلى جرعه‌اى بردارد. هرچند من به هر آنچه خواستم، نرسيدم، ولى خدا را شكر به دانشجويانم در دانشگاه لبنان، برخى از آنچه خواستم، رساندم و راه را برايشان روشن كردم و آنان از حقايق فلسفى، مطالبى آموختند كه قبلا نمى‌دانستند و اين مطلب را دريافتند و بلكه چنين احساس كردند كه مطالب زيادى از فلسفه اسلامى آموخته‌اند...<ref>مقدمه كتاب، ص7-9</ref>


2. قابل ذكر است كه على‌رغم توانايى نويسنده محترم در موضوعات فقهى و تحقيق و نويسندگى، لكن ايشان در زمينه كلام، فلسفه و تصوف، اطلاعات تخصصى كاملى ندارد و در نتيجه در اثر حاضر گرفتار برخى اشتباهات شده است. يكى از اين اشتباهات، خلط بين مسائل كلامى و فلسفى و نيز روش‌هاى اين دو با يكديگر است؛ به‌طور مثال، بحث از عصمت پيامبران و نصب امام را نيز جزو مباحث فلسفه اسلامى قرار داده و با روش كلامى آن را مورد بحث قرار داده است<ref>مثلاً ر.ك: متن كتاب، ص143-155 و...</ref>يكى ديگر از اشتباهات وى، بشمار آوردن متكلمانى، چون ايجى و قوشچى در زمره فيلسوفان اسلامى است<ref>مقدمه كتاب، ص7</ref>
2. قابل ذكر است كه على‌رغم توانايى نويسنده محترم در موضوعات فقهى و تحقيق و نويسندگى، لكن ايشان در زمينه كلام، فلسفه و تصوف، اطلاعات تخصصى كاملى ندارد و در نتيجه در اثر حاضر گرفتار برخى اشتباهات شده است. يكى از اين اشتباهات، خلط بين مسائل كلامى و فلسفى و نيز روش‌هاى اين دو با يكديگر است؛ به‌طور مثال، بحث از عصمت پيامبران و نصب امام را نيز جزو مباحث فلسفه اسلامى قرار داده و با روش كلامى آن را مورد بحث قرار داده است<ref>مثلاً ر.ک: متن كتاب، ص143-155 و...</ref>يكى ديگر از اشتباهات وى، بشمار آوردن متكلمانى، چون ايجى و قوشچى در زمره فيلسوفان اسلامى است<ref>مقدمه كتاب، ص7</ref>


2. نويسنده گويى خودش نيز به اين نكته اذعان داشته است كه در موضوع فلسفه اسلامى تخصص كافى ندارد و به همين جهت در بحث از قاعده «الواحد لا يصدر عنه إلا الواحد» و ذكر اقوال در اين موضوع و قول به عقول عشره، چنين نوشته است: «و نحن إذ نتكلم عن هذه العقول فإننا ننقل ألفاظا سطرها الأولون دون أن نتعقلها أو نهضم معناها؛ إما لقصور في عقولنا و إما لأنها غير معقولة في ذاتها»<ref>متن كتاب، ص56</ref>؛ يعنى: «ما درحالى‌كه از اين عقول سخن مى‌گوييم، الفاظى را نقل مى‌كنيم كه پيشينيان نوشته‌اند، بدون آنكه آن را تعقل كنيم يا معنايش را هضم كنيم و اين مطلب، يا به جهت كوتاهى عقل ماست و يا اينكه اين مطلب در ذات خودش نامعقول است». درباره اين كلام نويسنده، گفتنى است كه ايشان فرض سومى را مطرح نكرده و آن نداشتن تخصص كافى در موضوع مورد بحث است.
2. نويسنده گويى خودش نيز به اين نكته اذعان داشته است كه در موضوع فلسفه اسلامى تخصص كافى ندارد و به همين جهت در بحث از قاعده «الواحد لا يصدر عنه إلا الواحد» و ذكر اقوال در اين موضوع و قول به عقول عشره، چنين نوشته است: «و نحن إذ نتكلم عن هذه العقول فإننا ننقل ألفاظا سطرها الأولون دون أن نتعقلها أو نهضم معناها؛ إما لقصور في عقولنا و إما لأنها غير معقولة في ذاتها»<ref>متن كتاب، ص56</ref>؛ يعنى: «ما درحالى‌كه از اين عقول سخن مى‌گوييم، الفاظى را نقل مى‌كنيم كه پيشينيان نوشته‌اند، بدون آنكه آن را تعقل كنيم يا معنايش را هضم كنيم و اين مطلب، يا به جهت كوتاهى عقل ماست و يا اينكه اين مطلب در ذات خودش نامعقول است». درباره اين كلام نويسنده، گفتنى است كه ايشان فرض سومى را مطرح نكرده و آن نداشتن تخصص كافى در موضوع مورد بحث است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش